یکی از معجزات خدا اینه که من با روزه زنده میشم ... و بگم که خیلی خیلی سرحال و خوبم:) درباره ی پست قبل هم بگم من این ترم اصلا نمیتونم شاغل شم :دی
چون کاملا مشنگ میزنم تو درسها و علاقه هم که ندارم بهشون! اینجوری نمیتونم پاسشون کنم ؛) ... هاها
درباره ی کار هم بگم که خودم یه ایده هایی دارم که جامه ی عمل می پوشونم بهشون به وقتش و هیچ نیازی هم به کمک کسی ندارم !! کارمم جوری انتخاب می کنم که خودم باشم و خودممم
---
ممنونم از همه ی حرفهاتون ،فکر کنم دیدم رو باید تغییر بدم و اونی که واقعا اشتباه می کرده من بودم :)
---
با اینکه قصد کرده بودم این هفته برم تهران و همه! اصرار داشتن که هرچه زودتر تصمیمت رو عملی کن و با دوستت برو ... ولی واقعا مرددم! تو روحم یعنی :دی
دوستم باهام قهره که بهش گفتم میریم و الان زدم زیرش:دی
---
تبریز رفتنمم به قصد سفر نیست صرفا ... احتمالا خونواده اونجان و من بهشون می پیوندم دوشنبه ! و اینکه از ته دل از خدا می خوام این ماجرا اگر خیره به سر انجام برسه ... (پیشاپیش ازتون ممنونم که نمی پرسید برای چی میری تبریز:دی)
---
زندگی جریان داره و این واقعا خوبه ... حس می کنم اتفاق های خوبی در پیشه ؛)
منم خوبم :| :))
عخییی... خوشاااالم که خوب عستی
نمیخوام بپرسم که چرا تبریز میری , اما اگه اومدی تبریز و اگه دوست داشتی یه ندایی بده جاهای دیدنیشون معرفی کنم بهت و اگه خواستی ...
؛) تبریز خیلی خیلی خوبه :دی
نمی دونستم اهل تبریزید شما :) من زیاد اونجا میام ... بگید کجا بناب چرب بخووورم:| ¿
مگی این ک در پس پرده حرف میزنی ینی چی?!!!من اگه از فضولی بمیرم خونم گردن توعه:(((((....
بابااا چه پس پرده ای :|
تو تهران بیا (برو) نیستی، هی ننویس برای ملت! مگر ملت اسکل تو هستند؟ هستند؟ :|
از همون سفر تبریز بنویس!
:))))))))
چرا انقدر شاکی حالا :| ¿
روزه گرفتن خیلی خوبه
اوهم خعلییی
امیدوارم حسای بد همه از وجودت رخت ببندن و بهت خوش بگذره هرجایی که میری :)
ممنونم آناهیتای عزیزم :*