مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

ال کلاسیکو

روزهای اول فوتبال دوستیم روزایی بود که عاشق تیم REAL بودم. Raul بهترین بازیکنشون بود و دروازه بان کوچولوشون که الان بدل شده به دروازه بان پیر! برام دوس داشتنی بود. 

عاشق هرچیزی بودم که کوچکترین ربطی به تیم مذکور پیدا می کرد، بعد مدتی که تازه فوتبال ببین تر هم شده بودم، Barca رو کشف کردم. به تبعیت از ما برادرک بارسایی شد و حالا از لباس بارسا تا حوله و کلاه و کیف و ساعتش تو خونمون موجوده... به شخصه باید بگم مثل قبل طرفدار پر و پا قرص هیچ تیمی نیستم و با رفتن گواردیولا اصلا دیگه مثل سابق بارسایی هم نیستم.

خیلی مدته از بابالنگ دراز که فن Real madrid هستش بی خبرم، امشب که فوتبال رو میبینم حس جالب تری از همیشه باید داشته باشم، چون یه دوست عزیز Realی دارم و دوست دیگه ی Barcaی که میدونم هردو اون ساعت به تماشای فوتبال نشستن.

حالا اگر Real ببره خوشحال میشم، چون میدونم بابالنگ دراز متعصبم خوشحاله... و اگه Barca ببره خوشحال میشم، چون برادرک و دوست دیگه ی خیلی Barcaییم خوشحالن... 

چندین روزه که می خوام برای بابالنگ دراز بنویسم، اما هیچ بهانه ای برای نوشتن ندارم، شکوه کردن هم حدی داره و نمی خوام غمنامه باشه چیزی که براش پست می کنم. اون اصلا مثل من بلد نیست شاد بودن رو... اگر تیمش ببره(که خیلی بعیده!)بهونه جور شده و براش خواهم نوشت.