وسط جمع و جور کردن وسایلم نشستم و با بغض گفتم اصلا این چه وضشه، جای اینکه تو خونه م باشم بچه داریمو کنم هی کوله مو پر می کنم از این ور به اون ور و از اون ور به این ور... بشینم سر زندگیم دیگه!
+ فکر کنم یک سالی بود که از فکر بچه هم خوشم نمی اومد و واسم دست و پا گیر بود، ولی انگار وسط تموم آزادیهایی که دارم امشب دلم می خواست دخترکمو بغل کنم و اگه بی خواب می شم دلیلش جیغ و ویغش باشه و نه اتفاقهای درسی...
+ حلالم کنید، راهه و هزار و یک خطر...
به بغل کردن دوتا دختر کوچولوی دو قلو شدیدا و اکیدا نیازمندیم.
با تشکر
ووویش دو قلووو؟! *_*
مال من زود اجابت شد ایشالا مال شمام بشه
منم بهش فکر کردم!
اینشالله که سالم میری و سالم میای
اوم، خیلی خیلی ممنونم
و ممنون واسه آدرس جدید
سلام
بادمجون آفت نداره
به سلامتی بر میگیردی
حالا شاید پسر کوچولو باشه :)
من به دلم افتاده دختره:|