مگه نه اینکه یه روزی ، قرار بوده روزای خوب از راه برسه ؟
پس اون روزای خوب من کو ؟
پس کی میشه من از ته دل بخندم ؟ کی میشه با یه هیجان بزرگ به آرامش برسم ؟
× امروز ، بغض ، دل تنگی ، سردرگمی
× امشب ، من ، نارنجی و قطره های اشک ...
× اون روز خوب که مال منه سهم منه ، هیچ وقت نمیاد .
× من دلم سورپرایز می خواد یه چیزی که خیلی خوشحالم کنه ، کم دیگه با گذشتن هربار از اون کوچه ، اشک تو چشمای لعنتیم نشینه ...
کاش کسی واسه خوشحال کردنم ، کار بزرگی می کرد .