مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

پارتنر درس خون/باهوش!

از یکی پرسیدم تو که شوهرت این همه درس می خونه برات سخت نیست؟! 

گفت نه اصلا !!! چه سختی؟!

گفتم چه عالی! من همیشه آدمای درس خون رو دوس داشتم ولی خب حس میکنم اینجوری سخت میگذره به آدم !

وسط حرفام پرید و گفت تازه بگما خیییلییی هم خوش می گذره اون به درسش میرسه منم به خونواده و زندگیم!!! سرگرمم . چی از این بهتر ؟! 


+ هلاک شوهرداری مدرنم من:| ! 

+ چرا خواهر من قصد شوهر کردن نداره دقیقا ؟ دلم هیجان می خواد !!!


نظرات 13 + ارسال نظر

:)))
خودت شوهر کن ببینیم ، هیجان زده شیییم

نمی خوااااام:|
فعلا نوبت شماست به همون دلاااایل:دی

منم هر از گاهی به خواهرم میگه ازدواج کن یه دو سه روزی سرگرم باشیم

اگه گوش کنن!!! :دی
من خییییلی دلم می خواد ازدواج کنه موارد خوبم هست باز میگه نه!!!!!! دختر بی مزه :)))

دلارام 1394/08/14 ساعت 11:35

شوهر خواهرم بد نیست فقط خواهرمو را برده پس نمیده

:))) :دی
خب چراااا برده پس نمیده؟! ایش

این روزا چقدر بحث پارتنر و ... زیاد شده!

عه جدی :دی ؟! پاییزه خب...

omid 1394/08/13 ساعت 23:00


درس درس درس ی چیز جذابه ولی کنارش سختی داره خیلی ها

یعنی با اون چیزایی ک فهمیدم ازتون اول قندایی ک تو دلتون آب میشه رو باید گفت
ولی از اون طرف حرص خوردنای انجام کارها و. .... هم هست کنارش براتون
در مجموع فکر کنم حرصتون بیشتر باشه

اوهوم درس خوبه من خودم دوس ندارم درس بخونم زیاد:دی
ولی طرفم بخونه عیبی نداره حالا !!!
حرصم واسه ازدواج خواهرم؟! :دی

بستگی داره خواهرت با کی ازدواج کنه که به تو هیجانش برسه نه حرص وجوشش که اونوقت مجردیش دلچسب تره
خواهرم را دادیم به یکی نه یکی اضافه شد که الان خودش هم از جمعمان حذف شد چسبیده به پسره انگار نوبرشو آورده

:(((((( واقعااااا حق من و خونواده م این نیست و انشالله اگر قراره با آدم بد ازدواج کنه که همینطور پای حرفش باشه و تجردش ادامه بده :)

باران 1394/08/13 ساعت 19:20

اصلنم خواهرت ازدواج کنه هیجان نداره مگه اینکه خیلی بچه باشی بعد اونموقع هیجانش بهت دست پیدا میکنه :)
دختر روسه اسم خواهرت بود ؟؛ )

پسردایی کوچکم همیشه میگه خدایا چی میشه داداش بزرگم تشکیل زندگی بده تا من سربازی معاف شم :)))
بعد پسردایی بزرگم میگفت والا خوب من خودم رو دو دستی بیچاره کنم
که تو سربازی معاف شی ؟؛ ) زهی خیال باطل :))
حالا امسال اسفندماه پسردایی کوچکه قراره بره سربازی :)

حالا مگی وجدانی چی به تو میرسه ؟؛ )
البته بجز هیجان

+در ضمن سلام عرض شد :)
تو روحت که یادم دادی سلام رو باید آخر گفت :دییی
البته اگر به روح اعتقاد داری
دلخور نشی ها باران و هست و شوخی هاش ؛ )
مدیونی اگر به همه کامنتم جواب ندی ؛))
ممنون:**

خواهرم ازدواج کنه براش جهیزیه می خریم یه عضو تازه به خونواده مون اضافه میشه خواهرم سفر میره برام سوغاتی میاره!
کلا خوش میگذره از خیلی نظرا ... و بعدترشم متاهل شه من یه جای جدید دارم برم مهمونی :)
و اینکه دلم برااادر بزرگ می خوااااد
سلااام

محمد حسین 1394/08/13 ساعت 19:07

سلام علیکم
به به بحث شیرین و مهمی را مطرح کردید

بر اساس تجربه عرض میکنم
اول اینکه
از تجربه دیگران استفاده کنید (افراد موفق مومن و مومنه) به اصطلاح همان عبرت است یعنی راهی که دیگران رفتند و شاید اشتباهاتی در ان بوده را دیگر شما خدای ناکرده تجربه نکنید
دوم اینکه: هر انچه از زیبایی و اندام و ظاهر (حتی رنگ پوست !)برایتان مهم است را نادیده نگیرید چه بهتر ازین معیارها عبور کنید ولی اگر واقعا عبور نکردید حتما این موارد را هم مهم بشمارید .فقط عاشق این ها نشوید بلکه بخشی از معیارتان باشد .
سوم اینکه:منتظر خواهر نمانید چه بسا ازدواج شما سبب حرکت او نیز شد !
چهارم اینکه سارعوا الی الازدواج ! و به جرات میتوان گفت شتاب کنید .این با عجله ی اشتباه فرق دارد این یعنی انسان مقدماتش را اماده کند و فرصت ها را از دست ندهد
پنجم)ملاک ها و معیار های اسلامی و شرعی را رعایت کنید در همه مراحل در مراحل اشنایی در مرحله های بعد و همیشه .البته باید معیار ها را بشناسید و از افراط هایی که صورت گرفته برداشت اشتباه نکنید .تنها کافی است خودتان به انچه از شرع میدانید و میدانید که همان ها سخنان اسلام است عمل کنید و از منبع مورد اطمینان که قران است بهره ببرید .
مثلا قران میگوید و شوخی نمیکند و وعده میدهد و جدی است و چرت و پرت نمیگوید و هزل نیست و واقعا باید باور کنیم نیامده که فقط یک کتاب مقدس صرف باشد خیلی جدی است خدا میگوید یعنی همان است .من یتق الله یجعل له مخرجا
در همه مراحل تقوا رعایت شود شک نکنید لذت میبرید ان لذتی که از نظر کیفی برتری دارد و از نظر کمی دوام .مانند لذت های اشتباه دیگر دست و پا گیر و بر سر اوار میشوند نیست .

ششم)قران بخوانید .در سفر در حضر در ارامش در تلاطم و اضطراب قران قران قران قران با خشیت بخوانید در ان تفکر کنید .
هفتم)از همین الان به عنوان مادر پیش بروید وراثت ،محیط، شیر ، خوراک،نطفه و فاعلیت خدا در کنار همه ی این به عنوان علل تامه در عین حال که مختار بودید شما را به اینجا رسانده در همه این ها دقت کنید که فرزندتان اماده است تا بیاید!
هشتم)علاوه بر اینکه بررسی میکنید فرد مورد نظرتان میتواند شوهر خوبی باشد که خیلی هم مهم است و باید بررسی کنید ،حتما بررسی کنید ایا پدر خوبی هم میتواند باشد؟؟
نهم:به نظر من انسان باید به فرزند قبل ازدواج فکر کند فرصت ها که از دست رود نتایجش این میشود که انسانی میتوانست باشد به عنوان فرزند ما و به خاطر اشتباهات زمین از وجودش خالی میشود و یا فرزند صالح یا صالحه ای میتواند باشد و به خاطر کم کاری ما خدای ناکرده عکسش میشود . فرزند مهم است فرزند بسیار مهم است .
---------
و نیز از صدوق‌ با إسناد خود از حضرت‌ باقر علیه‌ السّلام‌ روایت‌ نموده‌ است‌ که‌: رسول‌ خدا صلّی الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: مَا یَمْنَعُ الْمُؤْمِنَ أَنْ یَتَّخِذَ أَهْلا لَعَلَّ اللَهَ یَرْزُقُهُ نَسَمَةً تُثَقِّلُ الارْضَ بلا إلَهَ إلا اللَهُ.
چه‌ جلوگیر میشود از مؤمن‌ که‌ برای‌ خود زوجه‌ای‌ بگیرد، به‌ امید آنکه‌ خداوند ذی‌ روحی‌ را نصیب‌ او کند، تا زمین‌ را به‌ لا اله‌ الا الله‌ سنگین‌ نماید
-----------------------
و اما در مورد انتخاب ها و اینکه شما هم بلاخره باید انتخاب کنید بخوانید مطلب طولانی و لی زیبا و مفید زیر را
انتخاب رضای خدا بر رضای غیر خدا

در تمام صحنه های زندگی فاطمه علیها السلام رضایت خدا بر غیر خدا ترجیح داشت. وقتی به خواستگاری زهرای مرضیه علیها السلام آمدند پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم به ایشان فرمودند: دخترم! علی، به خواستگاریت آمده، حضرت رضای خداوند را از پدر جویا می شود. با وجود اینکه خواستگارهای پولداری نظیر عبدالرحمن بن عوف به خانۀ پیغمبر رفت و آمد داشت. طوری که او پیشنهاد داد که خانۀ ده هزار درهمی را به نام فاطمه می کنم.

امام علی علیه السلام برای خواستگاری آمد، نخستین سؤالی که فاطمه پرسید این بود: «أرَضِیَ اللهُ»؛ آیا خدا از این ازدواج من راضی است؟اینکه پول دارد یا ندارد؛ خانه اش کجاست و... از ناحیۀ فاطمه مورد پرسش قرار نمی گیرد، تنها رضایت خداوند برایش مطرح است. آن هایی که مدینه مشرف شده اند می دانند که خانۀ زهرا علیها السلام جای محقری بوده است، اما در همان جا جبرئیل رفت و آمد داشته است.

با وجود اینکه فرزندان فاطمه کوچک بودند و نیاز به مراقبت بیشتری داشتند، اما خود حضرت «جُو» آسیاب و آرد می کرد و همزمان مشغول ذکر بود. می گویند پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم وقتی این وضع را می بیند اشک در چشمانش حلقه می زند! دختر یگانه اش را که واسطۀ امامت و نبوت است می بیند که در دشواری های زندگی، زندگی می کند. برای اینکه با او همدردی کند می گوید: «یَا بِنْتَاهْ تَعَجَّلِی مَرَارَةَ الدُّنْیَا بِحَلاوَةِ الآْخِرَةِ»؛ دخترم تلخی دنیا را بچش! ان شاءالله با شیرینی آخرت حل می شود. درست است که اینجا برایت سخت و دشوار است، ولی در قیامت آن قدر مورد توجه قرار می گیری که همۀ این تلخی ها فراموش خواهد شد. فاطمه در جواب چه فرمود؟ دقت کنید! بعضی ها می گویند، اینجا خانه ام کوچک است عیب ندارد؛ اما خداوند در عوض در بهشت خانۀ بزرگتری به من خواهد داد. حضرت چنین نگفت، عرضه داشت: «الْحَمْدُللهِ عَلَی نَعْمَائِهِ وَ الشُّکْرُللهِ عَلَی آلائهِ»پدر جان! خدا را شکر به همین خانۀ کوچک و زندگی، به همین سادگی .

پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم از امیرالمؤمنین پرسیدند: زهرا چگونه زنی است؟ رفتار رسول خدا را ببینید چه قدر الهی است، که از علی علیه السلام می پرسد که زهرا چه طور همسری برای تو است؟ امیرالمؤمنین عرضه داشت: «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَی طَاعَةِ الله»؛ فاطمه بهترین کمک برای من در مسیر طاعت خداست. حضرت زهرا علیها السلام شب عروسی وقتی وارد خانۀ امیرالؤمنین شد اشک می ریزد، علی علیه السلام می فرمایند زهرا جان چرا گریه می کنی؟

به نظر شما شب اول عروسی علت اشک ریختن زهرای مرضیه چیست؟ حضرت زهرا علیها السلام می فرماید: علی جان! من از انتقال خانه پدر به خانه شوهر، یاد یک انتقال دیگری افتادم. یاد چه انتقالی؟ - یاد اینکه یک روزی از این دنیا باید به عالم قبر و قیامت رفت.یاد این افتادم که ما دو تا انتقال داریم؛ یکی به خانۀ شوهر، بعدی انتقال به قبر. از همان شب اول ازدواج یاد مرگ فراموش نمی‌شود. جدایی و طلاق اختلاف از کجا نشأت می گیرد؟ چرا آمار طلاق در ایران بالای سی هزار در سال است؟ بیشتر زوج هایی که طلاق می گیرند جوان هستند، از هر شش هفت ازدواج یکی در سال گذشته منجر به طلاق شده است! چرا؟ سی هزار طلاق برای یک کشور چرا؟ چرا در زندگی ها مهربانی نیست؟ باید بدانیم که به خاطر کمی امکانات نیست.

آمار نشان می دهد که بیشتر در خانواده های ثروتمند طلاق اتفاق می افتد. اما چرا؟ چشم اگر عفت نداشت، نفس اگر حد اشباع نداشت، نگاه اگر به دنبال ناموس دیگران بود و مرگ و یاد خدا اگر به فراموشی سپرده شد، غیر از طلاق انتظار نمی رود. فاطمه از شب اول حرف آخر را زد، فرمود: بعد از اینجا قبر است! اگر زوجین از اول حرف آخر را نزنند، همسرش یک ماه دو ماه، یک سال دو سال بعد، ویژگی های نخست را ندارد چرا که امور طبیعی رو به زوال است.

چرا استمرار زندگی ها کم شده؟ چرا در دادگاه ها اختلاف خانوادگی بیداد می کند؟ اگر زندگی فاطمه الگو قرار می گرفت بی ثباتی زندگی مشترک به کلی رو به زوال می رفت. مثل یک چنین روزی وقتی آقا امیرالمؤمنین کنار بستر زهرا نشست، اول سؤالی که زهرا از ایشان کرد این بود: علی جان! آیا از من راضی هستی یا نه؟ از پدرم شنیدم که مرد باید از زنش راضی باشد. از علی علیه السلام نقل شده است که «والله ما اغضَبَتنِی»؛ به خدا قسم حتی یک بار فاطمه مرا عصبانی و خشمناک نکرد. در اوج فقر و نداری زهرا حتی یک بار هم دل مرا با خواسته هایش نرنجاند. زهرای مرضیه حتی حلال غیر منهی را نخورد! روزها گرسنه ماند و غذا را به یتیم و اسیر و مسکین داد. کسی که این نان را می دهد نه به خاطر این است که اسمش در تاریخ بماند، خیر، چون دختر پیغمبر است و نه اینکه فردا از او تعریف کنند در کتاب ها از او چیزی بنویسند، بلکه می گوید: «إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ».این عظمت فاطمه علیها السلام است که رسول خدا آن گونه او را احترام می کند.

انتخاب های یک آدم به او ارزش می دهد. شما انتخاب حُر را در روز عاشورا ببینید! او امام حسین علیه السلام را انتخاب کرد و یزید و دنیا را انتخاب نکرد. دنیا را واگذاشت و آخرت را انتخاب کرد. اصل سخاوت را انتخاب کرد و اصل بخل را رها ساخت.

چرا وقتی امام صادق علیه السلام نام مادر را می شنید اشک در چشمانش حلقه می زد؟ انتخاب رضای خدا، بر رضای دیگران، اولین دلیل عظمت دختر رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم است. این عظمت باعث شد که مورد احترام پیغمبر خدا و امامان معصوم علیهم السلام قرار گیرد.

سلام
فکر نکنید نمی خونم کامنت هاتون رو ...اتفاقا با دقت می خونم خصوصا که از دین و از کتاب هم هست اغلب :)
+ انشالله به وقتش استفاده میکنم از گفته هاتون

فکر کن هم مراد درس خون باشه هم خودت
خونه عین سالن مطالعه میشه
ساکت و سوت و کور :)))))

ببین من درس بخون نیستم:)) ولی خیلی دوس دارم اون درس بخونه من کتاب بخونم همش در این صورت فرقی با خونه ی تو و مراد نداره خونه ی من و فلانی :))) :دی

مترسک 1394/08/13 ساعت 17:03 http://1matarsak.com/

هیجان؟
ازدواج؟
هیجان؟
ازدواج خواهر؟
هیجان؟
:|
لطفاً با این کلمات جمله بسازید: ازدواج، خواهر، هیجان :|
یعنی من خاک بر سر اون دوست‌مونم که هم‌چنان و به یاد ایام تین‌ایجری و پسا تین‌ایجری (!) بسیار سخت داره درسشو می‌خونه!
والا من هنوز مزدوج نشدم حس ندارم بشینم سر درس و مشقم، پشتکار دوستمون واقعاً جای تجلیل داره :|
به افتخارش :|

مجبووووره آقا مجبوووور :دی
خب ادامه تحصیل داده دیگه طرفم خیلی باهوش بوده باید ادامه بده من خاک بر سر این دوستم شدم که میگه خیلی هم خوبه اون سی خودش من سی خودم

علی 1394/08/13 ساعت 16:37

شما خودت چرا ازدواج نمیکنی هیجانش بیشترم هست

کو اون که همش استرسه !!! من دوس دارم خواهرم ازدواج کنه فقط کیفشو کنم :دی

هیجان! دلم هیجان میخواد!

منم !!! کاش یکی هیجان بده بهمون خودمون که بلد نیستیم:|

مروئه 1394/08/13 ساعت 16:02

سلام مگی جان من کلا عاشق زندگی مدرن شدم
فقط زندگی دختر خالم یه روزشون بگم عاشقشم
ساعت5.30 صبح خانم و آقا میان از خونه بیرون پسر گلشون ساعت5.45 منزل عمه محترم هستن تاااااااااااا ساعت 5.30 عصر که متمتن جونش برش داره انموقع بیداره تا میرسن خونه میشه 5.45 بابای بچه ساعت 6.30 میاد تا 7 با بچه بازی میکنه بعدش بچه میخوابه بعد خودشون هم چون خسته هستن ساعت 10 میخوابن 5شنبه جمعه به خونه داری میگذره کارهای بیرون
بعد اینو الان من درکش نمیکنم یعنی چی این واقعا یعنی هرکدوم زندگی خودشون دارن شبا میان خوابگاه والا به خدا
پینوشت: من احتمال خیلی سنتی و مال عهد بوق هستم که این جور زندگی رو درک نمیکنم دوستم ندارم درک کنم

منم خیلی عهد بوقی هستم اگه قراره ازدواج کنی باید سنتی هم عمل کنی اصلا ذات عقد و ازدواج ایرانی سنته!!!
با مدرن کردنش کل معادلات به هم می خوره...بعد اون قسمت هنوز سنتی هستن که متکین به مادرشون... واقعا مادربزرگ طفلی چرا باید بچه داری کنه تو اون سن جای استراحت و گاهی بازی با نوه ها ؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد