من همیشه لجباز بودم، مادرم اینطور می گوید، البته که تاکید می کند آزاری نداشتم، اما حالا زور لجبازیهایم بیشتر شده، بزرگتر شده ام و بهانه هایم نیز بیشتر...
فلانی* از آن دست آدمهاست که قولش قول است، از آنها که سرش برود، قولش نمی رود... امروز دخترک دلم، بچه شده بود و بونه گیر، بهش گفتم دلم می خواهد برایم این کار را انجام دهی و پذیرفت. گفت بگو اسم و رسمش را - باید برای راضی کردنم یک چیزی می خرید و آن کاری که خواسته بودم را انجام میداد- اسمش را گفتم، گفت می خرم. که یهو مگی لجباز پا کرد توی یک کفش که نه و نه و نه...
نباید بخری و نباید این کار را بکنی، من فکر بهتری کرده ام، گفت فکرت را بگو و فکر بکرم را گفتم- خواسته ام غیر طبیعی و عجیب و حقیقتا غیر معقول بود- اول کمی مکث کرد و بعد در الا بلا برای ساکت کردنم انگار پذیرفت. مکثش حالم را بد کرد، پا کردم توی یک کفش که چرا مکث کردی؟ بعدتر با لبهای آویزان و نق نق کنان گفتم باید قول صد در صد بدهی که این کار را میکنیم و طفلک همانطور هاج و واج مانده بود و نمی دانست چطور آرامم کند.
گفتم بگو یعنی به نظرت ممکن نیست این اتفاق بیفتد؟ گفت چرا هست، شاید اتفاق بیفتد اما خب... بعد کمی مکث گفت البته که من فکر می کنم این اتفاق خواهد افتاد و خواسته ت عملی می شود. اما من آرام نشدم و سعی به مجبور کردنش کردم، مجبور کردن اینکه بگوید قول می دهد، از آن قولهای همیشگی بدون ریسکش... و طفلک مستاصل می گفت نگرانست که نشود و من همچنان میگفتم باااید بشود که باید بشود!
گفت تو خوب میدانی که من قولم قول است و میدانی تنها وقتی قول میدهم که بدانم از پسش بر خواهم آمد، اما مگی تصمیمش را گرفته بود و از این رو از هیچ روشی برای لجبازی هرچه بیشتر چشم نپوشید، دست کم پس از دقایقی لجبازی مگی توانست یک قول 80 درصدی، از او بگیرد و بالاخره جمله ی "سعی می کنم حتما این کار را بکنیم" را شنید و کمی دلش آرام گرفت.
+ خدایا شرمنده م برای تمام بهانه گیری هایم، خیلی خیلی شرمنده ام، حالا میشود ازت خواهش کنم شرمنده اش نکنی، کاری کنی زیر قولش نزند؟
+ جای پدرم خالی، بابا دخترت پاک دیوانه ست، ساعت 12 شب و 12 روز ندارد که... خبر نداری......
+ خواسته ام مثل این بود که بگویم وسط سرمای زمستان صندل و لباس ساحل بپوشیم و بالای کوههای یخی قدم بزنیم و پایکوبی کنیم. در همین حد موجب شرمندگی!!!
خب اگه اذیت میشد که قول نمیداد:)
... مجبورش کردم طفلی رو:((
بهتره بگم:
خوش به حالتون که همدیگر رو دارید:)
هم تو، هم اون:)
واقعا خوشبحالمونه؟ خوشبحال من هست البته، حقم نبوده آدمی به خوش قولی این آدم
اینکه اینقدر اذیتش کنم خوشبحالشه؟
من تک تک اعضای خونواده م رو همینقدر اذیت می کنم...
همینقدر.....
هم لجبازی وهم زور گو
ممنانم :|
و البته تایید میکنم.
چه خوبه خانواده م اینجا رو نمی خونن:))
بله بله. شما رو گفتم =))
:دی |:
می دونستم!!!
بهتره برم به تمامی اطرافیانم بگم که شما همگی حسودیتون شده که آنها یک همچو منی دارن و شما همچون منی ندارید:|||
از اتاق فرمان اشاره میکنن مگی رد داده :))) !!
به اتاق فرمان اشاره کنید نفرات بعدی که خفت خواهند شد خودشانند!!! منتظرم باشن که میام سر وقتشون:|
یاد خودم افتادم. خودمو میگم گاهی لجبازی چه به روز روزگار آدم نمیاره.
من گاهی زیادی دیگه لجباز میشم:/
زمان بیکرانه را تو با شمار گام عمر ما مسنج
به پای او دمی است این درنگ درد و رنج
بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ میزند
رونده باش
امید هیچ معجزی ز مرده نیست
زنده باش
(همینطوری)
الان این لجبازیامم مال زنده بودنمه دیگه:)))
خیلی با ربط بود ^-^
دلم براش سوخت :دی
ولی دور از شوخی داشتن چنین آدم هایی خیلی خوبه.
واقعا دلسوزی داره! خیلی هم دلسوزی داره یعنی
آدمهایی مثل من رو میگید دیگه؟! ^-^ منظورتون که اون نیست؟
برم بهش بگم که داشتن همچین آدمایی خیلی خوبه:|
عااااااااااااشقتم مگی،انقققققد از دیدن پیج ذوق کردم ک حد ندااااااره((((:
ی چیز دیگه هم میخواستم بگم یادم رفت یهو|:
منم عاشق شمام:)))
عزیزکم ^-^ دختر مثبت اندیش من یادت اومد بیا بگو :دی
پس حسابی طرف رو متعجب کردی!
گاهی وقتا آدم یکیو میخواد که حوصله ی همین گیر دادنای الکیشم داشته باشه،همینایی که خودمونم میدونیم شاید الکیه:)
حالا شاید شد
بله طفلی... البته که اطرافیانم ایرادشون این بوده که همیشه با انواع سازهایی که نواختم رقصیدن
همین باعث شده من هی بد و بدتر شم.
الانم فقط باید باهام مدارا شه حتی چشم الکی بگن زود خوب میشم...
شاید یکی از علت های اینجور بهانه هایی نشونه خودخواهی های ما باشه :(


ببخشید رک گفتم...
امیدوارم شرمنده نشه ...
و
امیدوارترم که هیچ کدوم مون شرمنده ی خدا و خلق خدا نشیم ....
+
تو هم آخر شب پست میذازی؟
از حرفم دلخور نشی ها
مرسی:**
قطعا خودخواهیه:(
من دست خودم نیست و متاسفانه اطرافیانمو با لجبازی خیلی اذیت می کنم:( هعی...
امیدوارم، دلم براش می سوزه خیلی
+ نشدم حتی یه ذره ^-^