مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

یک پست ازدواجی و یک توصیه به آقایون مجرد!

نه اینکه فکر کنید من یکی از اون کشته مرده های ازدواج سنتیم، خب نه معلومه که نیستم، اما ترجیحش می دادم چون اینجوری خودم تو حاشیه بودم و دیگران تصمیم گیرنده ی اول!

یعنی از اونجایی که هیچ وقت بلد نبوده و نیستم که حرفهای مهمی با خونواده م بزنم، ترجیح میدادم اونا حرفای مهم رو با من بزنن... هیچ وقت نفهمیدم چطور باید به بابام بگم کسی رو دوست دارم، یا کسی رو مناسب زندگیم می دونم!!! به همین دلیل به شدت از ماجراهای عاشقانه ای که بخواد منتهی به تصمیم ازدواج و تاهل بشه گریزونم. 

حالا که تو ماجراهایی قرار گرفتم که معضلات ازدواج سنتی رو بیشتر از پیش درک کردم، فهمیدم با این حساب من کلا آدم ماجراهای ازدواجی نیستم، تا بحالم که فکر می کردم سنتیش خوبه دلیلش این بود که اینقدر تو بطن ماجرا قرار نگرفته بودم!

هیچی دیگه 25 سالمون شد تازه به اینجا رسیدیم که دوستی خوبه، آخر عمری همینمون مونده بگیم دوستی خوبه، ازدواج عاقلانه چیه؟ عاشقانه ش خوبه و بریم با یه موجود آس و پاس احتمالا دوست شیم پروانه ای شیم بریم دستشو بگیریم و بیاریم بگیم انتخاب ما اینه، نظرتون چیه؟! 


+ یه راهشم اینه پسر زرنگ باشه و بعد اینکه من دیدمش و پسندیدمش بره شرکت بابا و باقی ماجراها سنتی پیش بره که هیچ رقمه من وارد ماجرا نشم!!! والا من خواسته های ساده م رو با خجالت و شرم و حیا بعد از کلی بگم نگم می تونم بیان کنم:| 

--- 

بی ربط: آقایونی که خانومی رو دوست دارید، لطفا خیلی رو راست و واضح خواسته تون رو بیان کنید، تعللتون باعث میشه اون خانوم نسبت به حستون شک کنه و ممکنه برای ابراز علاقه دیر شه، نه خیلی تعجیل کنید، نه تعلل... هرچیزی زمانی داره، چای که سرد شه از دهن میفته، گرمشم که کنی عین اولش نمیشه...شرایط رو به بهترین حالت مهیا کنید و تو یک روز خوب و با خریدن یک هدیه ی کوچیک حتما صراحتا خواسته و علاقه تون رو بیان کنید.

نظرات 33 + ارسال نظر
Meysam 1394/12/03 ساعت 11:35 http://meysamkh.blogsky.com

بعضی اوقات نمیشه زود حرفتو به کسی که دوس داری بزنی

:) بله و خیلی وقتها باید بسنجید که گفتن بهتره یا نگفتن

شرط و شروط رسم عاشقی نیست!
شرط و شروط رسم معامله و تجارته!

****** 1394/11/29 ساعت 17:17

داستان نبود.واقعیت بود

نععع منظورم این بود که عجب داستانی داشت زندگیشون:|
فهمیدم واقعی بوده وگرنه

ساده خان 1394/11/29 ساعت 16:30

دشمنتون شرمنده
من وقت شما رو گرفتم

این چه حرفیه آقا

ساده خان 1394/11/29 ساعت 15:41

ایمیلمو گذاشتم ، ولی خب ایمیل ندادید کع

شرمنده ایمیل ارسال شد:)
امروز خیلی درگیری داشتم.

ساده خان 1394/11/29 ساعت 11:55

خب نگین چی باید بگم ، شما خودتون دوست داشتین چی بشنوین!؟یعنی طرف مقابل چی بگه؟!
این ی موضوعه
موضوع دیگم این ک باید تو دانشگاه و احتمالا توی دانشکده باهاش صحبت کنم!!! این دیگه خییییییلللللییییی سخت میشه!

ایمیلتون رو بذارید-یادمه هفته ی پیش بهم دادینش اما چون خییییلی خصوصی هام زیاده:| پیداش نکردم-، یه چیزی رو می خوام بپرسم و می خوام بگم که راحت نیستم کسی بخونه:)

ساده خان 1394/11/29 ساعت 11:34

حالا اصلا نمیدونم چی باید بگم بهش؟ :|
برم بگم همون ک خودت میدونی؟
جدا نمیدونم چی باید گفت!

:|
منم دخترم نمیدونم چی باید بگین آخه:دی

ساده خان 1394/11/29 ساعت 11:22

چشم : )

:) چیزی هم یادگاری ندین ترجیحا:|
مرحله ی بعد اگر حس هردو مثبت بود میتونید یه چیزی یادگاری بدید:)

سیاهچاله 1394/11/29 ساعت 11:09

منم یه خانواده ی مذهبی دارم و خانواده ام دقیقا همین مدلی که تو گفتی هستن برای ازدواج... چون خیلی از اخلاق ها رو فقط و فقط توی رفت و آمد و صحبت میشه متوجه شد و ما به این رفتار و این قالب می گیم سنتی... برای همین وقتی کسی میگه ازدواج سنتی بده، من با توجه به پیش زمینه ای که از ازدواج سنتی توی ذهنم هست، خیلی ناراحت میشم و میگم خب مگه ازدواج سنتی چیش بده :/

همین دیگه، خییییلی ها اینجوری نیستن، من هیچ وقت از خواستگار ها و خواستگار نماها چیزی ننوشتم:)) باید بنویسم انگار
ببین خیلی ها فکر می کنن باید تو خونواده همه چیز رو پیش ببرن و اصلا فکر نکن همه مثل خونواده ت این آزادی رو به بچه شون میدن، دیدم که میگماااااا

سیاهچاله 1394/11/29 ساعت 09:51

من کمی حرف دارم مگهان...
سنتی به اون شیوه ی جدِبزرگمون که یه مامانی یه عروسی رو می پسندید و میرفت خواستگاری و اون دختر و پسر تا روز ازدواج هم رو نمی دیدن رو اصلا و ابدا نمی پسندم...
و ازدواج های مدرنی که دختر و پسر بعد از یه مدت میان دستشون توی دست یکی دیگه است و میگن این انتخاب منه رو هم اصلا و ابدا قبول ندارم...
اما ازدواج های میونه ای هم هست که استارتش توی خانواده شکل می گیره... خانواده ای میان خاستگاری ...
و بعد از دیدن شرایط ظاهری طرفین(خانواده و دختر و پسر) جواب مثبت اولیه ای برای آشنایی و سنجیدن بیشتر میدن و بعد در قالب همین خانواده و با اطلاع طرفین جلساتی رو خانواده ها و دختر و پسر با هم صحبت می کنند و در مورد طرفین تحقیق میشه و با عقل تصمیم گرفته میشه رو کاملا قبول دارم...
پاراگراف آخرت(قبل از اون+ و بی ربط نوشت)

والااااااا ما تو خونواده مدل سنتیمون اینه خانواده اوکی اولیه رو بدن، بعد بچه ها برن و بیان تا همدیگرو بشناسن بعد از تحقیقات... از این سنتی تر نداریم پدرمم با وجود مذهبی بودنش تاکید شدید داره تو بیرون رفتن ها برای شناخت بیشتر

+ همیشه بخند سیاهچاله ی عزیزم

پری 1394/11/29 ساعت 08:59

مگی جان به نظز من ازدواج اصلا طوری نیست که بخوایم پیش بینی کنیم که سنتی انجام خواهد شد یا مدرن!
به نظرم کاملا وابسته به قسمت آدم،شرایط و اتفاقایی که خدا واسه آدم رقم میزنه هستش..

موافقم:)
اوم...ولی تو خونواده ی ما انگار سنتیش راحت تر پیش میره، من که آدمی نیستم بتونم با خانواده م درباره ی مساله ای صحبت کنم.

ساده خان 1394/11/29 ساعت 08:02

تا شنبه اگه ی مسئله ای روشن بشه میرم باهاش حرف میزنم

ولی داستان انگار بیشتر شبیه داستان مورچه و تفاله چاییه باشه!

:) خیلی هم پیروز و موفق باشید، آروم پیش برید یهو سکته ش ندید بعد این همه مدت، خب؟

"عاشقانه ش خوبه" اما عاشقانه بودن دلیل نمیشه عاقلانه نباشه یا با یه آس و پاس باشه.
یه نگاه به کامنتا انداختم گفتم کامنت کوتاه بذارم!! :دی نخوندم ولی لابد دوستان گفتنی ها رو گفتن

آخه واقعا کم پیش میاد آقا هانی بتونی عاشق بشی و همچناااان عاقل باشی خیلی کم:)

***** 1394/11/29 ساعت 02:51

اولا کسی نگفته از تو نوشته هات این جور حدس زدم.
دوما منم تا حدودا 2 سال پیش میگفتم عمرا سنتی ازدواج کنم اصلا طرف خودش باید بیاد بگه .اما الان کاملا نظرم برگشته خوشبختی ربطی به دوستی و سنتی نداره
من اونقدررررر دیدم دوستیایی که تهشون طلاق شده و سنتی های ک تهشون خوشبختی بوده
یکی از همکارای مامانم ی فوق لیسانس بود استاد دانشگاه بود،پولدادم بودن اون موقع هیچکی ماشین نداشت اینا جیب داشتن. وقتی جوون بود عمه ش ازش خواستگاری کرد بدای پسرش ک استاد دانشگاه بود اما گفت نه چون اگه اون من رو میخواست خودش بهم باید میگفت
چند سال بعد ی اقا شد ک زن داشت و در شرف طلاق بود خودش بهش درخواست ازدواح داد و ی مدت دوست بودن و بعد ازدواج مرده یهووو برشکست شد و چون دسته چک نداشت دسته چک زنه رو داد و پولم نداشتن و زنه 6 ماه افتاد زندان،خانوادش تردش کردن چون مخالف ازدواج بودن، از دانشگام بیرونش کردن البته دبیرمم بود و تو اموزش پرورش موند .همین پریروز برای ی چک 5 تومنی دوباره گرفتنش و ی شب اونجا موند ک همکارا و اداره پولش رو دادن.
این فقط ی تجربه بود.
دوستی هم گاهی جواب نمیده
ناراحت نشو اما پستت اصلا حرفای ی ادم پخته نبود.بیشتر فکر کن
در مورد کادو ،من خوشم نمیاد.دلیلس نداره اولین بار کادویی بده وقتی مشخص نیس اصلا برا هم خواهند بود یا نه.من خاطره بازم و دوس ندارم کادو تو این شرایط رو
کسی برام این کار رو کرد و تو همون جلسه هم کادوش رو قبول نکردم هم جواب منفی دادم ،راحتتتت

خب چه داستان دهشتناکی
اینکه سنتی خوبه یا بد یا حتی دوستی خوبه یا بد اصلا یک چیز مطلق نیست!
همونطور که گفتی

من به شخصه از اون دست آدمهایی هستم که از هم کلاس آقا، دوست آقا مجازی-حقیقی هیچ هدیه ای قبول نمی کنم، ابدا قبول نمی کنم.
خدا رو شکر تو خانواده ای هم نبودم که بخوام چشمم به یک شاخه گل باشه، یا یک کتاب...اما به نظرم وقتی من پذیرفتم با اون آقا برم بیرون و رو یک میز چیزی بخوریم با هم، پس یعنی اون آدم برام مهم بوده و وقتی یه آقا می خواد پیشنهادی بده، چه بهتر که تو اون روز خاص یک هدیه ی خیلی کوچیک حتی یک کارت پستال به طرفش هدیه بده.
نظرها متفاوته، نظر من اینه:)

+ درباره مادی گرا بودن هم باید بگم یه چیز نسبیه، بعید میدونم کسی از گرفتن هدیه اونم از کسی که میدونه عاشقشه بدش بیاد :)
+ اینم بگمااا من خودمو میبینم که خب دعوت کشی رو قبول نمی کنم، مگر اینکه بدونم جوابم مثبته! پس شاید واقعا بهتر باشه آقایون هدیه ندن:/ بمونن بعد از جواب:))

***** 1394/11/29 ساعت 02:30

تو ک مادی نبودی
کادو چرا؟!

هی وای کی میگه من مادی گرا نیستم:| دقیقا کی گفته اینو:دی :-"؟
بگو منم میگم چرا کادو البته

مرد حافظه 1394/11/29 ساعت 01:42

آس و پاس
در مورد بی ربط نوشت موافقم دقیقا. یه چی بگم کلیشه ای نباشم:
بعضی ها اصلا به فکر چای نیست و صرفا نیت لایک دارن نه لاو. حتی بعضا بدتر از لایک

واقعا همینه که گفتید، تعدادشون خیلی زیاده این دست آدمها...
البته خدا رو شکر دور و بر من نبودن این دست موجودات که ریختن خونشون حلااالم هست:|

هاتف 1394/11/28 ساعت 23:09 http://hatef92.ir

من زیاد تعلل نمی کنم ..
البته سن ازدواج برای آقایون به نظر من بالای 35 سال هست و من خیلی برای ازدواج بچه تشریف دارم . و دوست ندارم در این مورد هم نظری بدهم ولی اگر من سنم به آن زمان رسید گمان می کنم اگر از کسی هم خوشم بیاید ... چون همیشه جلوتر از زمانم فکر کردم فکر نکنم تعلل کنم ..

اوم...
حالا نه دقیق 35، به نظرم از سی سالگی خوبه آماده شدن برای تاهل:) و خیلی خوبه که از حالا بدونید تعلل خیلی چیزا رو خراب می کنه

هاتف 1394/11/28 ساعت 19:58 http://hatef92.ir

می توانید کتاب بعدی را پیشنهاد بدهید تا بعد از اتمام این کتاب کتاب بعدی را قرار بدهیم تا با هم بخوانیم

بله فکر می کنم و یه کتابی رو پیشنهاد میدم؛)

هاتف 1394/11/28 ساعت 19:52 http://hatef92.ir

سلام.
یک دنیا ممنون بابت نظر بسیار زیبایی که دادید ..
امیدوارم دو کلیپی که هم در وبلاگم گذاشته بودم به عنوان تیزر رسمی و هم آن نسخه ای که روی بخش کتاب خوانی بود رو دوست داشته باشید.
در اصل کلیپ ها مهم نیستن .. ما قرار کتاب خوانی گذاشتیم و من برای این کار یک بخشی روی وبلاگم باز کردم که من بعد با هم کتاب بخوانیم . اگر دوست داشته باشید می توانید شما هم شرکت کنید وو لینکش روی پست آخر من هست زیر ویدیو ..
سپاس از شما بابت نظر

سلام
:) خیلی هم عالی... مچکرم از خبری که دادین

خورشید 1394/11/28 ساعت 19:42

سلام مگ عزیز
یعنی من عاشق این دغدغه های ذهن فعالت شدم. عالی بود

سلام خورشید مهربونم:)
خجالت می کشم گاهی از اینکه به هرچی فکر می کنم پستش می کنم

باران 1394/11/28 ساعت 19:38


همیشه حق با شماست :))

ای بابا شرمنده فرماییدین:دی
من نگفتم حق بدید بهم که... شرمنده بازم که به اندازه ی اوشون پرحوصله نیستم:(

تراویس 1394/11/28 ساعت 19:31

پست مربوط به چوپان عزیزم چی شد؟

بگردید پیداش می کنید:) چند پست قبله
زندگی خوبه؟

باران 1394/11/28 ساعت 19:31

اگر جای نسیم بودی اونوقت چکار میکردی خواهر ؟
یعنی روزی نبود نرم وبش و باهاش از اینجور شوخی ها نکنم
حتی یکبار بنده خدا نگفت بیخیال :))
یک کم نسیم باش مگهان:دی

ببخشید واقعا:)
خب هرکسی یه شخصیتی داره بانو... من واقعا نمیدونم در جواب تعارف و خیلی شوخیا چی بگم.
این بیایم برای امر خیر و اینا هم از اون مدلاست که واقعا نمیدونم چی باید بگم:| چون هرجوابی میدم شما تکرارش می کنی فکر میکنم اشتباه جوابشو دادم

Nila 1394/11/28 ساعت 19:20

مگی این بی ربط نوشته ت عالی بود ... کاش خیلی از آقایون به این درجه از عرفان برسن ...
من هنوز بعد از گذشت سالها ، همه اون روزای بد و شرایط بد ازدواجمون عصبی م میکنه ...
+ من مرض جفتتون رو دارم خواهر :| اگه درس نخونم اگه غیر درسی نخونم اگه تفریح نکنم عصبی میشم !

انشالله برسن، یا آره ست جواب یا نه دو طرف تکلیفشون معلوم میشه!
اگه درست رفتار کنن تا آخر عمر خاطره ی خوشش میمونه:)

باران 1394/11/28 ساعت 18:10

باشد محض شوخی و مزاح بود خواهر

این از اثرات بیش فعاله ها :دی

بلی میدونم شوخیه گفتم ممکنه کسی جدی بگیره!؛)

باران 1394/11/28 ساعت 17:54

من که احتمالا گفتم یا ازدواج نمی کنم، یا هم که کاملا سنتی باید ازدواج کنم، چون آدمی نیستم که خودم قدمی بردارم و هم ترجیح میدم با شناخت خانواده ها باشه، ممکنه برای کسی یک قدم کوچیک بردارم، اونم تو شرایطی که خیلی طرف به ایده آل های خودم و خانواده م نزدیک باشه...



آدرس بدین تا سنتی رفتار کنیم

بارااان جان بیخیال دیگه؛)

باران 1394/11/28 ساعت 17:46

خب تو از اینور بهش نگاه میکنین ولی داستان یه چیز دیگری است که گفتنش اینجا جایز نیست :(

من دوستام کلا قربانین :دی

انشالله هیچ دختری قربانی نشه، کمی درایت و عقل می خواد قربانی نشدن:)

آیلا 1394/11/28 ساعت 17:36 http://unimodal.blog.ir

مگی میدونی
تو حالت غیر سنتی
پسرایی که هدف جدی از یه آشنایی دارن، اغلب اونوقدر شرایط اولیه رو ندارن که اعتماد به نفس طرح کردن علاقه‌شون رو میگیره
و حق هم دارن
باقی هم که دارن و برازنده‌ن، اغلب اونقدر نیازی به تغییر شرایط فعلی نمیبینن که کلا تمایلی ندارن رابطه ای که بار مسئولیت پذیریش به مراتب پایین تر از ازدواج هست رو جایگزین کنن
متاسفانه!

در کل الان جوری شده که فقط میتونی به نوع سنتیش با خیال راحت اعتماد کنی!
اغلب باز هم!!

چی میشه گفت واقعا...

تا حدی موافقم...
من که احتمالا گفتم یا ازدواج نمی کنم، یا هم که کاملا سنتی باید ازدواج کنم، چون آدمی نیستم که خودم قدمی بردارم و هم ترجیح میدم با شناخت خانواده ها باشه، ممکنه برای کسی یک قدم کوچیک بردارم، اونم تو شرایطی که خیلی طرف به ایده آل های خودم و خانواده م نزدیک باشه...

باران 1394/11/28 ساعت 17:28

اتفاقا منم همونا رو مد نظرم بود که غیر مستقیم بیان میکنند حتی دوست من قرباتی اینجور آقایون شد !

این مدل قربانی نداره که:| طرف غیر مستقیم پیشنهاد رو میشنوه و مستقیم جواب بله یا خیر رو میده و تموم
+ فقط لذت صریح شنیدنش خیلی بیشتره:)

Ali 1394/11/28 ساعت 17:24

Kheilii sakhte bayane alaghe be nazaram
Yek bar kamelan majazi asheq shodam barhasay kardam behesh begam ama in kar o nakardam

Alanam dge piram baraye ebraze ehsasat
Shayad kesaei ke shoma bahashon movajeh shodinam eyne man khejalat mikeshan

عجب! به نظرم کوچکترین کاری هست که یه آقا باید انجام بده، چرا باید خجالت بکشه؟!
من بیشتر حس می کنم آقایون از شکستن غرورشون می ترسن البته...
سخت هست و قبول دارم، ولی قطعا شیرینی بعدش می ارزه به تحمل این سختی

باران 1394/11/28 ساعت 17:08

از نظر من که دخترم پذیرفته نیست در لفافه گفان یا یهو وارد عمل شدن و سورپرایز کردن طرف...

آفرین رحمت به اون شیر پاکی که خوردین !

ولی کلاً اینجور پسرا که نمیگن فقط منتظرند دختر دست گل رو به آب بزند! یکیش بخاطر اینکه میخوان امتحان کنند طرف مقابلشون رو!
دو به غرورشون گاهی وقتا برمیخوره اگر خودشون بگن!!
سه اکثریت اینجور آقایون میترسند!!چه از نه شنیدن از طرف دختر چه از مسولیت به عهده گرفتن ...
برای همین ابراز نمیکنند تا موقعش برسد حالا ممکن است
موقعش 5سال بعدش باشد!
زمانیکه اون دختر تمام گزینه های دیگر رو رد میکند به امید اینکه آقای مورد نظر بیاد در خونشون :دی
یا زبانی درخواست خودشون بیان کنند!
بعد یهو دیدی بیان هم نکردند فقط این دختر خانم کلاهی به اندازه 5سال بیشتر به سرش رفته!
یه دوستی داشتم این شکلی بود! 3سال منتظر بود اما...
بعدا شاید تو وبم یا ایمیلم گفتمش...

اتفاقا من به عنوان یک دختر هیچ گزینه ای رو بخاطر کسی که جنم و مردونگی نداشته و نخواسته مسولیتش رو بپذیره نه نمی گم.
چرا باید منتظر کسی موند؟! خدا رو شکر تو این زمینه ها خدا من رو خیلی بی احساس آفریده، گزینه های مثل دوستتون رو به کرات دیدم.
یه داستان بسیار تکراریست:)

+ من منظورم آقایونی بود که غیر مستقیم بیان می کنن، حتی درخواست ازدواجشون رو هم غیر مستقیم بیان میکنن، روی سخنم با این دست آقایون بود. نه اون معلوم الحالهایی که خودشونم نمی دونن از زندگی چی می خوان:) و کسی رو بی دلیل اسیر خودشون می کنن.

چه پیشنهاد خوبی
افرین

والا به قرعان!

باران 1394/11/28 ساعت 16:56

اینجور آقایون هیچوقت نمیگن میدونی چرا ؟

کدوم جور؟! :|

از نظر من که دخترم پذیرفته نیست در لفافه گفان یا یهو وارد عمل شدن و سورپرایز کردن طرف...

+باید صریح بیان شه به نظرم که طرف هم صریح بتونه پاسخ بده و بدونه که باید فکر کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد