مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

برگهای زرد و پر دردی که چک چک روی گونه هام سر می خورن.

دارم ظرفهای ناهارو می شورم، صدای همسایه ی معتادمون رو می شنوم که سر بچه ی 5 ساله ش فریاد می کشه،صدایی پس زمینشه...چک چک... 


میام تو اتاق و به کتابی که برای سورنا پسرک دوستم خریده بودم نگاه می کنم، صدای گریه هاش تو گوشم می پیچه... صدایی دیگه پس زمینشه...چک چک...چک چک...


به گوشی قدیمیم که روی تختم افتاده نگاه می کنم، صداش تو گوشمه که مدام میگفت من از این گوشی متنفرم... و همچنان صدایی پس زمینشه...چک چک... چک چک... 


به خودم تو آینه نگاه می کنم، صدای مامان تو گوشم می پیچه که داد میزنه بچه م مرده، به هوش نمیاد دیگه به هوش نمیاد و من به سختی چشمامو باز میکنم و به دنیا بر میگردم... و صدایی پس زمینشه...چک چک...چک چک... 


به آینه نگاه می کنم، دندون شکسته م رو میبینم، صدای بابا تو گوشم میپیچه، مگهان زنده ست مگهان خوبه...فقط دندونش شکسته همین... و صدا اوج میگره...چک چک...چک چک... 


میام سمت کتابهام، کتاب شل سیلور استاینمو بیرون می کشم، حفظمش اما دوباره می خونمش، عطر شیراز همراهشه... برش می گردونم به کتابخونه... حال و روزم به اسم نغمه ی غمگین نزدیکتره... بازش می کنم و شروع به خوندن می کنم و پرشورتر نغمه سر میده دلم چک چک... چک چک...


و همچنان...چک چک..... چک چک......

چک...

چک...

چک...


+ یادآوری روزهای بد گذشته... چک...چک...

نظرات 13 + ارسال نظر
Lena 1394/09/08 ساعت 21:47

یه چیزایى رو نمیشه گفت انگار... بعضى وقتا آدما کارى میکنن که خاطرات خوبشون تو ذهنت کمرنگ میشه
منم دلتنگت بودم مگهان :*

اوهوم لنا...یه چیزایی رو نمیشه گفت، گفتنش دردی رو دوا نمی کنه و فقط قلبتو سنگین تر می کنه
خیلی دوس داشتنی هستی لنا

Lena 1394/09/03 ساعت 00:24

جبرى که گفتى چند روزه فکرمو درگیر کرده... :(

عزیزکم......:(
حس می کنم خاطره ی خوشی از باباتونم نداشته باشین.هوم؟
میدونی چقد دلتنگت بودم لنا؟

فروردینى 1394/08/30 ساعت 21:59

دیشب هر کارى کردم کامنتم فرستاده نشد.
مطلب برام مبهم بود. امیدوارم سلامت باشى.

عزیزم... ممنونم که تلاش کردی و برام نوشتی... خوشحالم کردی بانو ...♡

آدم 1394/08/30 ساعت 17:25 http://autumn-girl.blogsky.com

نمیدونم جریان این دله من چیه....شایدم واسه بهار نارنجاش باشه!!!

من میتونم میزبان خوبی باشم واست بانو اگه روزی تصمیم داشتی بیای شیراز....
:)

شیرازی های دوست داشتنی اینجا خاموش و روشن هستن آدم عزیزم... چقدر هم ندیده همه شون رو با تمام وجودم دوست دارم:)
خدا حفظتون کنه که بهار نارنج های وبلاگمین...
خوشحال میشم از دیدن روی ماه دوستانم

باران 1394/08/30 ساعت 14:31

سلام
واگر مساوی شن ؟؛ ))))
من خودم طرفدار هردوشون هستم :))
ولی گاهی وقتا بخاطر خواهرزاده بزرگه میگم رآل(همزه ندارم ) ببره :)))
گاهی هم بخاطر خواهر زاده وسطی بارسا ببره :))
خواهر زاده کوچکه هم اگر خواهر بزرگه اون لحظه اذیتش کرده باشه
کل بازی رو دعا میکنه بارسا ببره :دی
اگر وسطی اذیتش بکنه کل بازی رو دعا میکنه رآل ببره :))))))))
البته این یه مشخصه رو به خودم برده :دیی


+
مگی اگر مساوی بشه چکار میکنی ؟:)))))
جواب پلیز :))


+
راستی به چوپان دوستتون رمز رو بده من وقت آزاد ندارم خداوکیلی :)
ممنون .
حلال کن خواهر کوچولو :**
خداحافظی :***

ای داد بی داد.... چرا آخه؟
الان حالت چطوره؟
دو روز نبودما.....

محمد حسین 1394/08/30 ساعت 13:13

انّ هذه القلوب تملّ کما تملّ الابدان فابتغوا لها طرائف الحکم
همانا این قلب ها مانند بدن ملول و ناراحت و افسرده میشود پس به سوی سخنان زیبای حکمت امیز بروید و ان را جویید

و چه چیز از قران بهتر ؟ قرآن را با خشوع و تفکر مطالعه کنید زندگی خود را بر قران عرضه کنید و رنگ و بوی قرانی بگیرید .
قرآن قرآن قرآن

آدم 1394/08/30 ساعت 12:01 http://autumn-girl.blogsky.com

بوی شیراز......


من وقتی یه بچه میبینم که مامان و باباش رفتار خشن و نامناسبی باهاش دارن انقدری پر میشم که میزنم زیر گریه!!!تو خیابون لحظه ی سال تحویلم یه بار اینجوری شدم....خیلی دلم نازکه واسه بچه ها....بمیرم الهی....

:((((

دردناکه... بدبختانه من مدام تو ذهنم دوره می کنم که خب این چه جبریه؟ چرا پدر من باید این باشه، پدر یکی باشه حضرت محمد و پدر آن دیگری هم که...
چقدر دلم می خواد بیام و شیرازتون...
بوی بهار نارنج دل شیرازی ها رو کوچولو می کنه نه:)؟

سپیده 1394/08/30 ساعت 10:52

واااا

...

چی شدی مگی؟

هیچی... دلگرفتگی بود.

محسن 1394/08/30 ساعت 08:32

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَىٰ أَنْ یَکُونُوا خَیْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَىٰ أَنْ یَکُنَّ خَیْرًا مِنْهُنَّ ۖ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ ۖ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ ۚ وَمَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿١١﴾
ای اهل ایمان، مؤمنان هرگز نباید قومی قوم دیگر را مسخره و استهزا کنند، شاید آن قوم که مسخره می‌کنند از خود آنان بهتر باشند. و نیز بین زنان با ایمان قومی دیگری را سخریّه نکنند که بسا آن قوم از خود آن زنان بهتر باشند، و هرگز عیبجویی (از همدینان) خود مکنید و به نام و لقب‌های زشت یکدیگر را مخوانید که پس از ایمان به خدا نام فسق (بر مؤمن نهادن) بسیار زشت است و هر که توبه نکند چنین کسان بسیار ظالم و ستمکارند.«11»سوره حجرات
سلام خواهر خوبم
من که شما را ندیدم و حتی صدای تان را نشنیدم ولی مطالبتون رو که میخونم نشون میده فردصبوری هستید و از زشتگویی میپرهیزید آیه فوق را نوشتم که بگویم از آجرهایی که به سمت شما پرتاب میکنند شما میتوانید یک ساختمان بسازید و قطعاً همین کار را میکنید ... پیشنهاد میدهم کامنتهای آدمهای بی شخصیت و عاری از شعور را پاسخ نگوئید تا نمایش داده نشود و همیشه وبلاگ شما بوی گل و ریحان مثل خودتونو بده این حقیر فکر میکنم اینطوری بهتره.. موفق باشیدانشاءالله

مترسک 1394/08/30 ساعت 08:29 http://1matarsak.com/

هعی...

سیاهچاله 1394/08/30 ساعت 07:58

چی شده بود؟

هیچی... :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد