مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

و دوباره شهر من رشت...

هرچقدر هم که سفر خوب باشد، خانه ی آدم که نمی شود. هرچند که من معتقدم تنها یک ماه فرصت لازم است که من به خاک و آب و هوای تازه خو بگیرم و از رفتن باکی نیست، اگر زندگی جای دیگر روی خوش ترش را نشانم دهد کوله بارم را بر می دارم و از رشت دوست داشتنی، رشت خواستنی و رشت مادر می روم...

خانه یعنی رشت و حالا من بعد از گذشت چند روز دوباره روی تختم آرام گرفته ام، پنجره ام را باز کردم و صدای آواز پرنده ها توی اتاق پیچیده... رشت عزیزم، دلم حسابی برایت تنگ شده بود، ممکن است از آن باران های تند بهاریت نصیبمان کنی؟ از آنها که صدایشان او را یاد صدای آب جاری از آبشار می اندازد، خب؟ 


+ رشت فقط شهرم نیست، رشت یعنی دوستانم، یعنی خانواده ام، یعنی خیلی چیزها،یعنی مشکی، یعنی اتاقم، یعنی پارک شهری که سر راه هر روزه م قرار دارد، از این منظر که نگاه می کنم گویا رفتن به این سادگی ها هم نیست. چقدر باید چیزی را دوست داشته باشم که از این همه خوشی های ریز و درشتم بگذرم، نه؟

نظرات 21 + ارسال نظر
Sara 1395/02/05 ساعت 16:38

من اونجا برای همه دعا کردم توم خب دوستمی بیادت بودم ولی اگه بهم میگفتی دو رکعت نماز زیارت هم مخصوص بجات میخوندم:) من تولد امام جوادو اخرشم یادم رفت:(((

عزیز دلم... ازت ممنونم
ایشالا تولد بعدی امام جواد سارا... منم امسال هیچ کاری نکردم تو این روز:(

نورا 1395/02/05 ساعت 14:19

دو نفر هستیم منو مامانم همین شبی صد صدوخورده ای میخواسیم اگه با این قیمت گیر نیاد جای تمیزو خوب دیگه مجبوریم تو همین رنج ک شما گفتی بگیریم!
اسم هتلتون چیبود؟ جاش چطور بود؟

احتمال داره به زودی باز بریم عزیزم، واسه همین ترجیح میدم اسمش رو اینجا نگم.
ایمیلی بهت میگم دختر خوب، یکی دو جای دیگه هم هست که بهت معرفی می کنم خصوصی

نورا 1395/02/05 ساعت 13:04

سلام مگهان جون من خواننده وب مریم جون(دلژین)هستم از طریق ایشون با وب شما آشنا شدم!
ازشون کمک خواستم واسه هتل خوب داخل تهران گفتش ک شما چندوقت پیشا سفر کردین اونجا یه هتل قیمت مناسب رفتین! اگه راضی بودین میشه آدرسشو بهم بدین شبی چقد بود؟ ممنون میشم کمکم کنی
آخه چندجارو سرچ کردم خیلییی گرون بود احتمالا3شبی بمونیم نمی صرفه اصلا اونجور بریم با اون قیمت

سلام عزیزم
هتل همیشه قیمتش بالاست، خصوصا اگر مثل من بی کار باشید(!)
اما بهم بگید تا شبی چند براتون معقوله
من و دوستم با هم بودیم و شبی 250 تومن پرداخت کردیم. برای دو نفر

اومدم دیدم رفتی شیراز و برگشتی کلی غمم گرفت که چرا زودتر نیومدم ازت درخواست کنم حافظیه که رفتی برام فال بگیری..تا حالا کسی اینکارو برام نکرده:((

هعییی...
ای کاش بهم گفته بودی! منم دلم خواسته بود که تو روز تولد امام جواد از مشهد دعام کنی تازه...:(

+ برای کسی فال گرفتم از اونجا اتفاقا:(

بریدا 1395/02/05 ساعت 12:05 http://brida.blogsky.com/

برعکس تو من از امکانات خوشم نمیاد فقط کافیه حموم داشته باشه بقیه ش حله
رشت اومدم هوای شرجیشو تحمل میکنم ولی شلوغیشو عمرا
انزلی با اینکه شرجیه ولی خلوته
سرسبزی و دریا هم که جای خودشو داره
تالش ولی نرفتم:|

:)))
چقدر جالب...
هوای رشت کمتر از انزلی شرجیه البته:) و خب شلوغیش یکی از حسنهاشه برای من، برای منی که عاشق جنب و جوشم و تحرک و زنده بودن شهر و ...

باران 1395/02/05 ساعت 11:49

سلام
یادمه موقع عقد کنون داداشم سه روز اونجا بودیم تو اون سه روز دو سه بار رفتیم حافظیه ، یکبار سعدیه بعدم اینا به کنار تخت جمشید عشق بود
دیدن تخت جمشید روحمون رو بسی شاد کرد :)
زیارت هم که رفتیم حتی :))
یعنی بنظرم هیچ جای سیاحتی به اندازه تحت جمشید زیبا نبود:)

+
رسیدنت بخیر :**

مچکرم:) چه جالب... ایشالا همیشه شاد باشید:)

بهسا 1395/02/05 ساعت 10:45

چیز دیگه! چیز!
تو آفتاب چیز نباشی کافیه!

=)))))))))))) وای من چقدر خندیدم! عالی بود بهسااا

بریدا 1395/02/05 ساعت 09:54 http://brida.blogsky.com/

اگه قرار باشه جاییو برای زندگیه از اینجا به بعدم انتخاب کنم اونجا قطعا گیلانه
یا انزلی یا تالش:))

چرا انزلی؛)؟
رشت عجیب خواستنی تره از خیلی جهات... :)) حداقل از لحاظ کمبود امکانات، من به کمتر از اینی که الان دارم قانع نمی شم
اینجا خیلی هوای خوبی داره، منم دوسش می داشتم اگر اینجایی نبودم؛)

مترسک 1395/02/05 ساعت 08:30 http://1matarsak.com/

منزل مبارک، بانو

ممنون:)

سهیلا 1395/02/05 ساعت 08:26 http://nanehadi.blogsky.com

هر جا که دل خوشه خونه همون جاست.سفر خیلی خوبه ولی خونه بعد از سفر از اونم بهتره.

هوم خونه خیلی بعد سفر عزیز می شه:)

بهسا 1395/02/05 ساعت 08:09

شیراز گزینه خوبیه برای زندگی ها! به شرطی که چیز نباشی

چی نباشم:))؟! :-"

سیاهچاله 1395/02/05 ساعت 08:05

نظر من کوش؟
لیست سوغاتی توش بود :-D

هست؛)

رشتى بودن یه شانس بزرگه که فقط نصیب بندگان خاص خدا میشه و حتى روایت داریم که ما شما را اهل بهشت نمیگردانیم مگر آنکه در رشت متولد شده باشید و بدانید پلوکباب محرم و بستنى منصور و یخ در بهشت نعمت و هلیم محمود چه لذذذذذذتى دارد:)))
ینى رشت رو میشه فققققققط به مقصد لندن ترک کرد عزیزم،اونم بخاطره فرهنگ و آب و هواى مشترک:)

اینقدررر بزرگه این شانس؟
البته که خودم وااااقعا خوشحالم از رشتی بودنم، حس می کنم این الکی خوش بودنم رو حتی مدیون این خاک و این هوام...
به مقصد لندن:)))))))

کاسپین 1395/02/04 ساعت 22:35

شهر بارانی من، من به تو می اندیشم!

^-^
هوووم کاسپین عزیزم

پریسا 1395/02/04 ساعت 22:32 http://parisabz.blogsky.com

عزیزم حیف شد نتونستم ببینمت. با حرفت موافقم دل کندن از زادگاه و دلبستگیها و وابستگیهاش خیلی سخته و برای من یکی که غیر ممکن. دعا می کنم بهترین مسیر سر راهت قرار بگیره.

هوووم
برای من غیر ممکن نیست پریسای عزیز، اگر امکان سفر به شهرم رو زیاد داشته باشم هیچ اهمیتی نداره کجا زندگی کنم...

خوش اومدید!
واقعا هیچ جا شهر خود آدم نمیشه
شهرم،خونه م، خانواده م، دوستام و خیلی چیزای دیگه

هاه... واقعا
خب میشه تو شهر جدیدتون هم دوستای جدیدی داشته باشید، گرچه هیچ چیز جای دوستای همشهری رو نخواهد گرفت:(
مشهدم خیلی خوبه، کندن ازش خیلی سخته...

سیاهچاله 1395/02/04 ساعت 21:37

کجایی بودن دقیقا؟
عاغا میگن شیراز مهد ترشی جاته دیگه...
یه پره ترشاله ای...یه پیاله ترشی...یه سه چار کیلو لیموترش...یه چندین طعم لواشک...:-D:-D
همینجور دست خالی اومدی زل زدی تو چشمای منتظر ما؟
هاع؟! خدا رو خوش میاد واقعا؟
اینجوری( o_O ) هم به من نگا نکن...این لواشک ما رو بده بریم درسمون رو بخونیم:-D

آقا من فک می کنم شما اونجایی هستی که اینا بودن!
من اینایی که گفتی رو برای خودمم نخریدم حتی
مسقطی خریدم که خودمم دوس ندارم تازه!!!
درس می خونی دختره؟

سیاهچاله 1395/02/04 ساعت 18:53

چقدر همه با کلاس و فرهیختن:-D
کسی چرا سراغ سوغاتی رو نمی گیره؟:-P
سوغاتی بدهید:-D:-D

:))))))) =)))
چی می خوای شما سوغاتی؟
این چند روز اتاق بغلیمون همشهری شما بودن سیاچاله ی عزیزم:دی

برگشتن به خیر :)

خیییلی ممنون هانی خان

رفتن از مکان خیلی شاید سخت نباشه
شاید خوشی های بیشتر بتونه رفتن از یه مکان راساده کنه
ولی رفتن از پیش کسانی که باهاشون هزاران لحظه را جشن گرفتی... خندیدی... گریه کردی... زندگی کردی ... خیلی آسان نیست... به نظرم رفتن از کنار آدمهایی که به صداشون ... نفسهاشون... عطر تنشون... گرمای دستاشون عادت داریم کار ساده ای نیست

همینطوره واقعا :)البته که خدا خیر ما رو بهتر از خودمون می دونه...
شاید گاهی رفتن بهتر باشه؛)

ساده خان 1395/02/04 ساعت 17:42

رشتی نیستم ولی خب ب خونتون خوش اومدین

خیلی مچکرم:دی
حیف شد خیلی
رشتی بودن خیلی خوبه:|

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد