امروز که تو دانشگاه و تو کتابخونه نشسته بودم و کتاب می خوندم-107 صفحه خوندم-با خودم فکر کردم چقدر هیجان انگیز بود اگه مثل جوونای 18 ساله دوست پسر داشتم و می اومد دنبالم و دو تایی می رفتیم دور میزدیم و من یه کم ناز می کردم که روزه ام و بدحالم و ... یه لحظه به سرم زد که اگه مورد خوبی دور و برم بود، بهش جواب مثبت بدم.
این فکرا 5دقیقه بیشتر دووم نیاورد و با خودم گفتم فوقش که دوستم شدی، عاشقم شدی برای اولین بار تو عمرت حتی، نهایتش خانواده یه نه محکم به طرف می گن و گند زده میشه به همه ی خاطرات، به همه ی حسای خوب...
+ ولی بازم شوکه نشید اگه چنین کاری کردم، دارم آماده تون می کنم!
+ جایی خوندم که اگه کسی رو دوس دارین همین حالا بهش بگین و من دوس ندارم اینو به دوستای دختر و خانواده م بگم، اگرم دوس پسر داشتم بعید میدونم که روم میشد بهش بگم، من خیلی کم تو عمرم این جمله ی دوستت دارم رو به کار بردم. خیلی کم تر از چیزی که فکرش رو بکنید... خلاصه که الان دلم خواست کسی رو دوست داشتم و بهش اینو محکم می گفتم.
+ منظور از یار من در عنوان، دلم هست که هوایی شده...
+ به قول پرواز همای جان "وااای رسیده ست کجا کار من!"
:)
از اونجایی که من یه زمانبندی واسه ازدواج تو داشتم و سرش هم شرط بستم، قاعدتا از الان تا 6 ماه آینده اگه با کسی دوست شی طبق برنامه ی من جلو رفتی! از این نظر خوشحالم که همیشه حق با منه!
:))))))
چنااااانی ببازی شرط رو
اگه باختی پسر خوب چی عایدم میشه¿¡
از حالا بگم که من برنده ام!!!
سلام مگی جان
پستهای اقای وحید رو با لهجه اصفهانی بخونید طفلی همشهری منه گویا
سلام عزیزم:))
بله متوجهم که ولی سختمه خیلییی:|
مگی اومدم تو وبلاگت این آدرس بار بالای موبایلم نارنجی شد!!!
بللللللله بله بله:)))))))
سلام و احترام روز بخیر
و،
آ،برادر زن فعلیم رو با زن سابقم آشنا کنم و با هم ازدواج کنن آ بریم تو یه،آپارتمان آ ما طبقه پنجم زندگی کنیم آ زن سابقم و برادر زن فعلیم،

طنزو نیژی لوژی نوشت :
با این پست که به سرت زد که یه وقت چیز کنی عایا من یاد این افتادم که منم بعد مثلن با یکی دوس بشم که زیاد دوسم نداره آ منم زیاد دوسش ندارم آ،یهو سر و کله دوستش پیدا شه آ خیلی دوسش داشته باشم آ،اونم خیلی دوستم داشته باشه آ با این بهم بزنم آ برم اونو بگیرم و بریم،زیر یه سقف آ ببینیم که عشق و عاشقی واسه مگی تمبون نمیشه
در همون حال و هوای عاشقی طلاق توافقی آ؛ برم همون زنه که ،
خیلی دوستم نداشت آ زیاد دوستش نداشتمو بگیرم آ مگی تمبون دار شه
طبقه سوم زندگی کنن و منم هر روز بیام تویِ وبلاگ مگی سر بزنم!!!
میشه فااااارسی بگید:\
آخه لحنتون برام نا آشناست!!! :|
مگی جان استرس گرفتم
نکنه برای ما (خودم و خودش) بعداً مشکل خانواده پیش بیاد؟
اینچه حرفیه اینجوری نگو
انشاالله که هرگزچمین اتفاقی نمیفته وقتی توی ماجرایی دیگه نباید به این چیزا اصلا فکر کنی فقط باید تلاش کنی :)
:دی
هیچی دیگ...



عمرا پیدا شه پس....
هر کی اومد باید یه چیزی هم بذاریم روت تا قبولت کنه
تقصیر خودته میخواستی پست کیکی نذاری؟
من که در رفتم
:)))))))))
بوخودا منو ببرن برم می گردونن جلبک:|
عاقا من یکی سراغ دارم بچه خوبی باشی میفرستم خدمتتون :دی




فقط باید این روند خوب بودنتو ادامه بدی مگی :دی
+
دشمنت خجالت بکشد ایشالا
همینکه بتونه حرفای که گفتم راهنمای راهتون باشد برای من از هر چی تشکر با ارزش تره
ایشالا موفق باشید
:)))))) از دست تو!
من خوبم، مورد خوب کو پس:|¿
+ ممنونم واقعاااا
لطفا اونی که پیدا میکنی یه برادر هم داشته باشه ترجیحا واسه من...
دستت بی بلا...
آخی....این یکی مشکل مون هم حل شد....
من نباید پیداش کنم که:|
دهه اون باید من رو پیدا کنه جلی!
دیدی چی شد ؟

یادم رفت بگم
خواهر قبول باشد
ساعت دستم نیست :دی
ولی شانس آوردم الان یک است :)))))
+
امروز هوس دیدن منو نکردی ؟:دی
:)))) ممنانم!
آخی من ساعت دستمه دقیقا ساعت 1.17 ست:|
+ الهی، والا راس بگم فقط هوس داشتن یه دوست خیلی خوب آقا رو داشتم:|
سلام




یا خدا:))))))))))))
این روزه بودی اینجوری فکرای به ذهنت رسیده
اگر نبودی چی میشدددددد ؟:دی
+
من برم دوازده است حواسم نبودددددددددد
(آیکن رفتن تو تلگرام :دی)
سلام
:)))) واقعا ها چقدر روزه روم تاثیر داره!
:)))))))) 1 شده وای وای وای
مگی جان من حاضرم جامو باتو عوض کنم فقط یه مشکلی هست باید خودت دست به کار شی دوس پسر پیدا کنی
من از این عرضه ها نداشتم :دی
اون باید پیدا کنه!
خیلی هم باید خواهش کنه تازه که آدم باهاش دوست بشه:دی
من متوجه نشدم... چرا باید خونواده "نه " بگن؟؟
چراشو نمیدونم.
ولی اصولا ما همه عادت داریم به همه! نه بگیم.
بعدم از شانس بدم یحتمل میگن نه...
شاید فقط دلت بخواد بنویسی و خونده بشی. لذا اگه بعضا پرحرفی میکنم ببخش. شبت بهشت
نه اتفاقا خیلی حس خوبیه هی کامنت داشتن، اگه فقط خونده شدن بود که کامنت دونی رو می بستم.
ولی بامزه بود کامنت پیشین که میرم می خورم و میام:دی
مادرم صدام میکنه گویا باید چیزی بخورم
میرم میام
بفرمایید:| برید:| بیاید:|
Emkan nadare dost shin ba kesi aslan
:) فکر کنم حستون درسته، شایدم بشم البته...
زبان خوندم ولی سخت گذشت لامصب
یه دوس دختری داشتم که همون اول نیتم ازدواج بود. از نظر مالی از خانواده ما بالاتر بودن. اوایل میگفت اگه پدرش بفهمه مدرکت چیه و پدرت هواتو داره راضی میشه.. مادرش که اصلن دوس نداشت دخترش بیاد شمال حتی برا چند سال.. تهرونی بود.. اخر تموم کردیم. مکالمه ی اخر ما تلفنی بود و بعده خداحافظی سریع سیم کارت رو شکوندم که نکند وسوسه بشم و بزنگم یا بزنگه.. الان حدودا 28 ساله هست و تا الان که میدونم ازدواج نکرده.. تک دختر بود.. مادرش به شدت بهش وابستگی داشت و من هیچ وقت این موضوع رو بهش نگفتم..
هوم، فایده ی این دوستی ها همش ناکامی و خاطراته دیگه
چه خوب که تونستین مقاومت کنین:)
منم یکی از دلایل مهمم برای دوست نشدن همین نه شنیدنم در آینده ست، چرا عمر یه نفر دیگه رو هم تباه کنم؟
یکی هم برا من پیدا کن
کجان این موارد خوب آخه:| ¿
پس فردا طاقت داری بهت بگم نه؟
نداری بیخود دنبالش نباش!