مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

من دلم چادر های پر از گل می خواد.

از سه سال پیش هی به مامان میگفتم وقتی رفتی مکه برام 2تا چادر نماز گل ریز جنس خوب بیار... رفت، برگشت و حتی یه چادرم نیاورد، من همیشه تو رویام هر هفته چادر نمازمو عوض می کنم 4 5 تا چادر گل ریز زیبا دارم اما تو واقعیت همش دو تا چادر دارم...

الان دارم آرزو می کنم به مناسبت تولدم کسی برام چادر نماز بخره... 


+ ویرگول فک کرد گل گلی هام چادرن، آه از نهادم بلند شد آخه دوس دارم یه کشوم پر از چادرای قشنگ گل گلی باشه:(

نظرات 11 + ارسال نظر
په پو 1394/09/17 ساعت 21:13 http://aski-ewin.blogsky.com

اخی چه آرزوی جالبی!

هوووم:)

خب تو پارچه ش روبخر که بدوزه دیگه...کار یه روزه:)
اوممم...164 ام گمونم...از مامانم یه سانت بلند تر بودم! ولی اینکه قدمون چقدره روکسی نمیدونه:دی

باشه می خرم که بدوزه:دی
الان ذوق دارم یاد بگیرم برش و دوختنشو احتمالا یاد بگیرم ویرگول!
3 4 سانتی از من بلندتری حدس میزدم:|

سعادتیه این تشابه

اون دو تا بیتی که نوشتم از این شعر محمدحسین بهرامیان بود که کاملش رو میذارم براتون.
میتونید این کامنت رو برای خودتون نگه دارید.


*********

آمد درست زیر شبستان گل نشست
در بین آن جماعت مغرور شب پرست

یک تکه آفتاب ، نه ! یک تکه از بهشت
حالا درست پشت سر من نشسته است

چادر نماز گل گلی انداخته به سر
افتاده از بهشت در این ارتفاع پست

این بیت مطلع غزلی عاشقانه نیست
این چندمین ردیف نمازی خیالی است

گلدسته ی اذان و من و های های های
الله اکبر و انا فی کل واد مست

سبحان من یمیت و یحیی و لا اله
الا هوالذی اخذالعهد فی الست

یک پرده باز پشت همین بیت می کشم
او فکر می کنیم در این پرده مانده است

سارا سلام ، اشهدالا اله تو
با چشمهای سرمه ای ، الا اله مست

دل می بری که حی علی های های های
هرجا که هست ، پرتوی روی حبیب هست

بالا بلند ، عزم تو را با لبان من
آن شب مگر فرشته ای از آسمان نبست

باران جل جله ، شب خرداد ، توی پارک
مهرت همان شب ، اشهداندر دلم نشست

آنشب کبو کبو کبو تری از بامتان پرید
نم نم نما نما نماز تو در بغض من شکست

سبحان من یمیت و یحیی و لا اله
الا هوالذی اخذالعهد فی الست

سبحان رب هر چه دلم را ز من برید
سبحان ربه هر چه دلم را ز من گسست

سبحان ربی المن و سارا بحمده ای
سبحان ربی المن و سارا دلش شکست

سبحان ربی المن و سارا به هم رسی
سبحان تا به کی من و او دست روی دست ؟

زخمم دوباره واشد و ایاک نستعین
تا اهدنا السرای تو راهی نمانده است

یک پرده باز بین من و او کشیده اند
سارا گمانم آنطرف پرده مانده است

خیلی خوب بود:) ممنون

نل 1394/09/17 ساعت 11:35 http://ykishodan.blogsky.com

پس خوب شد منم نگفتم چقدر چادرات خوشگلن... چندبار مجبور بودی اونوقت آه بکشی... :(:(
تازه من الان آه از نهادم بلند شد.چون گول مالی شده بودم و فکر کرده بودم چادره و حتی انتخابم کرده بودم از بینشون که بیام امروز بهت بگم اون چادرتو خیلی دوست دارم و باهاش نماز خوندی یاد منم بکن...یک دفه رو ب رو شدم با اینک اونها چادر نیستن:((

زندایی منم خیلی خیلی چادرهای خوشگلی داره. اون میره از زاهدان و چابهار پارچه میخره.جنسش هم خیلی خوبه..مشهد دیدم از این گل گلیا. اما دوبار گرفتم دقیقا دفه سوم دیگه نشد بندازم سرم. خراب شده بود.. باید پارچه گرفت..

اخ یاد یک خاطره افتادم.طولانی میشه کامنتم اما میگم:))
دوستم مامانش چادر میدوزه.منم چادرمشکی میخاستم.یک ماه پیگیرش بودم ک چه زمانی وقت دارن بدوزن.چه جنسهایی دارن. چند میدوزن و.... .یک ماه تمام منتظر بودم برام نوع پارچه بیاره ک ببینم و انتخاب کنم.بعد ک آورد فکر میکنی چی؟؟؟
چادر نماز گل گلی سفید در انواع رنگها!!!
یعنی وقتی دیدمش کل مدل پارچه ها رو شاباش بهش دادم.و کلی خندیدیم..فکر کن وسط خیابون یادمون افتاده بود و هرکدوم یک سمتی غلت میزدیم

:))) بلییی خوبه که نگفتی
والا من هیچ وقت چادر آماده نخریدما همیشه پارچه می خرم، این آماده ها یه جوورین:| حالا مشهدم تو بازاراش میشه پارچه های نازی پیدا کرد
واااای خاطره ت خیلی جالب بود:دی
فک کرد می خوای عروس شیا احتماالا؛)

به قول شاعر:

چادر نماز گل گلی انداخته به سر
افتاده از بهشت در این ارتفاع پست

این بیت مطلع غزلی عاشقانه نیست
این چندمین ردیف نمازی خیالی است...

چقدر بامزه بود هانی خان:)
من هربار اسمتون رو تکرار می کنم ته دلم ضعف میره... از تشابه اسمتون با برادرکم

پارچه بخر بدوز:دی انقد کیف میده پرو کردنش:دی من نمونه چادر دوختنی مامانم بودم، رو سر من تست می کرد ارتفاع چادراشو...هعی:)

من بلد نیستم بدوزم آخه ویرگول مامانم برام می بره و می دوزه...:) خدا مامانتو رحمت کنه
چرا احساس می کنم دیده بودمشون؟ ( میدونم زنده ن...ولی براشون فاتحه زیاد می خونم من)
قدت چنده ویرگولشن؟ که تست می شد رو سرت؟

Meredith 1394/09/16 ساعت 22:52 http://dr-coffe.blogsky.com

اتفاقا الان داشتم به مامان میگفنم من چادر گل گلی جدید میخوام...از اون گل ریزها که نگاهش میکنی روحت شاد میشه....گفت ماه صفر شگون نداره،یه هفته دیگه دندون بذار رو جیگر برات میخرم

وای واقعا؟
چه تفاهم سلیقه ای... :) اگر یادم افتادی و باهاش نماز خوندی خواهش می کنم دعام کن با لبخند، خوشحال باش وقتایی که دعا می کنی باشه؟ :)

سپیده 1394/09/16 ساعت 22:45

اره منم فک کردم چادره ...عزیزم مگی چقد حساتو دوست دارم حسای ادمی که ندیمش و نمیشناسمش همیشه همین قد خوب بمون

:) چه بامزه.... نه اونا همشون پیرهنای خونه م هستن
برف دارین سپیده؟
خیلی شرمنده م می کنی دختر من واقعا خوب نیستم

شروره 1394/09/16 ساعت 21:30

سلاملیکمممم مگیییییی گل گلی!
خودم ١٢ بهمن دودسسست برات کادو میارم!
همون غول چراغ جادو! ؛ )
بعععلع خود خودم عسدم!
اوهوم حساب میبرم و اونجا کلی باادب میشم از شدت جوگرفتگی حاد!

سلااااممم
بابا بوخودااا من اینجا هربار میگم یه چیز می خوام اصلا منظورم شما دوست جونام نیستین:(
منظورم خونواده و حقیقی هان...
خجالت می کشم ازت شروره ی وروجکم
خیلی بامزه ست:دی
هولدن خیلی مهربونه بابا... جو نگیرتت:))

ازین گل ریز خوشگلا بیشتر طرفای رشت و شمال پیدا میشه،تو تلویزیون دیدی چه چادرای گشنگی به کمر میبندن؟ میگمآ تو نبودی گفتی برای تولدت یه کادوی گنده میخای؟

من بودم چرا:دی
خودم بودددممممممم
نه بابا اینجا؟! اینجا روستا نیستا یه کلان شهره اون تصور روستایی رو از ذهنتون دور بنماییددد
باید برم تو بازار محلی رشت دنبالش بگردم ولی

عارفه 1394/09/16 ساعت 20:27

وای منم عاشق چادر نماز های گلی گلی ریزم ولی بدبختی اینه چادر با گل ریز خیلی کمه
ااااوم می گم مگی تو از این چادرنمازا که کیسه ای است و سرش مقنعه داره سر می کنی؟

توضیحت عالی بود:)))
من چادر نماز گل ریز خیییلی تبریز دیدم. رشتم باید باشه منتها من نرفتم دنبالش باید بری بازار که مسیرم نمی خوره منم اون ورا
نه من چادر عادی از این معمولیا سرم می کنم.
گره میزنم اصولا زیر چونه ش رو
یا گااااهی مقنعه سرم می کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد