مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن

یلدای 94 متفاوت از یلداهای دیگه بود، پس از سالها ما میزبان نبودیم، گرچه از وقتی اومدیم خونه مشغول درست کردن شیرینی شدیم و هم زمان با خواهرم کار می کردیم و 6بار همزن شسته شد و دوباره استفاده شد:/ چقدر واسه هر مدل شیرینی ظرف کثیف میشه آخه... 

میهمان خونه ی مامانی بودیم که جز مامانم یه پسر داره، خونواده ی کم جمعیت ما خوش و خرم دور هم جمع بودن دیشب، مامانی به اصرار خودش برام فال حافظ باز کردم اون هم با فال حافظ جدید که خونده شده هم نبود، یوسف گمگشته ش رو برامون رو کرد حافظ و وقتی گفتم من اینو نمی خوام و خودم حافظ باز کردم این اومد. http://s6.picofile.com/file/8229237168/Screenshot_2015_12_22_10_28_00.png


دیروز بهش گفتم میبینی چه زود گذشت؟ ممکنه سال دیگه این موقع یلداییت باشه، مکث کرد و جوابی بهم داد. باعث شد آشفته شم...


+ همیشه یاد اون سالی میفتم که خواهرم گفت من واقعا به فالش اعتقادی ندارم اما باز می کنم که یادی از حافظ نیز کرده باشم، فاتحه م نمی خونم. حافظ رو باز کرد و اومد فاتحه ای چو آمدی بر سر خسته ای بخوان:| ما:/ خواهرم:| حافظ:دی

نظرات 7 + ارسال نظر

ینی حافظ هنو نرفته اون دنیا به وصال حضرت حق برسه؟ نشسته سر مرز این عالم و اون عالم جواب فال ملت رو بده؟:))

یه جوکی هم بود میگفت حافظ سرجمع 500 تا غزل گفته، دشب یلدا 80 میلیون نفر قال میگیرن، حساب کرده م هر 150 هزار نفر سرنوشتشون یکیه:))

حافظ گویا همین دور و برا بود و جواب خواهرمو داد.
امسالم که واسه من اومد یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور:/ اصلا من یوسفی نداشتم که بخواد گم شده باشه که حالا بخواد بیاد... فک کنم منو با دختر همسایه بغلی اشتباه گرفته بود:|

+ چه جوک عالی ای بود:دی

منم زیاد اعتقاد ندارم محض تفریح میخونم .... هرچند که امسال کلا یااادم رفت :)))

عالی بود:دی
من مطمینم اگه خودم تنها باشم امکان نداره بخونم:|

سپیده مشهدی 1394/10/01 ساعت 18:24

عاشقققققققققققققق پست هائی هستم که من اولین نفر لایک میکنم
الان اینجا 3 تا بود
وب عموووووووووووو هم 3 تا


یعنی تو روحممممممممممم که کامنتم مرتبط به پست نیست
من دیشب شوهر خواهر بزرگم واسم فال حافظ گرفت...نمیدونم چی اومد ولی بابا گفت...به به...خیلی خوبه

:))))) متاسفم باید زودتر برسی که بری اول صف
خیلی کامنتااات بامزه ستتت...
راااستی سپیده بابام نزدیکتونه:دی
خیابون سجاده الان

منم یه بار نیت کردم، یه جواب بیربط بهم داد
دوباره باز کردم، بیربط تر شده بود
خولاصه بعد از چهار بار بش گفتم هانی مشکلت با من چیه؟

یه غزل اومد با این مضمون که: فک کردی هر کی زبون فارسی بلده می فهمه حافظ چی میگه؟ تو اصن درک داری؟ میدونی شعر چیه؟ احساس چیه؟ گم شو از جولو چشم

تا سالها سراغش نمی رفتم. غزله رو نوشتمش. یادم نیس کوجا گذاشتم

دیشب ولی کلی حال داد
به نیت هر کی گرفتم توش کلی "عید و گشایش و رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند" پیدا میشد

:)))) چه بامزه!
دیشب تو خونه ی ما هم گویا خبرای خوبی بود:دی
مادربزرگم هی حافظ وا می کرد واسه عروسی خواهرم و من و داییم:/

نل 1394/10/01 ساعت 13:25 http://ykishodan.blogsky.com

اخ یعنی عاشق حافظ شدم رفت.بخاطر کاری ک ب خاهرت کرد:))
ی زمانی دوستام میگفت:نل فال حافظ برامون بگیر ک هربار تو گرفتی خاص زده ب هدف... .
مسخره تر زمانی بود ک یک خاستگارم برای پیشنهاد ازدواج ب من گفت براش یک شعر حافظ بخونم! (آشنا بود.از دوستام قبلا شنیده بود حافظ میخونم.یکبارم براش حافظ باز کرده بودم)فک کنم میخاست ببینه پیشنهاد بده یا نده :))

حافظ... چندوقتیه دورم ازش.. همیشه دوست داشتم توی خونه ام یک کتاب حافظ خوشگل بزرگ باشه.. .

خیلی اعتقادی ب فال ندارم. چون حافظ میتونی هرتعبیری کنی. بیشتر متنشه ک دلنشینه .

چ باحاله.. میام وبت تقریبا با هر مطلبت یاد یک خاطره در اون موضوع میفتم:))

:دی خیلی خوبه مرور خاطرات حسابی دستم درد نکنه پس؛)

منم که شهره‌ی شهرم...
یکی از قشنگ ترین غزل‌های حافظ...

اوم... بلی! عین خودم خوشحاله این غزل ؛)

omid 1394/10/01 ساعت 10:42

مراد
هه الان شباهنگ پیداش میشه

قشنگ حافظ نارضایتیشو نشون داد ی خواهرتون

:))) :دی
بابا شباهنگ یه کاری کرده من هرجا اسم ماه مرداد رو می بینم یادش میفتم بعد می بینم این یه دال! اضافه داره که:)))

بله:/ من از این یوسف گمگشته ش خوشم نمیاد که هربار نمیدونه به کسی چی بگه یوسفشو رو می کنه:دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد