قبلا هم گفتم که احتمالا پیکا داری، اینی که الان گفتی هم یه علامت دیگشه! بیشتر تایید شد :دی اگه واقعا این باشه، کار خاصیش نمیشه کرد، چیزای روانی کلا درمان قطعی ندارن تازه به امید خدا با مزدوج شدن و بارداری احتمالا شدت هم پیدا می کنه :دی سعی کن در حد همین دو تا گاز به مهر نگهش داری اوکیه :دی
گیر دادین به بیماری های من یعنی ها:)) خیر پیکا ندارم، دهه! گفتم بنده کوچولو بودم عزیزی عادت به این کار داشت دور از چشم مادرم به منم می خوروند که شفا پیدا کنم(داشتم کر میشدم:دی) به همون دلیل بنده اصلا حریصم واسه خاک ولی خب می تونم نخورم، خدایی من خیلی دیر به دیر اون خبط و خطا رو می کردم و فعلا هم که تو ترکم:دی
سلام...نبینم غمتو شاخه نبات....من میام اینجا غمم میره چون مثل سفرمیمونه برام...فردا دهمین روز تولدتونه به مناسبت این دهه عکس کادوها رابزار وما رو درشادیت شریک کن اگر ممکن بود
سلام چقدر شما مهربونی آخه:) به روی چشم سعی می کنم خوب شم و حتما پست عکس دار بذارم بلکه روحی بگیرید شما
+ یادمه وقتی خواهرزاده هام کوچولو بودند و بهونه میگرفتند و غذا نمیخوردند بهشون میگفتم بهت دستور میدم غذاتو نخوری! اینکارو بکنی ! اونا هم برعکس کاری که من ازشون میخواستم انجام میدادند! فکر کن نهار نمیخوردند ولی تا بهشون میگفتم بهت دستور میدم غذاتو نخوری اینا بسمت غذا میرفتن یادشون بخیر ... الان هم باید به تو اینا رو گفتم :دی
عزیزم:) من خوبم مچکرم که سعی می کنی بخندونیم، من 25سالمه و دیگه بچه نیستم، وقتی غمگینم بی شک دلیل محکمی پشتشه خب توضیحش ممکن نیست. بچه ها اکثرا اینطورین منم لج باز بودم تو دوران بچگی :)
مگی عزیز نمیدونم تا به حال برات نوشتم یا نه ولی معمولا می خونمت!
خوندنت منو یاد گذشته های کمی دور خودم میندازه! درست همون احساسات همون افکار همون سوال ها همون جزیی نگری ها همون درگیر شدن ها حساسیت ها اهمیت دادن به مسایلی که خیلی زود متوجه میشی اصلا اهمیتی نداشتن ! ولی نمیشه بهت بگم اینکارو بکن یا اونکارو نکن چون ظاهرا همه ی این ها جزیی از زندگی در پیش رو هست!
برای مودت هم اول خودت دوم خودت و سوم خودت باید بخوای ! همین! گاهی باید از خودت بیرون بیای و همه چیو از دور ببینی مطمئنم اینطوری می فهمی هزاران دلیل برای خوشحالی و شکرگزاری داری ... کم کم میفهمی یک وقتایی در زندگی هست که واقعا باید بایستی کنار و تماشا کنی ... و به این فکر کنی که میگذره ...
برای مشکل خاک خوردنتم ممکنه از کمبود آهن باشه. حتما چکاپ بده و اگر کم خونی قرص خوردنو شروع کن یکی از علت های مودهای خستگی و افسردگی و ... همین کم خونی هم میتونه باشه
در پناه خدا .
+ در شروع ماجرا بگم من از بچگی عاشق بو و طعم خاک بودم بچه ها تک تک اسم انواع بیماری ها که ممکنه بهشون مبتلا باشم رو گفتن؛) نه من خیلی آدم خوشحالیم خیییلی، فقط الان با مسایلی درگیرم که خسته م کرده --- بله بله اسمتون رو یادمه ^-^ چه جالب که شبیه گذشته تونم، امیدوارم امروزتون عالی تر از دیروزتون باشه بانو و امیدوارم فردای من هم خوب باشه من خیلی راضیم از زندگیم، واقعا چیزایی دارم که حس می کنم لایقشون نیستم حتی... ولی دلیل نمیشه غمگین نباشم، گاهی مسایلی هست که باید ناراحتت کنه و این راه بزرگ شدنه اتفاقا
اینمواقع بهترین کار اینکه برید تو حیاط تون و به گل و گیاه آب بدین که اونموقع هم حالتون خوب میشه هم بوی خاک رو تو فضا که میپیچد این حس رو نخواهین داشت :)
+ اصلا بیاااا منوووو بخورررر ؛ )))
هاها هوا سرده، منم دپسرده ام انرژی رفتن به حیاط رو ندارم.
مهر ؟ :| :)
خاک در واقع:|
چه می دونم والا خودت بگو:))
از تصور خوردن نام مردانه معده م پیچید
شاهین و جعفر؟ یعنی اگه اسم تره کامبیز بود مثلا،اونم میخوردی؟
:))))))عییی حالا شاهین و جعفر خوردنی بودن که کامبیز باشه:/؟
شبیه اون ربکا شدی توی "صد سال تنهایی" که وقتی عصبی می شد، خاک می خورد.
بله بله همونم اصلا من...
آه من ربکا عستم.
تره انقد خاصیت داره...دلتم بخواد:))
چه گیری دادی تو به تره:))) ؟! من شاهین و جعفر و بیشتر دوس دارم!
قبلا هم گفتم که احتمالا پیکا داری، اینی که الان گفتی هم یه علامت دیگشه! بیشتر تایید شد :دی اگه واقعا این باشه، کار خاصیش نمیشه کرد، چیزای روانی کلا درمان قطعی ندارن تازه به امید خدا با مزدوج شدن و بارداری احتمالا شدت هم پیدا می کنه :دی سعی کن در حد همین دو تا گاز به مهر نگهش داری اوکیه :دی
گیر دادین به بیماری های من یعنی ها:))
خیر پیکا ندارم، دهه! گفتم بنده کوچولو بودم عزیزی عادت به این کار داشت دور از چشم مادرم به منم می خوروند که شفا پیدا کنم(داشتم کر میشدم:دی) به همون دلیل بنده اصلا حریصم واسه خاک
ولی خب می تونم نخورم، خدایی من خیلی دیر به دیر اون خبط و خطا رو می کردم و فعلا هم که تو ترکم:دی
کوچیک که بودم منم خاک میخوردم:دی
بابا همیچین سرم داد کشید همون موقع ترک کردم :دی
درود بر شما
نه اینجا کسی اصلا از مهر خوری من خبر نداشت.
بابامم بلد نیست کلا داد بزنه:| تو خونه البته تو شرکت و کارخونه که کلا چیزی نگم بهتره:))))))))
خاک میتونه نشونه داشتن ی بیماری انگلی هم باشه،بد نیست ی آزمایش بدی
از 2سالگی تا حالا انگل دارم دکتر:|:دی؟
نه آزمایش سالانه دو بارم معمولا به تعویق نمیفته؛)
سلام...نبینم غمتو شاخه نبات....من میام اینجا غمم میره چون مثل سفرمیمونه برام...فردا دهمین روز تولدتونه به مناسبت این دهه عکس کادوها رابزار وما رو درشادیت شریک کن اگر ممکن بود
سلام
چقدر شما مهربونی آخه:) به روی چشم سعی می کنم خوب شم و حتما پست عکس دار بذارم بلکه روحی بگیرید شما
اصلا غمگین افسرده باشششش! اه اه خسته مون کردی!!!!!!!!!!!!:دی



بابا خوب نشو دیگه :))
+
یادمه وقتی خواهرزاده هام کوچولو بودند و بهونه میگرفتند و غذا نمیخوردند بهشون میگفتم بهت دستور میدم غذاتو نخوری!
اینکارو بکنی ! اونا هم برعکس کاری که من ازشون میخواستم انجام میدادند! فکر کن نهار نمیخوردند ولی تا بهشون میگفتم بهت دستور میدم غذاتو نخوری اینا بسمت غذا میرفتن یادشون بخیر ...
الان هم باید به تو اینا رو گفتم :دی
عزیزم:)
من خوبم مچکرم که سعی می کنی بخندونیم، من 25سالمه و دیگه بچه نیستم، وقتی غمگینم بی شک دلیل محکمی پشتشه خب توضیحش ممکن نیست.
بچه ها اکثرا اینطورین منم لج باز بودم تو دوران بچگی :)
مگی عزیز
نمیدونم تا به حال برات نوشتم یا نه
ولی معمولا می خونمت!
خوندنت منو یاد گذشته های کمی دور خودم میندازه!
درست همون احساسات همون افکار همون سوال ها همون جزیی نگری ها همون درگیر شدن ها حساسیت ها اهمیت دادن به مسایلی که خیلی زود متوجه میشی اصلا اهمیتی نداشتن !
ولی نمیشه بهت بگم اینکارو بکن یا اونکارو نکن
چون ظاهرا همه ی این ها جزیی از زندگی در پیش رو هست!
برای مودت هم اول خودت
دوم خودت
و سوم خودت باید بخوای ! همین!
گاهی باید از خودت بیرون بیای و همه چیو از دور ببینی
مطمئنم اینطوری می فهمی هزاران دلیل برای خوشحالی و شکرگزاری داری ...
کم کم میفهمی یک وقتایی در زندگی هست که واقعا باید بایستی کنار و تماشا کنی ... و به این فکر کنی که میگذره ...
برای مشکل خاک خوردنتم ممکنه از کمبود آهن باشه. حتما چکاپ بده و اگر کم خونی قرص خوردنو شروع کن
یکی از علت های مودهای خستگی و افسردگی و ... همین کم خونی هم میتونه باشه
در پناه خدا .
+ در شروع ماجرا بگم من از بچگی عاشق بو و طعم خاک بودم بچه ها تک تک اسم انواع بیماری ها که ممکنه بهشون مبتلا باشم رو گفتن؛) نه من خیلی آدم خوشحالیم خیییلی، فقط الان با مسایلی درگیرم که خسته م کرده
---
بله بله اسمتون رو یادمه ^-^
چه جالب که شبیه گذشته تونم، امیدوارم امروزتون عالی تر از دیروزتون باشه بانو و امیدوارم فردای من هم خوب باشه
من خیلی راضیم از زندگیم، واقعا چیزایی دارم که حس می کنم لایقشون نیستم حتی...
ولی دلیل نمیشه غمگین نباشم، گاهی مسایلی هست که باید ناراحتت کنه و این راه بزرگ شدنه اتفاقا
تخمه بخور. جدی.
آخه من یه چند وقته اینجا نیومده بودم. پست تولدتو ندیدم.
بله متوجه شدم؛)
جاش تره بخور!:دی
تره آخه:/؟
خب باشه دهنم بو میگیره دوس ندارم تره:دی
بوی نم خاک،بوی مهر
خوبه
خوبین؟
خوبه:)
من نه زیاد... خیلی معمولیم
یعنی قبلا میخوردی ؟
گفته بودم با عرض پوزش بله:دی گاه گاهی :))
اینمواقع بهترین کار اینکه برید تو حیاط تون و به گل و گیاه آب بدین
که اونموقع هم حالتون خوب میشه هم بوی خاک رو تو فضا که میپیچد این
حس رو نخواهین داشت :)
+
اصلا بیاااا منوووو بخورررر ؛ )))
هاها هوا سرده، منم دپسرده ام انرژی رفتن به حیاط رو ندارم.
؛)