از ایمیل مشخص بود؟ دقت نکرده بودم.. الانم که جیمیل رو باز کردم بخاطر سرعت کم.. فقط تا نت دوباره خراب نشد..: امشب یه دسته گل به اب دادم خشم و... لذا التماس دعا که چند روز اتی سریع بگذره برام که درمانش فقط همینه خیلی بده که منو فراموش کنی شیطون سه موقع شدید میزنه. خشم. شهوت. قضاوت بین دو نفر
بله :)مشخص بود اسمم انشالله خدا حواسش به همه مون باشه.
در هوایت بی قرارم روز و شب سر ز کویت بر ندارم روز و شب ای مهار عاشقان در دست تو در میان این قطارم روز و شب جان روز و جان شب ای جان تو انتظارم انتظارم روز و شب یکی از اشعار مورد علاقه ی من بود. یه وقت کسی به خودش نگیره
نگران نباشید، کسی به خودش نمی گیره دوسش می داشتم:) مچکر
اون چیز یا کسیکه براش منتظری، شاید بتونه شیرینش کنه ولی بازم شیرین نمیشه، قابل تحمل میشه...
... چند تا پست عقبم! اینجا بنویسم ام پی تری؟ - من مستحباته که حالمو خوب میکنه مگی، حس میکنم آدم قابل تحملی شدم که خدا لیاقتشو بهم داده چون همش فکرم اینه واجبات که وظیفمه... و امیدوارم دعاهایی که در حق بقیه کردی بیشتر و گسترده تر نصیب خودت بشه :)
-آهنگ و عید و وقت گذرونی با دوست رو هم به جان خریدم
-نمیدونم چرا حس کردم درباره بابا نوشتی
و ایشالا همیشه پرتقالی باشی :)
ببین، من به هرجای زندگیم نگاه می کنم انتظار بوده... واقعا حقم این نبوده، سر چیزایی که بهم ربطی هم نداشت باید منتظر می بودم. تا بوده من در حال انتظار کشیدن بودم... بابام همیشه در راه بود، من همیشه خونه تنهام روزا تا بقیه از سر کار بیان و خیلی چیزا... هیچ وقت کسی منتظر من نیست همیشه منم که منتظرم.
+ یه مورد خاص هست البته که فکر می کنم فقط من نیستم که سرش انتظار میکشم... امیدوارم حسم درست باشه. + خیلی خوبی تک مدی جانم...مچکرم
شما فکر می کنید آدم های منتظر چکار می کنند؟می نشینند آرام یک گوشه و انتظارشان را می کشند؟به نظر من اگر اینطور فکر می کنید سخت در اشتباهید!من فکر می کنم انتظار انسان را به چیزی شبیه رقص رتیل وادار می کند.(در توضیحش بگم که یک نوع رتیل سمی وجود دارد که وقتی انسان را نیش می زند پیچیدن انسان از درد به خودش همراه با مشکلات عضلانی که پیش می آورد تبدیل به یک جور حرکات خاص می شود که شبیه رقص است).انسان منتظر آرام نمی نشیند.در واقع نمی تواند آرام بشیند و دچار جنب و جوش عصبی عجیبی می شود. و فاجعه وقتی است که بدانید همه این اتفاقات،همه این جنب و جوش ها و رقص رتیل ها و ناآرامی ها در درون مغز و ذهن آدم می افتد و خیلی کم نمود بیرونی پیدا می کند.حالا بهتر می شود چکونگی مکانیسم دیوانه کنندگی انتظار را دریافت...
#بخشی از یک نوشته ی قدیمی http://honey-fakhraie.blogfa.com/post-97.aspx
از ایمیل مشخص بود؟ دقت نکرده بودم.. الانم که جیمیل رو باز کردم بخاطر سرعت کم..
فقط تا نت دوباره خراب نشد..:
امشب یه دسته گل به اب دادم خشم و... لذا التماس دعا که چند روز اتی سریع بگذره برام که درمانش فقط همینه
خیلی بده که منو فراموش کنی
شیطون سه موقع شدید میزنه. خشم. شهوت. قضاوت بین دو نفر
بله :)مشخص بود اسمم
انشالله خدا حواسش به همه مون باشه.
در هوایت بی قرارم روز و شب
سر ز کویت بر ندارم روز و شب
ای مهار عاشقان در دست تو
در میان این قطارم روز و شب
جان روز و جان شب ای جان تو
انتظارم انتظارم روز و شب
یکی از اشعار مورد علاقه ی من بود. یه وقت کسی به خودش نگیره
نگران نباشید، کسی به خودش نمی گیره
دوسش می داشتم:) مچکر
انتظار خیلیییی سخته...
من همیشه تو این موقعیت ها مثل پست بالا دوست دارم کسی کنارم باشه....
اصلا تنها باشم نمیییرم...
یه وقتایی تنهایی رو ترجیح میدم. اوم... خیلی سخت بود اون روزا، البته گذشت.
فکر کنم باعث و بانی بدبختی های اون روزهامو بخشیدم. مطمین نیستم هنوز.....
+ تنها باشی نمیری؟ حتی دندونات تو حادثه شکسته باشه؟!؟!؟!؟! مجبوری بری یه وقتایی...
مجبوری یعنی...
انتظار تلخ ترین شیرینی دنیاست
هوم:) فکر می کنم همینطوره
ولی من معتقدم انتظار شیرین نیست مگی.
اون چیز یا کسیکه براش منتظری، شاید بتونه شیرینش کنه ولی بازم شیرین نمیشه، قابل تحمل میشه...
...
چند تا پست عقبم! اینجا بنویسم ام پی تری؟
- من مستحباته که حالمو خوب میکنه مگی، حس میکنم آدم قابل تحملی شدم که خدا لیاقتشو بهم داده چون همش فکرم اینه واجبات که وظیفمه... و امیدوارم دعاهایی که در حق بقیه کردی بیشتر و گسترده تر نصیب خودت بشه :)
-آهنگ و عید و وقت گذرونی با دوست رو هم به جان خریدم
-نمیدونم چرا حس کردم درباره بابا نوشتی
و ایشالا همیشه پرتقالی باشی :)
ببین، من به هرجای زندگیم نگاه می کنم انتظار بوده... واقعا حقم این نبوده، سر چیزایی که بهم ربطی هم نداشت باید منتظر می بودم.
تا بوده من در حال انتظار کشیدن بودم... بابام همیشه در راه بود، من همیشه خونه تنهام روزا تا بقیه از سر کار بیان و خیلی چیزا... هیچ وقت کسی منتظر من نیست همیشه منم که منتظرم.
+ یه مورد خاص هست البته که فکر می کنم فقط من نیستم که سرش انتظار میکشم... امیدوارم حسم درست باشه.
+ خیلی خوبی تک مدی جانم...مچکرم
حالا چرا تا ساعت دو؟!
خب چون می دونستم یا تا دو می رسه، یا دیگه نمیاد و باید صبر کنم تا شنبه
انتظار برای چیزای ارزشمند! می ارزه حتما که تو منتظری!
چه خوبه که شما اینجوری فک می کنین سرن...
واقعا شاید...
شما فکر می کنید آدم های منتظر چکار می کنند؟می نشینند آرام یک گوشه و انتظارشان را می کشند؟به نظر من اگر اینطور فکر می کنید سخت در اشتباهید!من فکر می کنم انتظار انسان را به چیزی شبیه رقص رتیل وادار می کند.(در توضیحش بگم که یک نوع رتیل سمی وجود دارد که وقتی انسان را نیش می زند پیچیدن انسان از درد به خودش همراه با مشکلات عضلانی که پیش می آورد تبدیل به یک جور حرکات خاص می شود که شبیه رقص است).انسان منتظر آرام نمی نشیند.در واقع نمی تواند آرام بشیند و دچار جنب و جوش عصبی عجیبی می شود. و فاجعه وقتی است که بدانید همه این اتفاقات،همه این جنب و جوش ها و رقص رتیل ها و ناآرامی ها در درون مغز و ذهن آدم می افتد و خیلی کم نمود بیرونی پیدا می کند.حالا بهتر می شود چکونگی مکانیسم دیوانه کنندگی انتظار را دریافت...
#بخشی از یک نوشته ی قدیمی
http://honey-fakhraie.blogfa.com/post-97.aspx
خیلی خیلی ممنونم ازتون :)
بسیار چسبید.
:(
انتظار گاهی تعریفی که آدم از خودش داره رو هم عوض میکنه.....
امیدوارم بیاد....سالم بیاد....با یه لبخند دلی....
واقعا انتظار خوبه واقعا...
ممنونم عزیزم:)
ممنون واسه حس خوبت