روزها می گذرن خوب و بد ! من هم همش تو یه حالت مستی و گیجی به سر می برم ...
کمتر پیش میاد کتاب هام رو باز کنم و ورقی بزنم حتی !
بیشتر وقتم صرف با دوستا و خانواده بودن میشه ، سعی می کنم آهنگ های خوب کشف کنم و سعی دارم ماهی یه بار سینما برم ! دیروز استارت زده شد و اولین فیلم سال 94 رو به تماشا نشستم ! رخ دیوانه ...
پیشنهاد می کنم حتماً ببینیدش که ارزش دیدن رو داره ، من دوسش داشتم خیلی ممکنه برای خیلی ها معمولی باشه ، در هر حال شک نکنید که ارزش دیدن داره ...
سعی داشتم هر ماه یه کم از حجم درسی که باید مطالعه کنم رو کم کنم! که موفق نبودم توش ، زبون آلمانی رو هم که گذاشتم یه گوشه و هیچییی دیگه هیچی نخوندم !!!
برنامه دیگه م این بود که اجازه ندم کمدم در عرض دو روز به هم بریزه که رو قولم وایسادم و کشوم همش مرتب و خوشبو و عالی هست : )
برنامه های دیگه هم داشتم که باید عملی می شد و نشد ولی در مجموع از فروردینم راضیم : )
جواب دادن به کامنت ها ، هی به تعویق می افتاد که سعی کردم تو اولین فرصت همشون رو جواب بدم و این کارو کردم !
× تو مسیر تازه ای قرار گرفتم که توش پر از مه هست و هرچقدر بیشتر سعی کنم ببینم ، کمتر می بینم ! بی خیال شدم و سعی دارم خودم رو دست خدام بسپرم ...
× رشته ی نه چندان دوست داشتنیم رو تحمل می کنم و فکر می کنم که بالاخره چی میشه یعنی ؟! بازم هرچی بیشتر نگاه می کنم و دقت می کنم کمتر می فهمم چی قراره پیش بیاد .
× یکی از اتفاقات خوب زندگیم تو این ماه رقم خورد و باعث شد بیشتر خودم رو بشناسم ! شاید در ظاهر اتفاق خوش و خرمی هم نبوده ، شاید اعصابم رو خط خطی کرده ، ولی فکر می کنم لازم بود تجربه ش کنم !
لامپ "مه شکن" بخر :)) =))
لازمه بی مزه خطابتان کنم جناب هیولا :دی