مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

لذت سنتر از نظر من بهترین باقلوافروشی اینجاست!

وقتی اون آقا تپل مهربونه باقلوای پسته ایش رو به سمتم گرفت و تعارفم کرد ، یک لحظه خاطرات هجوم آوردن به ذهنم و یادم افتاد قرار بود باقلوا بخرم براش... از همینجا ... 

و چشام تر شد . هیچ وقت دیگه فرصتش نشد و دیدار رفت به قیامت  ...

--- 

با اصرار زیاد به مامان اینا گفتم من چغندر خوشمزه می خوام، میگفتن بچه نباش و هرچی سر خیابون میبینی نخواه... گفتم می خوام و رفتیم خریدیم ، تمام راه تو تاکسی ذوقشو داشتم و به مامان میگفتم به نظرت خیلی شیرینه؟ تو چی گرمش کنم بخوریم؟مامان دیدی گفتم شیره هم بریزه برام؟ مامان می دونی؟بابا خیلی دوس داره میگه یاد دوران دانشجوییش میفته . اگه از لبو شیرین تره پس من بیشتر دوسش دارم ، وقتی رسیدیم  با ذوق تو ساک های خریدمو نگاه کردم و فهمیدم چغندرکمو تو ماشین جا گذاشتم و اشکام ریخت رو گونه هام و بهونه گرفتم که می خوامش... بابام گفت آروم باش مگی ، اونقدرام خوشمزه نیست و منم هق هق کردم که چغندرمو گم کردم . گفت بریم بخریم راضی میشی ؟ گفتم نه و چغندری که خریده بودمو می خوام . 

الانم رو شکمم خوابیدم و اینا رو براتون می نویسم. باور کنید من حالم خوبه و بهونه گیر نیستم :(

نظرات 31 + ارسال نظر
طـ ـودی 1394/08/10 ساعت 15:42

مرررررررررســـــــــــــــــــــــی
آررررره خودِ خودشــــه
بوســـــــــــــــــــــ

شروره 1394/08/10 ساعت 08:47

من دست کم دو سه سالی تبریز میرفتم برا دانشگاه و هربار که از جلوی این چرخا رد میشدم روم نمیشد برم بپرسم آقا اینا چیه.

فقط ی جوری از کنار گاریاشون رد میشدم ک بخارش بخوره ب دماغم ک یخ زده بود.

دلم تنگ شده برا تبریز. باعد برم مدرکو بگیرم کم کم فک کنم!
اگه بشه چغندر هم میخورم!
بیشتر شبیه کدوحلوایی بود قیافش!

الهی :)))
منم از بابام پرسیدم فکر می کردم کله ی گوسپنده:دی
خیلی هنری بود دیدم نه:))))))؟! بابام میگه آخه چه شباهتی بین این دو دیدی ؟!
عاشق اون تصویرسازیت شدم شروره! تو چرا اینگد باحالی ؟!
منم خیلی زود دلم برای تبریز تنگ میشه :) امیدوارم بری و خوش بگذره بهت دختر نازنینم :*
واااای خوردی یادم کن باشه ؟!

خیلی ممنونم:)

باران 1394/08/09 ساعت 23:29

http://www.aparat.com/v/2jBhI
مگی اینو دیدی از آشوب 4؟:)
سلام اینو ببین بعدا نظرتو بگو بعد میام ایمیل بهت میکنم حرفام
اگر برقمون بازم نره میام تو ایمیلت پیام میذارم خب ؟
فقط نگاش کن :)

میبینم عزیزم نتم کلا سرعت نداره الان

طـ ـودی 1394/08/09 ساعت 23:15

اینجا دیگه شبیه مگلاگ نیست :(
چرا قالبو عوض کردی؟

الهیییی... اونو دوس داشتی!
عوضش کردم بخاطرت اصلا...مگلاگ شد الان؟

شروره 1394/08/09 ساعت 22:51

سهلااام لووووسی! اوپس ساری مگی!
چقوری دخدره!؟
زندگیت چغندری و شیرین!

سلااااام من لوسم:))))))؟! ایش
وووی ممنونم شرووووره تو چغندر خوردی ؟

یعنی این جماعت چغندر نخوردن ؟
چرا؟لبوها بی مزه اند ولی چغندر شیرینه توی خونه تو زودپز هم میشه پختش بخورید
تبریز خوش گذشت یخ نزدی؟منم دو روز رفتم خونه مامانم یخ زدم برگشتم

نه می بینیییی همه عین من نخوردن:(((((((
ای تبریزی نامرد چگندر خوردی جامو خالی کن . چرا اینقد شبیه کله ست چغندر :دی؟!
ما یخ زدیم و باد بردمون و خیلی هم خوردیم و خوش گذروندیم :دی پس نزدیکم بودین

چغندر از فک و فامیلای لبوئه.
منتها لبو رنگدونه داره چغندر نداره.
ما چغندر رو تو آش می ریزیم.
بعضی کارات خیلی بامزه است مگهان.

من دیوونه ام در یک کلمه:( دیوونه!
اوهوم گفتم فامیلاشن که... فک کنم خوشمزه تر باشه حتی

مهناز مامان رایان 1394/08/09 ساعت 12:24

الهییییی، خب پس تا سفر بعدی باید صبر کنی مگیییییی

بله مهناز جون:(

چغندر خیلی خوشمزه هست مگی جان البته اگر خوبش به تورت بخوره نزدیک شب یلدا که بشه خراسون پر چغندر میشه و من برات میفرستم با پست

اووووووم.... وااای گفتی حس کردم باید تلاش کنم همون زمانا برنامه بریزم و خودمو بطلبونم به امام رضا...
من همیشه میگم اینقدر بدم که امام رضا نمی طلبه خودم با اصرار و زور می طلبونم خودمو؛)
اوممم کاش میشد پست کنی دوست عزیزم

سلام
گفتی چغندر
منم دلم خواست
لبو

مهناز مامان رایان 1394/08/09 ساعت 09:08

مگی جونی چرا ناراحتییی
خب دوباره بخرررر
چرا خودتو اذیت میکنیییی دختر زیباا

دیگه نمیشه تو شهر ما نیستن و دیروزم برگشتیم و نشد... با اینکه خیلی دنبالش گشتیم تا ظهر جمعه بیرون نیومده بودن:(

آویشن 1394/08/09 ساعت 02:38

احیانا منظورت از چغندر ، شلغم نیست؟
به عنوان یه جوجه کشاورز باید اعتراف کنم این نام گذاریت باعث شده کل سیستم تاکسونومی گیاهان و ببری زیر رادیکال.ببین آخه.....

عزیزم من اسمش رو نذاشتم اصلا شاید هویج باشه!!! ولی تبریزی ها شنیدم بهش میگن چغندر از این روی منم میگم چغندر :دی

فرح 1394/08/09 ساعت 00:27

سلام..آخی چشت پیششهنوزاد درونت چقدر بهانه گیره بهش نمیاد

سلااام عزیزم
من واقعا نوزاد درون دارم و خیلی هم نق نقو و لوسه در کمال شرمندگی:(

مریم 1394/08/08 ساعت 23:58 http://marmaraneh.blog sky.com

مگه جغندر با لبو فرق میکنه؟کدوم کدومه؟

چغندر شیری رنگ بود. لبو هم که رنگ خوشش شهره ست . هوم؟
منم نمی شناختمش که ... از اولین باری که رفتیم تبریز تا الان در حسرتشم:(

آویشن 1394/08/08 ساعت 21:32

مگی یه سوال ذهنمو درگیر کرده تا اونجایی که میدونم لبو همون چغندر قند پخته شده تو آب و شکره .اون چیزی که تو میگی بهش میگن چغندر چه رنگی بود؟

یادگار 1394/08/08 ساعت 21:03

چغندر شیرینه اصلا قابل مقایسه با لبو نیست، ی جورایی لبو بی مزه است
رمز هم ندادید!

میشه لطفا ایمیل بذارید برام؟
نمیتونم کامنت بذارم برای وبلاگتون اون بار هم تلاش کردم نشد.

Lena 1394/08/08 ساعت 18:05

بعد از یه قرن...
رمز سفرنامه لدفا :(

بهسا 1394/08/08 ساعت 14:48

تبریز
هر وقت تبریز بودم حتی یک بار هم نشد که هوس کنم از اون چغندرا بخورم!
خوش بگذره مگی بونه گیر

خب خندم گرفته غصه نخور دختر چغندر گم کرده ما منم بچه بودم ی پیراهن قرمز با یقه ب ب زرد تو تاکسی جا گذاشتم هنوزم بعد 18سال دلم پیششه

چوپان 1394/08/08 ساعت 11:49

آخ من اونجا بودم یک پس گردنی جانانه نثارت میکردم :|
دختره ی لوس
پاشو ببینم ادا درنیار
بیا رشت انقدر پز اون تبریزو نیا . دلم میخواد خب :|

omid 1394/08/08 ساعت 10:34

چغندر :ببععی اصن ته ته توصیف بود

omid 1394/08/08 ساعت 09:53

امیدا کلا خوبن

بعله!!! من مره قورباااان

چغندر همون لبو نییی ؟؟ فک میکردم یکیه..
الهییی ، اشکال نداره
خیلی خلی مگییی :))) تصورت کردم تو اون حالت وو حسابی خندم گرفت

نه خیرم:(( عین کله ی ببعی بود قیافه ش
لبو قرمزه خیلی خوشگله این زشته ولی فک کنم خوشمزه تر باشه تو شهر ما گاری ها لبو می فروشن و چغندری نداریم اصلا:(
اوم... خنده م داشت واقعا خب:((

فروردینی 1394/08/08 ساعت 06:03

واقعا دلم سوخت! چه حکمتی توش بوده که جا گذاشتیش!
اگر به نتیجه ایی نرسیدی من بهت می گم:
که احساس دیگران رو بهتر بفهمی

نمی دونم فروردینی عزیزم :(
ولی عین بچه های کوچولو براش غصه خوردم. برام بگو ..من بهش نرسیدم :(

باران 1394/08/08 ساعت 01:42

بفرست اینور هم باقلوای تبریز رو هم چغندر رو :)
اینجای که من هستم الان یکروزه نه آب داریم نه برق :|
قراره آب هامون تا یکشنبه دوشنبه نیاد :((
حالا تو چه جوری دلت میاد بی من چغندر میخوری ؟
باقلوای تبریز واقعا حرف نداره.
شارژ برقیم رو به اتمامه :((
میرم پست پایین که تشکر کنم از دوستان برمیگردم ولی فقط میخونمت
شارژ برق گوشیم ته ته تهشه :((
خداحافظی
خوش بگذره :)

خوشحالم که سلامتی عزیزم
ناقابله باقلوا ...
ایشالا وضعیت خیلی زود خوب شه باران عزیزم

باران 1394/08/08 ساعت 01:38

سلام
نوش جون منم میخوام :)

:) الهییی عزیزم ...
سلام راستی آقا مسعود برات نوشت چه کار کنی ها گلم:) :*

omid 1394/08/08 ساعت 00:55

کسی هست ک بهونه گیر نشه ؟ ندیدم تا الان
چ خواسته خوبی مرسی
چشم تا جایی ک بشه(ایکون امید حرف گوش کن)

واقعا همه میشن؟! من وقتی بهونه میگیرم عین بچه ها میشم و واقعا بی منطق
ما یه امید میشناسیم خیلی حرف گوش کنه مثل شما ؛)

مترسک 1394/08/07 ساعت 23:56 http://1matarsak.com/

الان احیاناً با کودک درون مگهان مواجهیم آیا؟ :))

شاید:( اوم...

omid 1394/08/07 ساعت 23:35

مگهان لوس
یعنی کلی خندیدم با تیکه دوومممخصوصا ک آخرش تاکید کردی

من اصلا دست خودم نیست ولی واقعا گاهی لوس و بهونه گیر و بچه میشم:(
همیشه بخند آقا امید باشه؟

یامور 1394/08/07 ساعت 23:16

فکر کنم چغندر تا حالا نخوردم :|
خیلی فرق دارن یعنی لبو و چغندر :( کاش حداقل یه عکس ازش میگرفتی :|

منم تا حالا نخوردم شبیه کله ی ببعی بود خیلی زشت بود ولی عاشق زشتیش شده بودم:(
کاااش ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد