مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

آقایون جواب بدن...

شما می تونید خانومی رو که تو اقوامتون بوده، حتی دور... اما خب حکم دختر خاله، پسر خاله رو داشتین دوس بدارین؟

و مهم تر از اون شما حاضرین با خانومی که ازتون بزرگتره ازدواج کنید؟ یا گزینه ی ازدواجتون باشه؟


+ خانوما شمام اگه نظری دارید بگید، می تونید بپذیرید با کسی که حتی چند ماه ازتون کوچیکتره دوست باشید؟ یا باهاش ازدواج کنید؟ دوس دارم بخونم جواباتونو :)

نظرات 32 + ارسال نظر

"هنوز یادم میاد همزمان با هم امامزاده صالح بودیم شگفت زده میشم :-""
واسه همون عکس رمزدار تولدتون رو گفتم نمیبینم چون شاید هم رو ی جایی ببینیم...هرفرد دیگه ای هم ممکنه شما رو حضوری ببینه البته!

بله همینطوره :)
البته که احتمالش خیلی پایینه آقایون بتونن منو ببینن:) مگر بر حسب اتفاق مثل اون باری که برامون پیش اومد.
+ چرا بلاگتون آپ نمیشه:/ ؟!

"عجب آدمی هستین:))))))))"
چه آدمی هستم؟!

"راستی شما یکی از نکته بین ترین خوانندگان منید، می دونستین؟"
بله

"اگه یه وقتی دنبال پست گمشده ای گشتم باید بیام از شما بپرسم اونو کجا نوشته بودم:|¿"

:))) :دی
نکته بینید عجیب و غریب!!!
هنوز یادم میاد همزمان با هم امامزاده صالح بودیم شگفت زده میشم :-"

باران 1394/12/13 ساعت 11:55

بجان خودم میخواستم بگم خصوصیش کن !!
یادم رفت :|
مرسی که خصوصیش کردی ولی بیا تو ایمیلت یکی دو ساعت دیگه
حرف بزنیم البته اگر وقت داری ؛ )
یا هر وقت فرصت داشتی بهم بگو تا من بیام :)

چشم عزیزم، امروز بعید میدونم با حجم کاری که سرم ریخته بشه... :)
نگران آر.یا نباش چون جوابم قطعا منفیه ^-^

باران 1394/12/13 ساعت 10:24

آفرین خواستم بگم که نه ما پیغبریم نه خدیجه کبری !!
این چیزیه که تو جامعه مون عرف شده که طرف وقتی جوابش نه هستش
اطرافیان بهش میگن خدیجه و پیامبر این شکلی بودند و ده سال اختلاف داشتند و خدیجه 10سال بزرگتر بود ...
در ضمن نمیگن حضرت خدیجه ازدواج دومش بوده...
بعد اینا رو با بچه های این دوره و زمونه مقایسه میکنند :)
البته استثناهایی وجود داره ولی همیشگی نیست ...

+
یک همسایه داشتیم مدیر یه آموزشگاه بود تو کوچه مون آموزشگاهش
بود البته تدریس هم میکرد یکی دو سال بعدش پسر همسایه بعدی مون
ازش خیلی محترمانه با وجود مخالفت های فراوان خونواده اش
عقدش کرد مادر این پسر یکبار اومد پیش مادرم گفت حاج خانم چکار کنم
پسرم عاشق این مدیر شده که ده سال ازش کوچکتره و به هیچ عنوان هم
حرف هیچکی گوش نمیکند مادرمم حکایته خدیجه و پیامبر رو گفت
مادر پسره رو آروم کرد و گفت این دختر و پسر میتونن خوشبخت بشن
چون هردوشون پخته هستند حداقل مدیر پخته تره ...
مادرم ، مادره رو راضی کرد که اینا با هم ازدواج کنند چون هردوشون
پخته میدونست اونا ازدواج کردند ...
بعد از سالها صاحب دوقلوهای نازنینی شدند :*
ولی خارج از شهری زندگی کردند که خونواده هاشون باشند ...
الان بچه هاشون باید 12سالشون باشه حدودا البته:)
یادمه مادرشون بعد از فوت مادرم اومد خونمون میگفت واقعا این دو با هم خوشبخت شدند حتی از عروسای قبلیم خوشبخت ترن...
مگی اینا جز استثناهات هستند اینا داستان شون فرق میکند ...
اما رو بعدا تو کامنت بعدی میگم این کامنت حجمش زیاد شد :)

خدا مادر رو رحمت کنه
بله موافقم خیییلی استثنا کمه!
به نظرم وقتی میشه مطابق روند طبیعیت پیش رفت چرا عقب عقب؟
من که عاشقش نبوده و نیستم، چرا باید با کوچیکتر از خودم ازدواج کنم آخه:(؟ سنی هم ندارم که...
+ عزیزم کامنت بعدی بنا به دلایلی خصوصی شد. چون اینجا دوستایی که همسرای کوچیک تر دارن کم نیستن، نمی خوام دغدغه شون بشه این مساله

من از ازدواج فامیلی خوشم نیومده و نمیاد، مثلا دوست دارم خاله م فقط برام خاله باشه تا خاله+مادر زن؛ یه سری روابط هم تحت تاثیر قرار میگیره با ازدواج
با بزرگتر بودن دختر هم تا یکسال مشکلی ندارم ولی خب خانواده زیاد تمایلی ندارن به دلیل اینکه زن به دلایل ... زودتر از مرد شکسته میشه
----------------------------------------------------------------------
آریا کیه؟!

با همه حرفاتون موافقم!!!
عجب آدمی هستین:))))))))
اسمشه دیگه :| می خواین فامیلیشم بگم؟!
راستی شما یکی از نکته بین ترین خوانندگان منید، می دونستین؟
اگه یه وقتی دنبال پست گمشده ای گشتم باید بیام از شما بپرسم اونو کجا نوشته بودم:|¿

من 1394/12/12 ساعت 18:05

من دوس ندارم ازدواج فامیلی رو:/
همسن بودن خوبه ولی ازت کوچک تر باشه یه جوریه

:( اوهوم واسه منم یه جوریه

خب بقول خیلی از دوستان بستگی به یه چیزایی داره. خیلی بوده موارد این چنینی. یکی از دوستای من 6 سال از همسرش بزرگتره و الان سه تا بچه شیره به شیره هم داره. خیلییییییییی هم خوشن. البته خونواده همسرش طردشون کردن. ولی همسرش مثل کوه پشتشه. خدا قهرش نگیره از لحاظ قیافه و هیکل و خنواده پسره خیلی سطح بالاتره. ولی خب تفاهم دارن.

همین دیگه، منم دارم تو دوستام
دروغ چرا؟ یکی رو به داییم معرفی کردن، سنش بالاتر بود و مام مشخصه که نظرمون خیلی منفی بود. میدونم اگه داییم باهاش ازدواج می کرد از طرف مادرش طرد میشد، درست و غلطش رو کار ندارم. خیلی پذیرفته نیست تو خانواده ی ما

+ داییمم از نظر مالی و چه و چه، خیلی بهتر از اون خانوم بود.

مهر 1394/12/12 ساعت 12:26

مگی خواهر ی من از همسرش دوسال بزرگترا و هم چنین ی مورد داریم 5سال بزرگتر و بی نهایت خوشبخت....
+در مورد آشنای شما ک خودت بیشتر شناخت داری و حرفی نیست.

چقدر زیاد شده ازدواج با آقایون کم سن:)
الهی همیشه خوشبخت باشن ^-^

درود
تو جامعه های سنتی خیلی اتفاق می افتد
من خودم می خواستم با یکی از دخارهای فامیل ازدواج کنم که بزرگتر از خودم هم بود ولی اون نخواست به همین سادگی

درود
چه جالب، شما بعد اون ماجرا میبینیدش؟
من ناراحتم که بخوام با این آقا مواجه شم پس فردا که شاید متاهل شده باشم چه برخوردی داشته باشم خوبه...

سلام 1394/12/12 ساعت 09:10

من دایی ام از خانومش کوچیکتره و الان سه تا بچه بزرگ دارن و خوشبختن
البته دو تا از پسرخاله هام هم از خانماشون کوچیکترن،پسرخاله بزرگه 4 سال کوچیکتره ولی با هم خوشن
به هر حال بستگی به عقیده خودت داره

چه جالب ما اصلا دور و برمون نداریم آخه
اصلا جز عموی بزرگ و زن عموم
که اونام خیلییی متفاوتن الان عموم سرحال خانومش نه

شروره 1394/12/12 ساعت 07:48

ینی باید الانی اعتراف کنم!؟

بله:|||

پری 1394/12/12 ساعت 07:25

مگی سوالت یه چیز کاملا نسبی هستش و کاملا کاملا کاملا بستگی به شرایط و طرف مقابل داره و هیچ آره یا نه مطلقی نمیشه براش آورد.

اوم... نسبیه :(
چرا اینو نمیفهمم من؟ مطلق نه میبینمش

آویشن 1394/12/12 ساعت 04:36 http://dittany.blogsky.com

به نظرم نمیشه یه قاءده ی کلی در نظر گرفت چون اول از همه بستگی به طرز فکر یه فرد و همینطور نوع خونوادش و روابط اجتماعیش بستگی داره جواب این سوال،ولی در مورد خودم میتونم بگم هرگز با یه پسر کوچکتر از خودم قطعا وارد رابطه نمیشم و در مورد ازدواج با فامیل و حسای اینجوری از اونجایی که من خودم روابطم با همه فامیلا چه دور چه فامیلای نزدیک خواهر برادریه میدونم هیچ کدوم همچین فکری تو سرشون نیست و کلا ازدواج فامیلی هم حداقل تو دور و بریای خودم پیش نیومده.

ما خدایی اینقدری از هم خجالت می کشیم که پیش هم راحت حتی حرف نمیزنیم:|
اس ام اسی چرا غیبت فامیلارم دوتایی کردیم گاهی!!!
ولی خب...

باران 1394/12/12 ساعت 03:26

سلام
خوبی؟
فقط یه چیز میگم بعدا بقیه شو جون داشتم میگم :)
اینو بگم که حضرت خدیجه از پیامبر بزرگتر بود :)

+
بقیه شو اگر جون برام موند پس فردا میام میگم این پست رو بزار همین جا؛ )

++
البته فامیل داریم تا فامیل :)
من بشخصه از ازدواج فامیلی خوشم نمیاد :|
چون هم ممکنه مشکلات ژنتیکی پیش بیاد هم اینکه ارتباط فامیلی بجای اینکه گرمتر بشه روز به روز تیره و تر بشه البته بازم میگم فامیل داریم
تا فامیللل :|||
+++
من برم بخوابم :))
شبت خوش:**

حضرت خدیجه، خانوم بودن
حضرت محمد هم که...گفتنی نیست باران جان
نه من خدیجه ام و نه آر.یا حضرت محمد

شباهنگ 1394/12/12 ساعت 02:23 http://nebula.blog.ir

جواب هر دو نه بود

اون قضیه سن هم بستگی به طرف داره

مچکرم بابت پیگیری و جوابت:دی

من در هر دوصورت جوابم منفیست و قصد ادامه تحصیل خاهم داشت..
فقط شاهزاده قلزم را میپذیرم ودیگر هیچ:))
البته بستگی ب شرایط پسره هم داره...اگه طرف ایده الامو داشته باشه ولی فامیل باشه میتونم اینو فاکتور بگیرم ولی گزینه سن برام غیرقابل هضمه...چون معتقدم پسرا خودشون هر چقدرم بزرگ بشن بازم بچه ان...حالا بخاد کوچیکترم باشه تازه..والا حوصله بچه داری ندارم...
مگی مبارکه..ایشالا خوشبخت بشی...هی من دیدم ی مدته خانوم و سنگین رنگین شدی نگو خبراییه:)))

وای :|
من دارم سکته می کنم از پیشنهاد این آدم ابله!
مبارکه:|¿
موافقم آقایون بچه ن...ولی خب اخیرا خیلی ها از ازدواجشون با کوچیکترا راضی ترن
درهرحال، من نظرم اینه که ما هیچ ربطی به هم نداریم. ایده آلامم نداره اصلا!!!!!! :|

*زهرا* 1394/12/11 ساعت 23:37

ببین بنظرم چون خانوما زودتر نسبت ب اقایون از نظر ظاهر شکسته میشن ( ب دلایلی مثل زایمان و سختى هاى بزرگ کردن بچه و این چیزا و غیره!!! ) بنظرم بهتره از اقایون چند سال کوچیکتر باشن ک من خودم بین 3تا7سال رو مناسب میدونم....البته این قاعده ى کلى رو نمیشه برای همههه ى ادما درنظر گرفت و برای هرکسی قطعا متفاوته :) !!! امیدوارم باز کسی نیاد بگه تو همسن بچه مایی و زوده و این حرفا !! صررررفاخواستم نظرمو بگم!! :دى

^-^
بله این نظر عموم هست که شما گفتی خب طبیعیش همینه در واقع

مردحافظه 1394/12/11 ساعت 23:30

درود و وقت بخیر
من خودم یه بار از دخترخاله ام خواستگاری کردم ولی مستقیم گفت نه. ولی دمش گرم واضح گفت برا من تحصیلات مهم نیست و وضعیت مالی خیلی مهمه. و اینکه رفیق فابریک خواهرمه و قبلنا بعضی شبا خونه ی ما میخوابید خیلی با هم راحت بودیم. یه بار اب ریختم رو سرش و گلایه از خاله اش وووو الان متاهل هست و شنفتم تو راهی داره..
اما سوال دوم از سه منظر میشه گفت:
نظر خودم. مباحث روانشناسی. از نظر جامعه شناسی.
برا وضع الان جامعه ما می تونم بگم بد نیست ازدواج با دختر بزرگتر... دهه ی اخیر خیلی از دخترا به سمت ادامه تحصیل رفتن و سن ازدواج بالا و امار بیکاری پسرا زیاده. امار زیاد طلاق های ما عوامل مختلفی داره که بینشون" بیشتر بودن سن دختره نسبت به پسره" نیست
از منظر روانشناختی همانطور که میدونید خوب نیست.
برا خودم که خط قرمز نبود ولی ترجیحا نظرم سه چار سال کوچکتر بود.

وقتتون بخیر
خیلی خوبه که روش شد واضح بگه، من روم نمیشه اینقدر صریح بیان کنم دلیلمو
ممنون از باقی توضیحات:) فیض بردیم.

همسر من 5 ماه ازم کوچیکتره! فردا هم 10 سالگی ازداوجمون میشه! من هیچ وقت متوجه این تفاوت کم سنی نمی شم اگه کسی ازم نپرسه. حتی فکر می کنم اون ازم بزرگتره. بس که داناست. شایدم یکی از دلایلش تفاوت روحیاتمونه. حتی دیگران هم فکر می کنن اون از من بزرگتره! البته برادرشوهرم هم از همسرش 2 سال کوچیکتره و یکی دیگه از اقوام همسر؛ خانمه 6 سال از همسرش بزرگتره. اونا هم الان 15 سالی هست که با زندگی می کنن و راضی اند و البته خوشبخت.

چه جالب بانو، آخه چند ماه واقعا اختلافی نیست که...
ولی بامزه ست که نمونه ش رو چندین تا دارین ^-^

من چون در جریان فامیل نیستم ، الآن نمیدونم همچین موردی هست که من بخوام فکر کنم که باهاش ازدواج کنم یا چی:دی

اما، استیو جابز بود فکر کنم، که میگفت: سن، تعداد گردش شما دور خورشید هست!
شعور و فهم جدا از سن هست.
ولی خب کم پیدا میشه کسی که جدا از زمان و مکان و سنش بفهمه.
کلن بحث ازدواج، چه با هم سن و چ غیر هم سن، پُر از دو دلی و قدم های مردد هست! و این سوال که اصلن چرا ازداوج؟! همچی رو حل میکنه...

آخ مهرداد گرامی
اصلا چرااااااا ازدواج؟!

اذر 1394/12/11 ساعت 22:23 http://azar1394.blogfa.com/

من اقایی رو به خاطر اینکه سه سال کوچکتر بود رد کردم گرچه اون مشگلی نداشت ولی واسه من سخت بود
بزرگتر باشه بهتره ولی همسن هم خوبه گاهی

:)
عجیبه آقایون مشکلی ندارن
در کل خیلی همه فکرشون از من بازتره ^-^

Rima 1394/12/11 ساعت 20:47 http://dailytalk.blog.ir

من دوست نداشتم با کوچکتر از خودم ازدواج کنم
اما با فامیل اوکی بودم
اینقدرکه رفت و امدها کم بود مث غریبه ها بودن

منم دوس ندارم!
اوممم... فامیلمم واقعا دوره ها
ولی ولی ولی :-"... کلا اسمش فامیله دیگه

محمدامین 1394/12/11 ساعت 19:50

والله فامیلای دور ما طرف خاله مامانم اعجوبن یه نوش گرفته زن ده سال بزرگتر از خودش گرفته یه نوشم لامرد بیست سال بزرگتر از خودش ازدواج کرده نوه پسرش که زندگیش خوبه انا دختره:|:|:\

بیست سال زیاده اما به نظر من 7 8 سال اختلاف خیلی خوبه، 7 8 سال آقا بزرگتر باشه ینی:دی
تا 13 سالم خوشم میاد حتی!!!

مثلاً همسر من خیلی بزرگ‌تر از سنشه رفتارا و فکراش،تا حالا هم خیلیا اینو بهم گفتن،خودمم واقعاً متوجه این فاصله نمیشم،مگه اینکه مثل االان صحبتش پیش بیاد(:
ولی من آدمای بزرگتری رو هم دیدم ک خیلی بچه تر از سنشونن
برای خودمم قبل آشنایی با همسرم این موضوع ی فاجعه بود،اصلا برام جا نمیفتاد ولی الان میبینم همه چی بستگی ب اون فرد داره

چه جالب ^-^
من همش فکر می کنم تا می فهمم یکی ازم یه کمی هم کوچیکتره درکل حس می کنم بچه ست، همون آدم میتونه الکی بگه سنش رو و منم نفهمم
اصلا حس میکنم طرف بچمه یعنی :@
باید خودمو درمان کنم.

خب من ک عملاً ازدواج کردم،اونم 10 ماه((:
البته کاااااااملا بستگی ب اون شخص داره(((:

بانو در واقع همسنین شما پس!
این اختلاف زیاد نیست.

هوم 1394/12/11 ساعت 18:30

جدی ترین رابطه(دروغ چرا! تنها رابطه!) که داشتم با یکی بود که حدود سه ماه از خودم بزرگتر بود و نه اون مشکلی داشت نه من. ولی خب بیشتر از این رو با وجودی که خودم مشکلی ندارم ولی چون توی چشم میاد و همه بهش توجه می کنن، به نظرم خوب نیست. ازدواج با فامیل رو هم درست نمی دونم البته شاید دلیل اصلیش اینه که فامیل ما یه مشت آدم نچسب هستن، شاید اگه بهتر بودن نظرم فرق می کرد!

(مرده ی اون صداقتت شدم!تنها رابطه:دی) خیلی حرف منطقی و درستی زدی از همین جهت به نظر منم خوب نیست، وای وای وااای...
منم فامیلامونو خیلی نچسب میبینم، یعنی اونام ما رو نچسب میبینن اینقد:|¿
هرچند...اگه میدیدن که...

در مورد دوست داشتن فامیل، بله
در مورد بزرگتر بودن نمیدونم!
موردش نبوده. خیلی بستگی داره به پختگی پسر و همچنین دختر!!

واقعا یه حس بدی بهم دست میده وقتی فکر می کنم کسی که تا حالا فامیلم بوده بخواد کسیم بشه
نمیدونم!
من احساس بدی بهم دست میده از بزرگتر بودن آقایون نمیدونم چرا!

مترسک 1394/12/11 ساعت 18:11 http://1matarsak.com/

سن چیز مهمی برام نیست، یعنی هستا ولی اون قدری نیست که به خاطرش قید چیزای مهم‌تر رو بزنم اما ازدواج فامیلی رو... به هیچ عنوان؛ به هیچ وجه من الوجوه زیر بارش نمیرم...

اوم... سن برای من خییییلی مهمه
نباید اینقدر باشه ها ولی هست واسم

Lady 1394/12/11 ساعت 16:56 http://writtenbylady.blogsky.com

منم نه
ولی بازم بستگی داره به بلوغ فکری طرفین

هوم...

شباهنگ 1394/12/11 ساعت 16:42 http://nebula.blog.ir

نه!
ولی بستگی به طرف هم داره

کدومش نه؟ کم سن تر؟
یا فامیل؟

من دوست ندارم
اما در اطرافم چندین مورد اینطوری سراغ داریم که هیچ اشکالی در ازدواجشون وجود نداره
یکیشون نزدیک به سه سال آقا کوچیکتره- فامیل نزدیک من هستن... و بسیار خوشبخت و آروم
یک مورد هم یکسال کوچیکتر اونها هم هیچ مشکلی ندارن
در مورد دختر خاله و پسر هم در صورتی که خیلی زیاد به هم نزدیک نباشن... مورد نداره... ولی گاهی حکم خواهر و برادر دارن اونوقت کار سخت میشه

منم اصلا دوس ندارم.
کافیه بفهمم کسی ازم کوچیکتره، حس میکنم اصلا امکان نداره بهم بتونه علاقه پیدا کنه و منم نمیتونم!
چه خوب که خوشبخت و آرومن:) بستگی به حس آدما داره انگار...

+ نه حکم خواهر برادر... فامیل دوره در واقع ولی خب بازم فامیله

مسلما نههه

:/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد