مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

از روزهایی که تو حال زندگی میکنم!

امروز تو کلاس نشسته بودیم بین دو کلاس و بنده در تلاش بودم که مقاله درست درمون پیدا کنم و دو تا تو سر خودم می زدم و دو تا تو سر لپ تاپ که باز آقای میم، گیر داد به من که تو رشتی نیستی... و لهجه نداری!!! 

(بنده لهجه دارم از نظر خودم، ولی کسی که خیلی! لهجه داره من رو بی لهجه میبینه قاعدتا) منم اعلام کردم که بنده رشتیم و کلی هم لهجه دارم،  یهو بچه ها پیشنهاد دادن به زبون رشتی صحبت کنم:دی 

گروه 4نفره مون متشکل از یک دوست آستانه ای، یک دوست انزلیچی و یک دوست لاهیجانی بود، من تنها رشتی جمع بودم، گفتم بلد نیستم کامل صحبت کنم ولی در حد جمله های کوتاه میتونم، خلاصه هر کی به زبون خودش صحبت کرد و آقای میم لاهیجانی کشف کرد من و خودش خیییلی شبیه هم حرف می زنیم و خیلی هم با کلاس حرف میزنم، تمیز و شسته رفته:)) ... امروز فهمیدم لاهیجانیهام وقتی می خوان بگن من میگم، میگن: " من گم(با فتحه)" در حالیکه انزلیچیا میگن: "من گویم!" 

و خب خیلی چالش بامزه ای بود و باعث شد برای اولین بار تو جمعشون حضور پیدا کنم و باهاشون هم صحبت شم، این آقای هم کلاسی شباهت زیادی به پژمان بازغی داره و شخصیت جالبی هم داره، از اونایی که رو مخ هستن...

بنده هیچ صنمی با ایشون ندارم و حتی! شماره ی همدیگرم نداریم، لازم نیست که داشته باشیم خب... اینا رو گفتم که بدونید هیچ مکالمه ای بینمون صورت نگرفته جز یک بار! که باید میرفتیم برای انجام یک کاری، من و هم کلاس خانومم رو رسوند تا جایی و بعدشم هرکاری کرد که قبول کنم منو برسونه خونه قبول نکردم. امروز تا رفتم تو کلاس گفت وای چی شده؟! با تعجب گفتم با منید؟! گفت آره چرا رنگتون پریده خانوم ر! بشینید بشینید:| و پرسید فشارم افتاده؟! با استرس گفتم نه آقا خوبم بهار یه کم بی حالم کرده همین... (متنفرم از اینکه آقایون تا رنگ پریده ی یه خانوم رو میبینن به دلیل بد بودن حالشون فکر می کنن:| تازه ممکنه دلیلش اونی که فکر می کنن نباشه)

خب امروز من آرایش نداشتم، اکثرا یه ریملی میزنم که خب کمی رنگ به صورتم میده، گرچه اسمش رو نمیشه آرایش گذاشت و خب دیشبم کمی بد خواب شده بودم. باعث شده بود چهره م رنگ پریده به نظر بیاد و هیچ دلیل دیگه ای نداشت این بیحالی و بی رنگیم... 


+ احساس عذاب وجدان داره روانیم میکنه، امیدوارم قلبم زود آروم شه... نمی دونم باید خوشحال باشم که وجدان بیداری دارم یا ناراحت، ای کاش راهی برای پس گرفتن ایمیل ها بود. قطعا اینجوری خواهش می کردم بهم پس بدن اون ایمیلا رو...