مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

دری وری...

یه چیزی بگم، من این هفته تهرانم، شاید برگردم با مامان بابا، شاید برنگردم، شاید بیام رشت و باز چند روز دیگه ش با چوپان بریم تهران

شاید شاید شاید... در کل نمی دونم چی کار می خوام بکنم، فقط میدونم وقت سفر شده من حس بی حالیم گرفته و دلم می خواد خونه باشم و بخوابم و بخوابم و بخوابم. آخه درست بعد از امتحانا بدون حتی یه روز استراحت؟!

---

پارسال چوپان پیشنهاد داده بود بریم به تماشای فیلمای جشنواره بنشینیم در تهران، امسال فاطمه از یک ماه پیش یک ریز داره این پیشنهاد رو میده، میگه بریم کل فاصله ی این ترم و اون ترم رو تهران باشیم:| که تو خستگیت در بره، اما خب من احتیاج به خواب راحت تو همین اتاق فسقلیم دارم. خب نمی دونه چقدر امتحانا انرژیمو تحلیل برده و چقدر دلم می خواد کل روزا و شبامو بخوابم.

دلیل دیگه ای هم داره که دوس ندارم الان برم تهران، ترجیح میدادم اسفند اونجا باشم، الان از جهات مختلف زمان مناسبی نیست:|

---

تهران رفتن یه طرف، از اون ور دوست شهسواریم باهام قهره که خونه ش نمیرم و اینجوری شده که آخرین بار اومد دعوتش کردم و نیومد خونمون و رفت هتل موند، می خواستم یه روز برم شهسوار، یه روز انزلی خونه ی اون یکی دوستم و باقیشو استراحت کنم، تولدها در پیشن، سه تا جا مونده از دی داریم، سه تا هم بهمنی داریم، در ازای هرکدوم یه شام باید بریم بیرون:| من همیشه واسه همین چیزای کوچیک و مسخره ذوق داشتم کلی، الان کم مونده گریه کنم :دی

کادوی تولدمم گفتم که احتمالا می دونم چیه، واقعا دوسش ندارم ولی یه روزی یه جایی برگشتم گفتم خیییلییی از فلان چیز خوشم میاد حیف پولشو ندارم و این طفلیهام می خوان بخرن در صورتیکه الان اصلا به کارم نمیاد، بهم نگفتن البته، بین خودشون مامان و خواهرم حرف میزدن پی بردم که چی می خوان بخرن و من موندم چرا اون حرفم تو ذهنشون موند اصلا:||| آخه زبونمو بگم چی کار کنن که بیجا و بی ربط حرف می زنه:/


+ هرکسی هم بپرسه کادوت چیه قهر می کنم باهاش:|

نظرات 24 + ارسال نظر
Ella 1394/10/29 ساعت 10:44 http://oceanic.blogsky.com

مگی 25 ساله چند روز کم:))) فقططط به تموم شدن امتحاناتت فکر کن! بقیه شو رها کن
نمیدونما اما من اگه بودم میرفتم مستقیم میگفتم ببین من اینو دیگه نمیخوام

:)) چشم بهش فکر می کنم همش و همون یه کم فکرم حالمو دگرگون میکنه اصلاااا؛؛)
نه بابا شدنی نیست، یه بار اتفاقی من گفتم چقدررر از فلان چیز خوشم میاد. اینام تو هوا زدنش اصلا فکرشم نمیکنن من حدس بزنم چی می خوان بخرن
منم واقعا دوس ندارم تو ذوقشون بزنم؛) مهم نیست اصلا کادو؛)

ینی عااااااالی مگی،عاااااااااالی بود(((((:

omid 1394/10/29 ساعت 02:01

اینم گفته بودین یادم نبود خب پ تا دوباره صادر بشه خیلی مونده رفع خستگی امتحانات بعدش تازه سفرم دارین بعد باز بعد سفر خستگی دوبل میشه رفت تا معلوم نیس کی تمدید گواهینامه ولی فکر نکنم کار زیادی داشته باشه ها

*****
اصلا از حالم اونورتره ی لذتی داره دومی نداره

:))) آره کاری نداره تازه از همه جالب تر اینکه پلیس +10 درست کوچه بغلیمونه:دی 3 دقیقه از خونه تا اونجام راه نیست:دی
ولی خب فردا پس فردا اسیر دانشگاهم:|
بعدم به قول شما سفر و بعدترم احتمالا خستگی سفر:دی

*****
با شمان:دی
میتونید به حدساتون ادامه بدید گرچه خیلی حرکت لوسیه اما مطمینم کسی حدس نمیزنه آخه:|چیزی نیست آدم بخواد کادو بگیره شاید

***** 1394/10/29 ساعت 01:52

نکنه صندلی بادی باشه؟ یا از اون مدل تابا ک بهش مبل وصله؟!
خدایی چقد فضولی حال میده

:))))))))) خدای من
صندلی بادی داشتم زرد بود دادمش بیرون:دی از این یونولیتی هام داشتم:دی
نوچ اینام نیست. ولی میشد تاب باشه هااا یه سال تاب کادو گرفتم اتفاقا الانم عکسش هست تو عکس باغچه:دی

omid 1394/10/29 ساعت 01:46

:|||ن بابا نمیگم ترسیدم ک منو ترس
خب آدمایی رو میشناسم ک رو مشکیشون (سفیدشون قرمزشون و..)حساسن گفتم شاید شمام باشین
جدیدا توی نوشته هاتون اسمش نمیگین ها (مشکی رو میگم)

من هیچی نمیگم چرا میزنین خب

:)))
آخه چی بگم:|¿ گواهیم باطل شده و من بی خبر واسه خودم میرفتم می اومدم:|
فعلا مشکی یا دست خواهرمه یا تو پارکینگ:دی
آره منم روش حساسم اتفاقا کلا رو همه ی وسیله هام حساسم ینی:|

جولیک 1394/10/29 ساعت 01:40 http://platelets.blog.ir

منم دارم میرم سفر تازشم:دی بعد همه هم ازم شاکی ان که تقصیر توعه امتحان داشتی ما تا الان نرفتیم سفر!:))

خوشا بحاااالت تازشم برو برو خوش بگذرون وای این داستانو ما هم داریما:| شااانس آوردم هانی الان دانش آموزه وگرنه همه چیزو می نداختن گردن من مخصوصا بابام این اخلاق بدو داره:|

omid 1394/10/29 ساعت 01:18

ایشاالله ماشینم عوض میکننن
پدر شما تصادف کرده بودن؟ ماشین واسه همین باید عوض شه خب مشکی بدین دستشون
من متواری بشم بهتر فک کنم

:))) آقا چی میگید شما:|
مشکی رو برداره خب...
نه زدن به ماشینش ولی طوریش نشده بابا سلامته ماشین فقط منطقه ست:| نمیتونیم خارج از استان بریم.
چرا متواری چیزی نگفتید که بابا اینقدر همه ازم می ترسن:/؟

مگی مهمون نمیخوای از آخر اسفند تا 8 عید|:
مگی چرا?آخه چرا?|:

چی چرا؟!:| چی آخه چرا؟:))
بیا قدمت رو چشم جانم...:)) تا 8 عید
آخی 8عید عروسی یکی از دوستامه

omid 1394/10/29 ساعت 01:16

حالا ایشاالله روز تولد که رسید (ب خووبی خوشی البته برسه ) یا میگین چی بوده
یا اون ساعت نمیگین یا کلا نمیگین ک مختارین

:))) ایشالا برسه... ایشالا:دی
نمیگم چی بوده اگر همونو بخرن آخه:| واقعا به هیچ کس نمیگم اصلا:(

omid 1394/10/29 ساعت 00:47

ماشین؟ این احتمالش کمه خیلی ،نکنه موتوره
گوشی؟ اینم ک نمیشه گفتین تو جیب جا نمیشه
بعد تبلتم نیس چون الکترونیکی نیست بعد لپ تاپ جدیدم نیس
بعد ادکلن هم ک دارین خب
بعد اصلا خیلی گنگ من دیگه حدس نمیزنم بعد تولد بیاین بگین ما تا اون موقع منتظریم

نه آقاااا کلاااا نمی خوام بگم:|
بابا پولش کجاست؟ واسه خودش ماشین درست درمون بخره ما پیش کش:| خیلی واسم مهمه بتونه ماشینشو عوض کنه...عررر
اونا خب هیچ کدوم نیستن

ساده خان 1394/10/29 ساعت 00:07

شما همه ی چیزایی ک نیستو بگین ما خودمون میفهمیم چیه
نه ی بار توی یکی از کامنتا در موردش گفتین

:))
زیاد جار میزنم در کل
امسال سعی کردم تازه خیلی خانوم باشم تو خونه اصلا از تولدم و ماجراهاش حرف نزنم:|
مبل نیست مثلا:| دیگه باید فهمیده باشید چیه!!!
من میدونم ده میلیون شی نام ببرم بگم نیست!:|

تهران اومدی کلبه ای حقیرانه هست برای پذیرایی از شما

فراغت از امتحان رو با سفر جورش کن نه خواب خانمی

خیلی لطف دارید عزیزم:)
خب یه سری محدودیت ها دارم برای سفر کردن، امسال یه داخل استانی و دو تا خارج استانی-مشهد و تهران-رفتم:دی
یه کم احساس می کنم باید نرمال تر برخورد کنم با آزادیم:|||
من خونه م بمونم یا کتاب می خونم یا میرم بیرون در کل اصلا بیکار نمیشینم من

ساده خان 1394/10/28 ساعت 23:36

کادوتون چی نیست؟
حالا کو تا 12 بهمن ، حالا رو دریابید!

:))))) چی نیست؟!
مثلا بگم چی؟ هان الکترونیکی نیست:|
همه آمار تولد منو داریدا از بس اعلام کردم:/

***** 1394/10/28 ساعت 23:19

ی چیز دکوریه؟
یهو از این عروسک گنده ها اومد توی ذهنم:)))

ایششش نه خدا رو شکر عروسک نیست:|
تو این سن همینم کمه هاااا:)))))

بزرگه؟ تو جیب جا میشه؟ الکترونیکیه؟ میشه باهاش کاری کرد؟ و...
نپرسیدم کادوت چیه، یه چیزای دیگه پرسیدم :))))
(شوخی بود، لازم نیس اینا رو جواب بدی)

1.بله
2. خیر جا نمیشه ابدا:))
3.خیر الکترونیکی نیست:دی
4.نه بابا کاری هم نمیشه باهاش کرد لامصب:))))
بازم مجااازی حدس بزنی:))))

منو تهران...منو اندوه آه شعر....
خسته نباشی از امتحانا.

:)
هنوز دو تا مونده:|

***** 1394/10/28 ساعت 16:12

مگی خب تا این حد کنجکاومون کردی!:دی تو تنها وبی بودی ک کنجکاو نمیکردی اما تو هم!خب نگو اصن والا

:||||||||
عررر

باران 1394/10/28 ساعت 15:13

آره بابا میدونم چرا اسفند میخواهی بری ؛ )

+ تو یه دفترچه‌ ی خاطراتت نداری یکی الان بخر برو بنویس و بگو دوست دارم اون کادو رو نخرین بعد بزارش جلوی چشم هانی داداشت یا خواهرت که ببینه ولی بروز نده که عمدا اینکار رو کردی که بببینه !
این یه روشه که فکر نکنم انجامش بدی ؛)
دومین روش اینکه مثلا تو خوابی و توی خوابی مرتب اون هدیه ی مورد نظر اسم میبری و میگی من اینو دوست ندارم و اسم هدیه ای میبری که خیلی دوست داری
سعی کن فقط تو این نقشت نخندی :)))
من یکبار اینکارو امتحان کردم جواب داد البته خیلی بچه بودم ؛ )
سومین کار هم تو ایمیلت امشب میرم چون الان لباس پوشیدم باید برم بیرون :|
قطعا نخریدن اینو بدون.
میدونی تولدت کیه ؟ آخه این همه عجله که نمیکنن خواهر من.
کو تا 12ام هوم ؟

چرا اسفند می خوام برم:| ¿
نه واقعا چرااا اسقند می خوام برم:/؟

+ مامانم اصولا وسط دی ماه میره کادوشو میخره که خیالش جمع باشه:| یا قصد میکنه نقدی بده که دیگه عجله لازم نیست.
این کارا رو هم نمی کنم چون خیلی ذوق داشتن برای خریدش:| بعدم این راه کارا مال مگی 14ساله هم نیست چه برسه به مگی 25سال چند روز کم:دی

سلام
کلی برات نوشتم بعدش بیخیال شدم
تازه امتحانات تموم شده، خسته امتحانات نباشی...
اگه بتونی به تئاتر تالار وحدت برسی خیلی خوبه...تا آخر این ماه هستش...(یعنی دور وز دیگه)

سلام
عه چرا بی خیال گشتیدین؟
من هنوز دو تااااا امتحان دارم فردا و پس فردا:((
نه نمی رسم متاسفانه با خانواده م و واسه پنج تا شنبه هتل گرفتیم.
بعدم خب چون سلایق متفاوته ترجیح میدم تاتر نریم با هم:دی

مرا وارد بگردد وحی از غیب
دهم من یک سلام بی کلک را
با سلام و احترام و روز بخیر

مِنحیثالمجموع شاید اگه رفتی سفر گیتارو با خودت ببر
یا للعجب! به حق چیزهای ندیده و نشنیده
اسبی پیشکشیا دندونِشا نمیشمارن حالا شوما بِســـــــــــــــــون هدیه را تا بعد

وحید نوشت :

وحید میگُف:
ﯾﮏ ﻓﺮﺻﺖ ﺭﺍ اگر ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﮕﺬﺭﺩ؛
" ﺍﯾﻦ ﺯﻣﺎﻥ "
ﻣﯿﺸﻮﺩ " ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ...."
ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺴﺎﻥ ﭼﺎﯼ ﯾﺦ ﮐﺮﺩﻩ ﯼ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ
ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ
ﺩﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﯾﺎﺩﺕ ﺭﻓﺘﻪ ،
و ﺣﺎﻻ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﻗﻨﺪ ﻭ ﺷﮑﻼﺗﯽ
ﺑﻪ ﻣﺬﺍﻕ ﻫﯿﭻ ﻃﺒﻌﯽ ﺧﻮﺵ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ ..
ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ،
" ﻓﺮﺻﺖ "
ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﺑﮕﺬﺭﺩ
ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻣﺜﻞ ﺁﺏِ ﺗﻨﮓِ ﻣﺎﻫﯽ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﻭﻗﺘﺶ ﻋﻮﺽ ﻧﺸﻮﺩ
ﺁﻧﻮﻗﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﻥ ﻣﺎﻫﯽ ﻫﻢ ، ﻣﺎﻫﯽ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ...
ﻗﺪﺭ " ﻟﺤﻈﺎتت " ﺭﺍ ﺑﺪﺍن مگهان و از آن ها به بهترین نحو استفاده کن.
ﺯﻧﺪﮔﻲ _ﻣﻨﺘﻈﺮ _ ﻫﻴﭻﻛﺲ _ﻧﻤﻴﻤﺎﻧﺪ....
لبت همیــــــــــــــشه خندان دلت مصفای حضرت عشق
برقرار باشی و مستدام

هدیه رو بسونم دیگه بعدی نداره که!!! :|||

باران 1394/10/28 ساعت 14:04

بی ارتباط با پست :
مگی یه مسابقه ی صدا داشتی یادته ؟ همه صداهای خودشون رو برات گذاشته بودند ؟ آیا اون مسابقه همچنان برقراره یا کلا کنسل شد ؟
ممنون

کنسله انرژی براش ندارم:(

مگی عزیزم خب این ناراحتی نداره که، یه بار حرف بنداز با خواهر یا مادرت، و مثلا بگو چقدر بعضی چیزا زود از چشم میفتن، مثلا فلان چیز، چقدر یه زمانی دوست داشتم یکی ازش داشتم ولی الان اصلا به دردم نمیخوره! به همین سادگی به همین خوشمزگی، پودر کیک رشد :))))
تهران هوا آلوده است همون رشت رو عشقه، خواب یکی از بهترین و سالم ترین تفریحات دنیاست که بعضی ها بهش اعتقادی ندارن ولی من به شدت دوسش دارم

اینم اضافه کنم که اگه به وزن ایده آل برسم وقتی بیای تهران حتما حتما حتما میام میبینمت، چه خودت بخوای چه نخوای ;)

:))))) وزن ایده آلت منو کشته ندای بی اعتماددد به نفس:)) :دی
نه اتفاقااا خیلی دوس دارم داشتنشو فقط استفاده نداره واسم به اون صورت:||| واسه همینم هرجوووری میام بگم میبینم طفلی ها این همه ذوق دارن براش بگم غمشون میشه
ضمن اینکه حدس میزنم خریده باشن از هفته ی پیش:|||||||

باران 1394/10/28 ساعت 13:40

سلام
در یه حرکت حرفه ای میتونی کادوی تولدتو عوض کنی و اونا دیگه نمیرن اونی رو بخرن که تو یه زمانی میخواستی :))))

+
میدونی چرا دوست داری اسفند بری ؛ )

++
منم هر سال برنامه ی سفرم به تهران برای جشنواره ی فیلم های فجر کنسل میشه:|
امسال همینطور :|

سلام
چه حرکتی آخه:|||¿
نمیشه عوضش کنم با خیلی ذوق و شوق ازش حرف میزدن و حس می کنم الانم خریدن و یه جا قایمش کردن حتی:| :((

+ چرا دوس دارم اسفند برم:/؟ تو میدونی چراشو ینی؟

بریدا 1394/10/28 ساعت 12:50 http://brida.blogsky.com

اگه قهر کنی دیگه نمیگی چیه کادوت؟
خب چیه خب چیه خب چیـــــــــه؟(دقیقا با لحن جیگر بخونش :دی)
من که جات بودم میرفتم همه ی فیلمارو میدیدم اصن من الان دوس دارم هرکاری بکنم به جز درس خوندن ولی خب نمیشه تا بعد کنکور همش باید به خودم وعده روزهای تفریحو آرامشو بدم فعلا در مضیقه ام :دییی

؛)
منم دوس دارم برم، ولی خب میگم چند تایی دلیل داشتم که ترجیح میدادم موکولش کنم به اسفند مثلا... توضیحش سخته:|
به خودت وعده بده چون روزای خوبی تو راهه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد