درباره من
اینجا روزهای مختلفی رو به خودش دیده و حالا دیگه بخشی از من شده، مگلاگ خونهی امن من:)
ادامه...
پیوندها
- هولدن کالفیلد
- جلبک خاتون
- دختر بهمنی
- روزنامه چی
- پرفکت دویچ
- مداد کوچک
- یلدای شب
- مرد رشتی
- دختر صیاد
- دخترِ خوب
- بانوى بهار
- رژ نوشت
- شباهنگ
- م.مویدی
- آسمانی
- خورشید
- مترسک
- تیلو تیلو
- ریکاورى
- یادگاری
- زیزیگولو
- دل آرام
- آغاز نل
- آویشن
- جولیک
- فاطیما
- سهیلا
- نیکادل
- طودی
- آناهیتا
- ماهی
- بهسا
- هانی
- دلژین
- السا
- سارا
- بریدا
- عمو
- رگها
- ریما
- نیما
- بانو
- نل
دستهها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- اردیبهشت 1403 2
- فروردین 1403 11
- اسفند 1402 9
- بهمن 1402 4
- دی 1402 3
- آذر 1402 5
- آبان 1402 4
- مهر 1402 5
- شهریور 1402 3
- مرداد 1402 8
- تیر 1402 11
- خرداد 1402 8
- اردیبهشت 1402 5
- فروردین 1402 5
- اسفند 1401 1
- بهمن 1401 3
- مرداد 1401 2
- خرداد 1401 2
- اردیبهشت 1401 3
- فروردین 1401 4
- اسفند 1400 2
- آذر 1400 1
- شهریور 1400 2
- مرداد 1400 3
- خرداد 1400 5
- اردیبهشت 1400 1
- فروردین 1400 1
- اسفند 1399 4
- بهمن 1399 3
- دی 1399 6
- آذر 1399 2
- آبان 1399 2
- مهر 1399 4
- شهریور 1399 3
- مرداد 1399 5
- تیر 1399 6
- خرداد 1399 3
- اردیبهشت 1399 16
- فروردین 1399 6
- اسفند 1398 11
- بهمن 1398 10
- دی 1398 11
- آذر 1398 9
- آبان 1398 7
- مهر 1398 17
- شهریور 1398 7
- مرداد 1398 5
- تیر 1398 31
- خرداد 1398 23
- اردیبهشت 1398 10
- فروردین 1398 16
- اسفند 1397 3
- بهمن 1397 3
- دی 1397 9
- مهر 1397 3
- شهریور 1397 4
- مرداد 1397 3
- تیر 1397 1
- خرداد 1397 5
- اردیبهشت 1397 4
- فروردین 1397 5
- اسفند 1396 16
- بهمن 1396 7
- دی 1396 12
- آذر 1396 25
- آبان 1396 11
- مهر 1396 7
- شهریور 1396 11
- مرداد 1396 10
- تیر 1396 19
- خرداد 1396 41
- اردیبهشت 1396 31
- فروردین 1396 20
- اسفند 1395 25
- بهمن 1395 35
- دی 1395 38
- آذر 1395 57
- آبان 1395 61
- مهر 1395 74
- شهریور 1395 142
- مرداد 1395 69
- تیر 1395 99
- خرداد 1395 102
- اردیبهشت 1395 77
- فروردین 1395 87
- اسفند 1394 86
- بهمن 1394 73
- دی 1394 103
- آذر 1394 85
- آبان 1394 61
- مهر 1394 52
- شهریور 1394 69
- مرداد 1394 63
- تیر 1394 64
- خرداد 1394 67
- اردیبهشت 1394 35
- فروردین 1394 51
- اسفند 1393 50
- بهمن 1393 57
- دی 1393 37
- آذر 1393 31
- آبان 1393 39
- مهر 1393 34
- مرداد 1393 1
جستجو
آمار : 1822542 بازدید
Powered by Blogsky
مشارکت آقایون در انتخاب اسباب و اثاثیه خونه مثلا
هیچ وقت نفهمیدم مردا رو تو خرید درگیر کردن بهتره یا نه... یعنی نمی دونم باید ازشون نظر خواست؟ باید دستشونو گرفت برد واسه انتخاب وسایل خونه؟
از بس بابام همیشه درگیر بوده همه ایده آلهای زندگی من غلط غولوط شده و باید خیلی چیزا رو ازتون بپرسم و یاد بگیرم.
مگهان
1394/11/15 ساعت 12:26
تمام وسائل خونه ما تهران سلیقه مشترک مامان و باباس و اکثر وسائل تزئینی مثل مجسمه و اینا کار باباس... کلا من بخوام جهاز بخرم حتماااا دست بابام و میگیرم میبرم :))
چه جالب:) ما همه باید نظر بدیم بچه ها بیشتر نظر میدن حتی...
ایشالا ایشالا ننه جان وقت شوور کردنت با بابا جان بری ^-^
مردا یا خیلی بدسلیقن یا خوش سلیقه هاش واقعاااااااا خوش سلیقن
:)) تعادل ندارن نه :/؟
آدما باهم متفاوتن دخترک,
مثلا آقایون ما خیلی حوصله ندارن.
باهاشون ک میری خرید مغازه ی اول نه مغازه ی دوم می گن زودباش بخر بریم دیگه :|
یا کلا باید یه مغازه ی خاص در نظر بگیرم یا اول خودم برم چند مورد انتخاب کنم بعد دست شخصیت مرد داستان رو بگیرم ببرم و ازش راهنمایی بخوام ک کدومش بهتره.
البته خودشون ک می خوان خرید کنن معمولا روش اول رو انتخاب می کنن. می رن از یه جا میخرن میان و معمولا هم به طور شگفت آوری خوب درمیاد :-/
هوم خیلی هم متفاوتن گویا!
پدر من بی نظره یه جور خاصی خنثی و پوکر فیسه وقتی داری انتخاب می کنی، وقتی انتخاب میشه یهو آیکون شور و شعف و شادی میشه:|
+ من اصولا به قصد خرید بیرون نمیرم، وقتی قدم میزنم میرم تو مغازه و احتمالا همون اولی رو که می پوشم می خرم:|
مگی نظرشون را بپرس، نباید کنار کذاشته بشن، اما در نهایت اگر نظر عجیب غریب و داغونی داشتند، خیلی مهربانانه، نظر نظر خودت را در پوشش نظر اونها اعمال کن.
هوم آخه وقتی یه آقا خودش میگه من سلیقه م در حد مرغ ماهی خواره! نمی دونم واقعا باید بهش احترام گذاشت و نظرش رو پرسید یا نه!!!
نظر عجیب که نه ولی حس می کنم وقتی تقریبا بی نظره طرفم پس لازم نیست بپرسم.
اینکه مردا این طورن، زنها اون طورن دلیل اصلی شکست رابطه ها و ازدواج های مردمه. یکی شوهر کرده، میاد بر اساس اخلاق شوهرش به بقیه راهنمایی می کنه و تاکتیک آموزش میده! حالا اینا مستقیما به بحث مربوط نبودن ولی کلی نمیشه گفت. من خودم برام مهمه که حتی رنگ روبالشیم هم خودم انتخاب کنم! گاهی اوقات مغازه ها جاشمعی هم که می بینم مدلش رو به ذهنم می سپرم که بعدا اگه خواستم مستقل زندگی کنم این مدل جاشمعی رو بخرم!! ولی خب خیلی از دوستام هستن که این چیزا براشون مهم نیست!
خلاصه همین که نمی دونی به نظرم ایده آل ترین حالته! چون اون دخترایی که فکر می کنن می دونن، فقط یه مشت کلیشه تو ذهنشونه که بعدا براشون مشکل درست می کنه.
خیلی کامنتت خوب بود.
چه شخصیت جالبی، هانی برادر من 13 سالشه همش، ولی دقیقا براش مهمه که وسیله هاشو خودش انتخاب کنه... آخرین باری که براش لباس خریدم گفت من خودم کجا بودم؟! مگه بی من میشه واسه من خرید کرد:| ¿
خلاصه که مردا خیلی شگفت انگیزن به نظرم اینکه کشفشون می کنم برام هیجان انگیزه!
سلام
با اجازه :)
روزمرگی آقا هستند :))))
از همسایه وبلاگ منن :))
+
باشه عکسشو به امید خدا تا فردا میفرستم :)
سلام
مچکرم از اطلاعاتت:)) من فکر می کردم خانومن نمیدونم چرا پیش فرض ذهنیم اینه که تو وبلاگم همه خانومن!!
+ ای بابا نمی خواد زحمت بکشید :)
شب آدینه ی شما بخیر
سرعت خرید خانوما نسبت به اقایون منو یاد نسبت حلزون و فانتوم میندازه و از این منظر پاسخ پست شما:
بهتره
شب شما نیز
بهتره یعنی چی:دی؟
درگیرشون کنیم؟ منم سرعتی عمل می کنم، جایی که خرید می کنم مشخصه میرم میخرم و میام!
ممنون. مامان هم همیشه از سلیقش تعریف میکنه. نه که گفته فقط مامان و دیگر هیچ
از اون لحاظ 
اره دیگه. من فکر میکنم دلیل اصلیش این بود که ما هیچ کس نداشتیم تو اون شهرها. نه خاله ای نه عمه ای. غربت به کلمه واقعی. مامان هم خیلی اهل دوستی و .. نبود. مخصوصا که هم زبون هم نبودن.
دیگه بابا باید میومد. جنس و مدل و .. رو هم خوب میشناخت. الان هم البته همینه. چند نفری با هم میریم خرید. مثلا وقتی برادرم میخواد لباس بخره من و مامان هم میبره که نظر بدیم یا برعکس. کلا فعل مشورت زیاد تو خانواده ما اتفاق میفته
چه جالب میدونی به نظرم ازدواج تو غربت زن و شوهر رو به هم نزدیک تر می کنه مریدا:)
ما هم خیلیتو کار شور و مشورتیم:| :دی
سلام مگی بانوی زیبا
خوبین؟
من عاشق این وبلاگ شدم:*
به نظر من کااملا بستگی به خود اون مرد داره و اینکه شما قبولش داشته باشین+اینکه خودشم با خودش رو راست باشه و خودشو قبول داشته باشه
ولی توی اقوام ما همه تنها میرن:))
دیگه نمیدونم چی بگم:دی
سلام بابو من کجا زیبام خب:|¿
الهی شکر خوبم
این وبلاگم اصلا عاشق شماهاست:)) چه جالب...
خب ما دلمون نمیاد زیاد بابامونو اذیت کنیم واسه خرید از بس درگیر کاره... وگرنه همه دوس داریم حضور و نظرش رو
:دی
اگه بعضی از آقایون تو خریدها نظر کمک کننده ای نمیدن.. واسه اینه که دوست ندارن سلیقشون رو تحمیل کنن.. حداقل تو عالم خودشون اینگونه فکر میکنن که اعلام نظرشون مکدر میکنه بقیه رو..
اگه بدونین که چطوری میشه نظرشون رو پرسید و این اتفاقات پیش نیاد.. اتفاقا نظر میدن که هیچ.. پایه تر از خانما هم هستن تو امر خرید!
به این سوی چراغ :))
شما آقایید یا خانوم؟:دی اگه خانومید به نظر حامی حقوق از دست نرفته ی آقایون میاد:)))))
اگه آقایید راهنمایی بیشتری کنید لطفا من واقعا دوس دارم از آقایون یه شخصیت پایه برای خرید بسازم:دی
قبلنا که ماها کوچکتر بودیم و طبق معمول به دور از فامیل، بابا چاره ای نداشت جز اینکه با مامان بره خرید
انصافا خوش سلیقه هم هست. ولی کم کم که از لحاظ کاری سرش شلوغ شد و ماها بزرگتر و صاحب نظر 
اول یه دور با مامان کل جاهایی که میخواستیم رو میگشتیم و چند تا مورد نشون میکردیم بعد یه روز با بابا میرفتیم برای نظر نهایی و خرید.
چه جالب :))
خیلی خوبه که باباتون خوش سلیقه ست مریدا؛)
واسه خرید لباسم باباتونو می بردین ینی؟
به نظر من تا حدی که منفی باف و ایراد گیر نباشن میشه باهاشون رفت خرید. اما اگه هی بخوان اشکال و ایراد دربیارن همون تنها بری بهتره.
آقایون خونواده ی ما منفی باف نیستن ولی نظر خاصی هم نمیدن که کمک کننده باشه، من میگم بهتره بابا نیاد که الکی خسته هم نشه...
ولی می خوام بدونم درستش چیه؟ بودن آقایون یا نبودشون؟
بستگی داره.مردا بعضیا سلیقه هاشون عالیه مثل دایی های من بعضی ها رو اعصابن مثل شوهرخاله های من
ی موردی ک من تجربه کردم اینه ک اگه ی مرد خوش سلیقه باشه خونه عالی چیده میشه و در غیر این صورت نه،چون حاضر نیست پول خرج کنه برای تعویض مبل و وسایل.
تو ک بابات اینجوری بوده احتمالا نتونی مرد شلخته قبول کنی...
والا پدر من خب مبل خوب و فرش خوب رو میشناسه یعنی واسش مهم شده تقریبا اینو از خریدایی که واسه شرکت کرده بود یه بار میتونم بگم وگرنه تو خونه نظر ماست همش اصلا نظر خاصی نمیده
ولی خوشش میاد که تنوع بدیم به خونه
امیدوارم مردی نصیبم نشه که تو ذوقم بخوره درهرحال:|
+ اکثر مردا شلخته ن:(
سلام
خوبین ؟
تا خرید چی باشه ؟:)
اگر خرید وسایل خونه اس همه مردا این کارایی رو ندارند :)
یعنی سلیقه‌هاشون با سلیقه‌های ما خانم ها یکی نیست ولی میتونی ببریشون حداقل در مورد کیفیت وسایل برقی عالی میتونن کمکتون کنند .
دستشون هم نمیخواد بگیری
اگر محرم بود دستشون بگیر :دی
خارج از شوخی خیلی ساده و خودمونی میتونی بهشون بگی من میخوام امروز میخوام برم خرید وسیله خونه دوست دارم شما هم بیاین
که نظرت برام مهمه و یه چیز تمیز و شیک از هر نظر میخوام بگیرم :)
ولی برای بعضی وسایل خونه واقعا سلیقه‌ها متفاوته و بعضی وقتا نیومدنشون بهتره از اومدنشونه :)
من یه داداش کوچک دارم استاد خریده از هر نظر ...
مثلا فامیل ببین پسرای فامیل ( پسردایی هام )میخوان برن خرید میگن داداشم باهاشون بره :) از بس سلیقه اش حرف نداره:)
اگر میخوان وسایل خونه بخرن میگن به ایشون خواهرام که نگو هر وقت
میخوان برن خرید اگر ایشون تو خونه باشند میگن بیا بریم خرید که سلیقه ی تو حرف نداره :)
یعنی خدای خرید خوب و ایده آله :)
درصورتیکه بقیه برادرام این شکلی نیستند اصلا حوصله خرید ندارند :)
البته یکیشون فقط تو خرید وسایل برقی و قابلمه و ظروف استادکار شده
چون یکمدت تو قشم بود برای همین هر روز واسه ی فامیل میرفت بازار
و خرید میکرد :)
حرفام طولانی شد مبحث کلام اینکه همه مردا برای خرید آفریده نشدند :)
واقعا بعضی آقایون واقعا سلیقه ی خوبی دارن:)
ما آقایونمون منفعلن :)) من بابام فقط میاد که تشویقمون کنه به خرید!!!
میگه خوبه خوبه خوبه اینو بخریم:| کلا تایید میکنه هرچی خوشت بیاد همین:))
خرید به دو دسته تقسیم می شود
۱- خرید خانه: این دسته از خرید بستگی به فرهنگ و عادات خانواده دارد. در برخی از خانواده ها خرید خانه به عهده ی زن خانه دار است و در برخی از دیگر خانواده ها به عهده ی مرد. این خود نیز به دو دسته تقسیم می شود. خرید لوازم خوراکی و لوازم تزیینی و furniture. معمولا furniture با همراهی مرد صورت می گیرد. بدین ترتیب که زن انتخاب می کند و مرد تایید می کند و پول می دهد
۲- خرید غیر خانه: اعم از خرید لباس لوازم شخصی از قبیل موبایل و ساعت و ... در برابر این بخش مردان دو نوع واکنش از خودشان نشان می دهند: جرات می کنند و به زن اطلاع می دهند که این کار مثل فرو کردن سیخ داغ در حلقشان است و وظیفه را از سر خود باز می کنند. یا جرات نمی کنند و به همراه همسر به خرید می روند. البته لازم به ذکر است که در مورد اول ممکن است با تهدید به فرو کردن سیخ داغ به داخل حدقه ی چشم، راضی بشوند
کلام آخر: در هر صورت که نگران مردا نباشید. اگه خودشون بخوان به زور هم که شده میان باهاتون. فکر نکنید ناز می کنن D: برید با خیال راحت خرید
پس با این حساب بعیده کلا مردا علاقه ای به همراهی واسه خرید داشته باشن!
خب بهتره اینجوری فقط نظر خودمونو اعمال می کنیم پس :دی
اول "تنها" برید همه گشتاتونو بزنین بعد بپسندید مرحله آخر از مردا بپرسید خوبه؟ اونا هم تایید میکنن هم خریدتونو کردین هم نظر پرسیدین
اصولا واسه مبل و تخت و اینا همینجوری عمل می کنیم، آخرش بابا رو می بریم؛
به نظر من برای وسایل گنده‌ی خونه آره باید نظر همه رو پرسید چون همه دارن تو اون خونه زندگی میکنن...ولی همیشه توی خونه ما مامان بابام رفتن خریدن و آوردن :\
اگه هم به نظر من و برادر خوب نبوده، بعد از یه مدت غرغر کردیم :)))
الان که نگاه میکنم از وسایل اتاقم فقططططط میز کامپیوترو حین خرید بودم و نظر دادم!!!!
حتی رو تختیم هم در حضور من خریده نشده!!!!!!
خونه ما بر عکسه کاکتوس همش نظر بچه هاست در واقع همه نظر میدنها، ما می خوایم دکور خونه رو تغییر بدیم میشینیم همگی شور میذاریم و هرکی یه نظری میده و 5تایی هم خرید می کنیم:|
+ چقدر عجیب حتی وسیله های شخصی خودت؟ ایشالا تو خونه آینده ت خودت راه بهتری رو پیش میگیری؛)