می دونید؟ یه وقتایی باید با خودمون رو راست باشیم، امروز هرچی فکر کردم دیدم هیچ کار خاصی تو عمر 24سال و یازده ماهم نکردم که خونواده م بهم افتخار کنن، هیچ وقت دنبالش نبودم حتی...
حالا پشیمونم و برای خودم متاسف، قرار نیست شرح بدم تک تک لحظه های زندگیم رو، همینقدر بگم که هیچ وقت کاری نکردم که با شنیدن نتیجه ش قند تو دلشون آب کرده باشم.
جز همکاریهایی که با خیریه کردم، هیچ وقت ابدا هیچ وقت کار خاصی نکردم...
+ فقط از خدا می خوام کمکم کنه تو تصمیم های جدی زندگی درست عمل کنم و کسی تو زندگیم پا بذاره که باعث افتخار مامان و بابام شه، در واقع من با انتخابش سر بلند شم و باعث افتخارشون...