مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

دختر پرتقالی

از کتاب دختر پرتقالی ... وقتی از پدیده ی ما شدن اینطور می نویسد : 


در خیلی از زبان ها وقتی صحبت از "دو نفر" باشد ، ضمیر خاصی به کار می رود که ضمیر دوتایی نام دارد ، یعنی چیزی بین دو نفر تقسیم می شود و این خیلی پر معناست . زیرا گاهی نه یک نفریم و نه بیشتر از دو نفر . فقط "ما دو تا" هستیم و این "ما دو تا" تقسیم شدنی نیست. وقتی فقط از این ضمیر استفاده کنیم اصول بی نظیر و افسون کننده ای حاکم می شود که درست مثل جادوست. 

گذشته از تعداد کلماتی که به کار می بریم، می توانیم برای حرف زدن انرژی کمتری مصرف کنیم. "دوش می گیریم ، غذا می خوریم ، می خوابیم " اگر ما به این صورت حرف بزنیم در وسایل هم صرفه جویی می کنیم و فقط به یک دوش ، یک آشپزخانه و یک تخت نیاز خواهیم داشت. 


× یوستاین گاردر 

× کتاب بی نظیری نیست ، اما دست کم پرتقالی که هست . 

× سال 88 خواندمش و سال 94 هم نگاهی اجمالی به کتاب داشتم . 

نظرات 13 + ارسال نظر

چوپان برای اینکه بیشتر احساساتی بشی
مثلا یک خلال دندون واسه بعد از غذا
خب؟



چوپان من که نخوندم ولی تو حتما بخون :|

سپیده 1394/03/17 ساعت 23:31

عجججب الان گرفتم ...اون منظورشو درست نرسوند
مگهان زندگی متاهلی خیلی خوبه خیلی من ک کلی واسش برنامه دارم واسه زندگی متاهلیااا منحرف نباش انقد
فقط نمیدونم الان از شکم منو بچه ها زده واسه کی داره خرج میکنه

نه خب قطعه ای بود که جدا کرده بودم و تو متن و همبستگی واژه ها مشخص بود معنیش ...
حق داشتی درکش نکنی !
امیددد که به وقتش بیاد و همه پس اندازهاشو با تو شریک شه...
همه ی پس انداز های حسی ، عشقی و مالی...

چوپان 1394/03/17 ساعت 21:06

باید سعی کنم زیاد احساساتی نباشم!
ولی اضافه میکنم
مثلا یک بشقاب مشترک
یا در نوع فوق حادش
فقط و فقط یک جفت قاشق و چنگال
خب؟

چقدرم احساساتی نشدی
اونقدر سعی کردی اینا رو نوشتی الان :| ¿
هعی... و تو شست و شو هم اینجوری صرفه جویی کردیم. نه ؟

غزال 1394/03/17 ساعت 18:21 http://yaldayeshab.blogsky.com

اتفاقا من هفته پیش خریدمو خوندمش مگی. قبلا داشتمو گمش کرده بودم یهو هوسه بازخونی کردم. کتاب سادس ولی بعضی جاهاش خیلی برام خوندنش شیرینه

چه جالب غزال جان :)
پس برای تو هم جاهای شیرینی داشت ؛) تو خیییلی چیزا سلیقه هامون مشابهه انگار !

ساسان 1394/03/17 ساعت 17:26

چه جالب. ممنون از متن کوتاه و زیباتون

: )
خواهش می کنم آقا ساسان

مگهان اسم انتشارات و مترجم رو هم بگو لطفا

تارای عزیز

انتشارات تندیس
ترجمه ی مهوش خرمی پور - نوشته ی یوستاین گاردر
فکر می کنم تنها انتشاراتی باشه که این کتاب رو چاپ کرده البته

همیشه، همیشه خیلی مهمه که یه کتاب بهت چقدر لذت میده... اینکه بقیه اون رو عالی میدونن یا نه، خیلی مهم نیست مگیِ عزیز....
+تازه، اگه یه کتاب پرتقالی باشه که دیگه هیچی مهم نیست
+دوم اینکه من یادم هست که درباره‎ی فیلم در دنیای تو ساعت چند است بنویسم ها!!! گفتم که گفته باشم یادم هست....
اما این گرفتاری ها و یکی دو تا پروژه ی لعنتی، دست از سر برنمی داره..
+ راستی، من به بلاگ اسکای اومدم. اونجا رو تعطیل نکردم... اما دیگه واقعا داشت اذینتم میکرد مشکلاتش....
از این به بعد تو اسکای مینویسم. فعلا هم فرصت نکردم اصلا سر و وضعش رو درست کنم و ببینم اصلا چی به چیه
http://majidmoayyedi.blogsky.com/

دقیقا همینه !
من که گفته بودم قبلا هام من خوب بلدم از همممه چیزم در لحظه لذت ببرم ... اینو واقعا میگم ...
بلدم از هر کتابی جاهای قشنگش رو بخونم و کیف کنم !
+ همین اسمش کلی رنگیه نه ؟! ؛ )
+ عجله ای نیست که ... این روزا هممون گرفتاریم انگار تابستون که بیاد مثه بچگی هامون ایشالا باز شاد میشیم :دی
+ به به! چقدر خوش اومدین ! بله من بازم تلاش کردم کامنت بذارم ارور عجیبی میداد
خیلی خوش اومدین و روزهای خوشتون اینجا بیشتر باشه.
+ رو به رشددد باشی ؛ )

سپیده 1394/03/17 ساعت 15:07

خل وضعی مگهان دقیقا چجور وضعیه

دقیقا سر خوشی ! عجیب بودن ! ناراحت شدن واسه چیزایی که احمقانه ست شاید و شاد شدن های خیلی زیاد و یهویی ...

نمی دونم در هر حال می دونم که همه چیزم مگهان طور هست و شبیه کسی نیست :دی

سپیده 1394/03/17 ساعت 15:05

خببب الان این جوملات ینی چی .....گذشته از تعداد کلماتی که به کار می بریم، می توانیم برای حرف زدن انرژی کمتری مصرف کنیم. "دوش می گیریم ، غذا می خوریم ، می خوابیم " اگر ما به این صورت حرف بزنیم در وسایل هم صرفه جویی می کنیم و فقط به یک دوش ، یک آشپزخانه و یک تخت نیاز خواهیم داشت.
خب اصن مگه میشه ادم حرف نزنه من الان بنظرت احتیاج دارم بشدت برم wcخخخخخب ویکی در اندرونی نشسته غرق در رویاهاشه من چطور باید بهش بفهمونم بیا گمشو بیرون 2ساعته اون تو چ غلطی میکنی یا بنظرت باید برم تو حموم کارمو بکنم ببخشید مثالم یکم مورد دار بودکلا یکم با این چیزا موشکول دارم ادم باس واقع بین باشه نمیدونم تونستم با این یک مثال منظورمو برسونم ...یاد این جمله افتادم ..کمی بامن راه بیا خدا این پاها را فقط برای نیامدن خلق نکرده ....بنده داروسازی وخونم دانشگاه علوم پزشکی زنگان
با تشکر

من حدس می زدم داروسازی یا رشته های پیراپزشکی باشی :دی
بگذریم ...
ببین این درباره ی ما شدن حرف می زنه... داره با ذوق میگه ما شدن خیلی خوبه میگه افعال دونفری یا مثنی خیلی خوبن که باعث میشه با یک کلمه درباره ی دو نفر حرف بزنیم .
بگیم می خوریم : یعنی ما دو تا با هم می خوریم .
گرفتی ؛ ) ؟
اینا رو مردی تو نامه ای برای بچه ش نوشته !

سیمای 1394/03/17 ساعت 13:56

الان برا من فقط یه دوش و یه آشپزخونه و یه تختخواب کافیه که احساس خوشبختی کنم

عزیزکم ! : )

سپیده مشهدی 1394/03/17 ساعت 13:09

من یکم اینجا برقصم مگ مگ

گله هی پشت گله
قرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
دل به دلم یک دله کن
قررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر

دسست درد نکنه...اگه نمیرقصیدم از کمر درد تا صبح نمیخوابیدم

:)))))
چند وقت پیش این آهنگ و شنیدم یهو گفتم عههه این آهنگ مورد علاقه ی سپیده :دی
راحت باش و سبک کن خودتو :دی
ما هم برات کف مرتب می زنیم در انتهای کار :دی

مگی جان باید کتاب هایی که خوندی ر ا تابستون من هم بخونم

: )
ایشالا بتونی بخونی و کیف کنی مثل من

سپیده 1394/03/17 ساعت 10:34

مگهان من هیچی نفهمیدم ...
خب اگه بی نظیر نیس پس ولش کن...تو سال فتنه خوندییییشااااا اییییییییی شولوووووخ

هیچی نفهمیدی :| ¿
اون وقت بگو سواد هم داری ؟! کدوم دانشگاه بودی شما :| ¿
الان حرفای منو می فهمی یعنی ؟! :|
فک نکنم...خب اگه اونو نفهمی احتمالا الان حرفای منم برات معادلات چند مجهولیه :|

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد