مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

کمتر از 24 ساعت مونده به وعده ی دیدار ، اگه تو بخوای!

با تمام وجود به این باور رسیدم که اگه خدا نخواد ، عزیزام به وطنشون بر نمی گردن . پس اگر خدام بخواد ، فردا این موقع مامان و بابا تو خونه شون هستن :) 

--- 

رفتیم خونه ی مامانی رو خاک گیری کنیم که تبدیل شد به جا به جایی و خونه تکونی !!! همه جا پر از خاک بود و دایی جان همه جا رو ویرون کرده بودن . هی وای ... هرچی رو از تو کمدا در میاوردیم ، به هم نگاه می کردیم با چهره های مستاصل(من و دختر روسه) و میگفتیم آخه این آشغاااال و آدم نگه میداره ؟! 

اونجا بود که فهمیدم کسی واسه آشغالای اتاق آدم دل نمی سوزونه! چون خودم به اندازه کافی آشغال دارم ولی آشغالای خودمو خیلی دوس دارم :دی 

خلاصه امروز از 6.5 صبح بیدار باش بوده تو خونه و به دستور دختر روسه مدام در حال دویدنیم . الانم اومدم که لباسم رو عوض کنم و یه لباس داغون ! بپوشم برای استفاده از سفید کننده ها و یا به قولی وایتکس و دامستوس و این حرفها ... 

عرضی نیست !:دی 

دعا کنید که کارا تموم شه فقططط ... 


+ مامانی همسفر مامان و بابا هستن . (مامانی : مادر مادرم هستن!) 

+ شیطون رفته تو جلدمون که بریم و یه گل خوشگل واسه میز تو حیاطمون سفارش بدیم!!! سرپیچی از دستورات بابا ؟! هی وای :دی


نظرات 12 + ارسال نظر

مطالبت خیلی قشنگ بوود
من یه وبسایت دارم که دو روز پیش راه اندازی شده و دارم احساستمو مینویسم و احتیاج دارم به تعامل با وبلاگ های دیگه
ممنون میشم بهم سر بزنی

پری 1394/07/12 ساعت 07:12

الهییییییی
عزیزم....الهی که به سلامتی برگردن پیشتون و دوباره جمع پنج نفرتون کامل بشه...

آناهیتا 1394/07/12 ساعت 04:12 http://farfalla.blog.ir

واااااااااای چه استرس و دلهره ی شیرینی آدم داره... که دوست داره همه چیز خوب و مرتب باشه و اینا... :دی
ایشالا به سلامتی بیان عزیزکم...

مامان من 20 م میاد, از الان دارم تیکه تیکه رویه ی مبلا و پرده ها و اینارو میشورم که تا وقتی میاد همه جا تمیز باشه.. با اینکه تنها هستم اما اذیت نمی شم و یجورایی لذت بخشه حتی. دوس دارم ببینه چقددددر فرق کردم و بزرگ شدم این چند وقت که خانوم خونه بودم :)

مهناز مامان رایان 1394/07/11 ساعت 21:25

مگهانی چیزی نمونده هااااااا
چند ساعت دیگه به سلامتی و میمنت میرسن والدین گرامیتون
خدا پشت و پناهشون باشه و چشتون روشن

اوهوووووم همش کمتر از 3 ساعت مونده حتی!

مترسک 1394/07/11 ساعت 19:41 http://1matarsak.com/

آورین!

آویشن 1394/07/11 ساعت 17:28

پیشاپیش چشمت روشن که دارن برمیگردن به سلامتی.
خسته نباشی،تمیزکاری خونه کمر شکنه واقعا :-\

ممنووون آویش
خیلییی خیلی بهمون فشار آورده کارای خونه...
قسمت خوووب ماجرا مونده؛) :دی

merida 1394/07/11 ساعت 17:22

عزیزم چشمت روشن. دلت شاد
درسته که پدر گرامی دستور دادن ولییی از من میشنوی برو یه دسته گل خوشگل بگیر.
درسته ناراحتن. دلشون گرفته است و خودشون عزادار میدونن. ولی باور کن با گل گرفتن شما اون خانواده ها و عزیزانشون ناراحت نمیشن. شما از صمیم قلبتون همدرد اونا هستین.

مریدای بهمنیم سلام :*
فکر کنم این کارو بکنیم مریدا جون...داریم آماده ی رفتن از خونه میشیم به قصد خرید گل و بلبل♡
گویا اونا ساعاتی زودتر از مامان بابا میان... اما با اونحال فرودگاه نمی بریم . غم انگیزه فکر کنم خوشحالی کردن تو اون محیط :((

مترسک 1394/07/11 ساعت 17:03 http://1matarsak.com/

اون خانوم روسه، فارسی حرف می‌زنن یا روسی یا فارسی با لهجه روسی یا روسی با لهجه فارسی یا انگلیسی روسی‌طور یا روسی انگلیسی‌طور یا فارسی انگلیسی‌وار یا انگلیسی فارسی‌وار؟ :|

بابا خواهرمه فارس زبانم هست . شبیه روساست و یه دلیل دیگه م داره که بهش میگم دختر روسه؛)

باران 1394/07/11 ساعت 16:59

چشمت روشن
ایشالا بسلامتی بیان


+مگی از طرف من از پیشونی پر مهر مامامت یه بوس کن و بگو :
حاج خانوم حجتون قبول
یادت نره ها

ممنونم عزیزم ....چشم انشالله

هدی 1394/07/11 ساعت 14:58

سلام دوست عزیزم
به سلامتی و میمنت ان شااالله

سلام خانوووم
مچکرممم

به به...
چشمت روشن عزیزم....
از طرف ما هم هی بوس بوس و ماچ ماچ شون کن :)))
دایی شما هم اگه دایی کوچیکه س که خوشبختم...دایی کوچیکه ی منم یه همچین شلخته ایه واسه خودش:)
گل بخرین یواشکی...قایمش کنین کسی نبینه :)
منم از اون تسبیح های سوغاتی میخواااااااام خب...
این انصاف نیس :(((

سپیده مشهدی 1394/07/11 ساعت 14:16

پیشا پیش ,چشم و دلت روشن دختر زیبا روی رشتی.

عزیزکممم ... ♡ زیبااا روی آخه:( ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد