مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

نترس از هجوم حضورم ، چیزی جز تنهایی با من نیست .



سری دوم اشک ریزان که میشه 3 تا عکس یادگاری از اشک ریختنم می گیرم ، که یادم باشه حس و حال امشبم رو ... پشت نویسیش می کنم ، دلتنگی برای زندگی !

اشک هامو پاک می کنم ، مانتوی بیرونمو که دز آوردم انرژی نداشتم چیزی تنم کنم ، پتوی بنفشمو کشیدم دورم ...

آروم بلند میشم و با پتوی دورم خودمو می رسونم کنار پنجره ی اتاق ...

با چشمام دنبال ماه می گردم ، نیست ، نیست ... خودمو پرت می کنم روی تخت و میگم خدایا ؟ هنوزم تاوون ؟ اشتباه من انقدر بزرگ بود که تا آخر عمر براش تاوون بدم ؟

آروم تر میشم ... گرممه ... اتاقم خنکه و من گرممه ... انرژی ندارم بلند شم از تختم و لباس خنکی تنم کنم . پتو رو سفت دور خودم پیچیدم ، انگار که کسی تو اتاقم هست که نمی خوام حجابم کنار بره ...

خودمو می کشم و چادر نمازم رو که تو سجاده پایین تختم باز هست، بر می دارم ... پتوی بادمجونیمو رها می کنم و چادر نمازم با گل های نارنجی میشه حجابم ... و انگار این چادر انرژی مثبتی داره که کمتر پیش میاد دورم بپیچمش و آروم نشم ...

آرامش امشبم رو ، مدیون گل های نارنجی ، مدیون چادر نمازیم که شاید خیلی کم باهاش نمازهای درست درمون خوندم ، چادر نمازمو می بوسم و به خدا میگم که اگه هیچ کی تو دنیا دوستم نداره ، تو دوستم داشته باش...با همه ی بدی هام دوستم داشته باش ...

خودمو مچاله می کنم و آهنگ مرسدس مانی رهنما رو پلی می کنم و همراهیش می کنم ... با صدای خش دار مگهانانه ... می خونم و این پست رو ، این لحظه ها رو ثبت می کنم ...



نظرات 7 + ارسال نظر
غزال 1394/01/11 ساعت 09:06 http://15421542.blogfa.com

گریه آدمو راحت میکنه. هرچقدر دوست داری گریه کن.
منم زمانی یه پنوی بنفش داشتم که تمامه تنهاییامو با اون بودم. امسال که دیدم پوسیده شده داشتم از بغض میترکیدم...
خدا ما رو دوس دار همیشه..ما فراموش میکنیم گاهی

: )
منم گریه کردن رو برای مواقع ضروری واقعاً دوست دارم ای کاش میشد اینجا دقیقاً از ناراحتی هام بنویسم و کسی از غصه م ناراحت نشه ...
حالم بد میشه که اینجام بنویسم ناراحتیمو مخفی کنم ... چرا وبلاگ زدم اصلاً من ؟

pari 1394/01/11 ساعت 07:33

مگی تو باز غمگین شدی که!!!!!!!!!111
مگه نه اینکه اسم وبلاگت دو نقطه دی هست دختر؟

یه آدم سالم قطعاً غم داره : )
حتی اگه همیشه بخنده !

asmani 1394/01/09 ساعت 20:02 http://asmani1111.blogsky.com/

سلام بانو
ریسمان پاره را می توان دوباره گره زد

دوباره دوام می آورد

اما هر چه باشد

ریسمان پاره ای است

شاید ما دوباره همدیگر را دیدار کنیم

اما در آنجا که ترکم کردی

هرگز دوباره مرا نخواهی یافت.

یک آآآآآآه از ته ته دللل
و سلام

شادی 1394/01/09 ساعت 15:09

دیدی وقتی آدم آروم میشه،چقددددر قشنگه!

همش دنبال اون آرامشم

خیلی وقته اون آرامشی رو که دنبالشم پیدا نمی کنم تو زندگی : )
ولی تجربه ش کردم الهی شکر ...

کاش شمام بهش برسی خیلی زود : )

مادر 1394/01/09 ساعت 09:11

اشن همششش دلتنگی ایسه مگی......تی جان ره بمیرم...نمیدانم از دلتنگی عاشق ترم......یا ازعاشقی دلتنگ تر

: )

چقدر قشنگ ...

دوستت داره اونم شدید بی هیچ چشمداشتی.

از کجا معلوم ؟ بدی کنم و دوستم داشته باشه ؟
انتظار زیادی نیست : ( ... ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد