مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

تصویری از آینده من و یک مرد مومن !



یکی از تصویرهای ذهنی من از آینده اینه که من دراز بکشم ، اون برام قرآن بخونه و من نگاش کنم ! گوش کنم ... خوشحال باشم که اگه خودم قرآن خون نبودم یک مرد مومن کنارم هست و با خوندن قرآن آرومم می کنه .

یکی دیگه از فانتزی هام اینه که من خواب باشم و از صدای نماز صبح خوندنش بیدار شم ! چشامو باز کنم و ببینم داره نماز می خونه ، با اینکه تنبلیم میاد اما پاشم برم وضو بگیرم و کنارش نماز بخونم . وقتی نمازش تموم شد بهش بگم که من چقدر نمازخون بودنم رو مدیونشم !!!

یکی دیگه از تصاویر ذهنی من از آینده اینه که ماه رمضون سحری و افطار رو با هم بخوریم . حتی اگه نمی تونه روزه باشه ! من عاشق میز سحر و افطارم .

یکی دیگه از تصاویر ذهنیم از آینده م اینه که بچه م (دخترم/پسرم) با باباش نماز بخونه و من نگاهشون کنم ، عشق کنم و ازشون عکس بگیرم !

یک تصویر قشنگ دیگه م از زندگی هم اینه که ماه عسل ببرتم مکه و بعد یه جای خوب دیگه ! یه فانتزی دیگه هم دارم که ترجیح می دم تو دلم بمونه : ) ربط به همین مکه داره !

یه فانتزی دیگه م ، اینه که مهمونی افطاری بدیم ، نصف ماه رمضون در خونه م باز باشه و مهمون بره و بیاد ... ( چیزی که دوس داشتم و خونه ی بابام ممکن نبود ! هیچ فامیلی نداریم و هرکی هست دوسته )

و یه تصویر دیگه از آینده م تو ذهنم هست و اون اینه که تو خونمون آشپزی داریم ، روضه داریم ! (چیزی که تو خونه ی بابام هرگز اتفاق نیفتاد!) سالی یه روز نذری بدیم . تو خونه ی خودمون !!! نه که فقط هزینه ش رو بدیم !

و اینکه چقدر کیف می کنم اگه براش مهم باشه که من باحجاب و مومن باشم و ازم بخواد که اینطوری باشم ... هم چین موجودی یافت نمی شه : ) بهتره در حد فانتزی و آرزو بمونه . نوشتم که یادم بمونه چقدر اینا رو دوست دارم .

× من اصلاً مومن نیستم ، اما همیشه آرزوش رو دارم . واقعاً چرا ؟ هیچ کس رو مثل خودم ندیدم .










نظرات 28 + ارسال نظر
امین 1393/10/13 ساعت 14:32

سلام
مگ مگ تو دخمل خبوی هستی جدی میگما
خیلی هم با جراتی که حرف دلتو به زبون میاری و مینویسی توی وبت
من منظوری نداشتم بخدا مگ
اقا من میخوام شوووووعر بکنم اصلا
من کی اسم زن اوردم خواهر

خودمون زنت می دیم اوخییییییییییییی
بچه ام عجله داره ؛ کی منو میگی مگی
نه بخدااااااااااا خواهر مگ اینطوریا نیست

پسر کوچکم باهات شوخی کردم می دونم شما عجله نداری و سرتو انداختی پایین و درستو می خونی !
آفرین فرزند خلفم

امین 1393/10/12 ساعت 15:47

سلام
مثل خودت کسی رو ندیدی واسه اینکه تو یه دونه ای مگ
اتفاقا منم دخمل این مدلی که میگی دوس دارم همین مدلی که خودت هستی و میگی نبودم و دوست دارم باشم
تو دخمل خوبی هستی خب چته
ولی خب بهتره در حد یه نظریه و یه رویا واسم بمونه یا به قول خودت فانتزی
خخخخ

نه ندیدم متاسفانه امین جان همچین دختری ...
فعلاً شما رستو بخون پسرم ! خودمون زنت می دیم! صبر کن وقتش برسه آخه !!! :)) بچه م عجله هم داره

مریم 1393/10/12 ساعت 14:52 http://thornbirds.blogsky.com

:))) هاها ترکیدم از خنده
چقدر تصاویرت واسم آشناس.......

اگر حوصله داشتی
http://thornbirds.blogsky.com/1393/10/12/post-793/%D9%85%D9%88%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D9%88-%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-
اینو بخون.....
تصاویر و رویاهای من از مردم....!! البته که مذهبی ام توشه
و مذهبی بودنش با خیلی از تصاویرت میخوند...... ولی اصلا چیزی رو نخواه که مسائل جانبی اش رو نمیدونی! خطرناکه حسن!

چقدر خوبه که می خندین شما دوستانم از دستم :-)) !
خوش اومدین ... این اسم وبلاگت محشره .... محشر
می خونمش حتماً ! من خیلی نوشتم تو چرکنویس هام هست ...کم کم ایده آل هامو آپ می کنم

خورشید 1393/10/12 ساعت 13:15

عاقا من باز جوگیر شدم اینبار مثل اخوندا یادم رفت اسمم رو بنویسم اون کامنت بی اسمه مال منه
برم تا چیزی پرت نکردی طرفم کلا ترکوندم این پست رو با نظرام
اخ چرا می زنی دیگه هیچی نمیگم گفتم که هدف گیریت خوب باشه نه اینکه بزنی تو سرم

:))) عزیزم !
خدا نکنه من شما رو بزنم !
درسته مادر پدرمو کتک نزدم و همیشه عقده ش رو دلم مونده:-))))!!! ولی شما که مادرم نیستی نگران نباش!
هرچقدر هم دوست دارین می تونین کامنت بذارین اینجا بانو! کاملاً آزادانه

[ بدون نام ] 1393/10/12 ساعت 13:09

مگی جان هر وقت رفتم تو فاز نصیحت خبرم کن که ادامه ندم متنفرم از نصیحت کردن ولی گاهی ناخواسته وبدلیل دوست داشتن زیاد ونگرانی مادرانه میرم تو فاز نصیحت با یه چشمکی اهم اوهومی پرتاب وسیله ایی چیزی خبرم کن فقط هدف گیریت خوب باشه نزنی سر وکلمو بشکنی

از دست تو خورشید بانو !
چرا اینکارو کنم ؟ همین که یه بار یه نصیحتی میشنوم امکان داره روم تاثیر مثبتی داشته باشه ... و باعث پیشرفتم شه پس راحت باش. در ضمن ایمیلت رو جواب دادم عزیزم

خورشید 1393/10/12 ساعت 12:58

میگم علیرضا منم جز ملاها هستم؟
اخه از بچگی یکی از سرگرمیهام اینبود که می رفتم بالا منبر حسینیه وروسریمو می بستم دور سرم مثا آخوندا واسه داداشام سخنرانی می کردم یه جورایی از بچگی تمرین کردم ملا بودنو
الانم بعضی موقع همین کار رو میکنم ولی دیگه منبر وحسینیه و.... نیست

عزیزم :-)))
علیرضا خان پاسخگوی خورشید بانو باشین . فکر می کنم علیرضا خان سرگرم مهابانو هستن خورشید جان.

خورشید 1393/10/12 ساعت 12:16

مگی گلی
گلی سنبلی خدا رو شکر باز یه چیزی تو دلت هست منظورم تعریف مومن تو دلته اخه بعضی موقع اینقدر رک وبی پروا حرفاتو می زنی ادم فکر میکنه این دختر چیزی هم تو دلش داره یا نه ؟
( شوخیه یکم حالم خوبه دلم میخواد سر به سر یکی بذارم دیواری کوتاه تر از جنابعالیم پیدا نکردم )
میگم چرا من اینقدر محکم وجدی نظرمو گفتم کامنتمو خوندم یاد مدل حرف زدن استاد شیمیمون افتادم امان از جوگیر شدن ادمو سل بگیره ولی جونگیره

سلاااام بانو خورشید !
بله بله ! ایشون خیلیییی چیز تو دلشون دارن که اینجا رو نکردن و شما یه درصد از مشکلاتی که تو گذشته برام پیش اومد رو نمی دونید هیچ کدوم و من همیشه اونا رو به عنوان راز زندگیم تو دلم نگه می دارم ! بر عکس ظاهرم که برون گرا هستم و همه چیز رو بیرون انتقال میدم ! ولی تا دلت بخواد رازدار خوبی هستم چه درباره ی زندگی خصوصی خودم. چه درباره ی زندگی دیگران...
عزیزم : ) همیشه خوب باش و سر به سرمون بذار ما خوشحالم میشیم تازه ...
هاها باید استاد می شدی شمام :-*

asmani 1393/10/12 ساعت 10:37 http://asmani1111.blogsky.com/

سلام
من نمیدونم چرا وقتی یه حرفی میزنی کلی ملا پیدا میشه میاد نصیحتت میکنه یعنی دست به نصیحت مردم عالیه ولی واسه خودشون چون به خلوت می روند آن کار دگر میکنند یه چیز جالب برات تعریف کنم عموی بزرگوار بنده همیشه تو فاز این چیزا بوده اونم بلند بلند اول صبح بالای سر همه نماز و دعا و قرآن میخوند (چون اون موقع مجرد بود با ما زندگی میکرد) مدتی بعد من برای گزینش اداره رفتم حراست شروع کردن ازم سوالات مذهبی یکی میگفت آیه الکرسی رو بخون یکی میگفت اون دعا رو بخون منم چقدر بلدم دعای اولی رو که سوال کردن دیدم چاره ای نیست گفتم اولش یادم رفته میشه بخونید؟ راه فرار مسخره مسئول گزینش یه خط که خوند دیدم بلدم خودم هم تعجب کردم همشو خوندم چند تا سوال بعدی هم همین طور بعد که اومدم خونه تازه فهمیدم صبح ها که عمو اون دعا ها رو میخوند اونم تو چند سال بصورت ناخوداگاه همش رفته تو ذهنم منم فقط اسمشون رو بلد نیستم وگرنه یه پا ملا هستم واسه خودم
در ضمن یه چیز دیگه مگی بزار بابا دو تا سیلی بزنت یه خاطره شیرین واسش درست کن

به به به به ! جناب آسمانی خوش برگشتین ! نبودین جای خالیتون اینجا کاملاً احساس می شد !
خب دوست دارن من بدونم حقیقت دین داری و ایمان چیه ... ولی مشکل اینجاست که من نمی خوام بدونم:-))))))) یعنی خودم می دونم ! ولی خب سلیقه س دیگه مثلاً یکی فکر می کنه رنگ مشکی برای مراسم های رسمی شاد خوبه! من فکر می کنم نیست ! دید من شاید غلطه ولی در کل فقط سلیقه م رو اینجا گفتم و حتی قصد ندارم با چنین موجودی ارتباطی بر قرار کنم!
چقدررررر خوب دست عمو درد نکنه به دادتوووون رسید !
نه خیرم اون جمله آخر بابام داوطلب شده بود که بزنمش ! که خاطره ای برای عرضه به دوستانم داشته باشم:-)))

اف 1393/10/12 ساعت 03:02

بگیر بخواب بچه.
جواب کامنتتم اونور دادم !!

:-))) دیگه واقعاً می خوابم !
الان میام می خونم :-)))

اف 1393/10/12 ساعت 02:50

خوب ترشى جون D:
:)))) چى بگم بت
من که وسط مریضى بى خوابى زده به کلم
توام که کلن خواب و خوراک ندارى
افتادیم به جون هم :))))

ترشی :-)))) !!!
منم بی خوابم ! دیشب 4 ساعت خوابیدم و از 8 صبح رسماً رو پام ! منتظر بودم خبر رسید بسته ی پستی برسه که نشد ! الانم که می بینی دیگه :-)) دارم نقشه می کشم چطوری بهونه ی کتک زدن مامان اینارو جور کنم !!!

اف 1393/10/12 ساعت 02:23

تو که دیوونه اى شکى نیست!!!
اما ایشون همین مشخصاتو داشت.
با مدرک فوق لیسانس و کار دولتى عالى و تیپ و قیافه ى متناسب.
برادر همکار قدیمم بود.
ارتباط ندارم دیگه.
شایدم هنوز مجرد باشه.
37 سالش بود
ضمنن یه چى تو مایه هاى تو مى خواست!!! طولانیه داستانش شیرین جون!!

:-)))))) کیف می کنم که یه ماهم نیست اینجا رو می خونی و پی بردی به دیوونگیم ! کیف می کنم باهات !
عجب مورد تاپی رو از دست دادم :-))) ! شیرین جوووووون منظورت شیرین عقله :-))) افروووووز خفه ت می کنم :-))) من امشب اینقدر خندیدم که دیگه ظرفیت ندارم تو هم اومدی می خندونیم:-))))))))))))) 37 وااای عالی بود که!!! :))

اف 1393/10/12 ساعت 01:57

چه باحال. من هیچ وقت دلم همچین چیزایى رو نمى خاد!
مگى اگه دو سال زودتر مى شناختمت یه همچین کسى رو برات سراغ داشتم.
با سن بالا.
و فوق العاده همه چى تمام.. ؛) همینى که تو مى خاى دقیقااااا

آقا فک کردی اون منو می خوااااست:-)))))) بعدم این کسی که این معیار ها رو داشته باشه کنارش ان تا چیز دیگه هم باید داشته باشه ها :-))) سن بالا وای دلم ضعف رفت :-)) !!!
هیچ کس دلش چنین چیزایی نمی خواد :-))! مگه اینکه خودش خیلی مذهبی باشه. من شیرین می زنم افروووز

امین 1393/10/12 ساعت 01:31

سلام مگ
خوبی
شبت بخیر باشه
نه شوخی بود که گفتم دیگه کامنت نمیزارم
میزارم بازم ولی گفتم نظرمو نشون ندی یه وقت , خوب نیست
که اینکار رو نکردی دستتم درد نکنه
ممنون هم واسه رمز
دستت درد نکنه
فدا مدا
من برم فعلا
بازم میام

سلام شب شمام بخیر.
اتفاقاً کامنت شما اصلاً بی ادبانه نبود که:-)
خوب باشید . شب خوش

صهبا 1393/10/12 ساعت 01:18 http://www.sahba44.blogfa.com

مطططططمئن باش به خواسته هات میرسی اگه دعا کنی

انشالله هر چی که خیر هست برام پیش بیاد : ) همیشه خواسته های آدم ها براشون خیر نیست

چه تصویرهای زیبایی
منم عاشق سفره سحر وافطارم
ودوست دارم مرد اینده ام نمازخون باشه

انشالله که باشه . واسه شما ها که مومنین که حتماً باید نماز خون باشه :- )

خورشید 1393/10/11 ساعت 23:49

مگی تصورت از خداشناسی غلطه دلیل نداره هر کی نماز خون وروزه گیره حتما خداشناسه وخوبه
من به این شعر اعتقاد قلبی دارم مولانا میگه
گر می نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله ودستان را
تو غره بدان مشو که می مینخوری
صد لقمه خوری که می غلام است آن را
بجای خداشناس ونماز خون باید ادم به معنای واقعی انتخاب کنی حالا اگه نماز خونم باشه عالیتر میشه
مومنی به نماز خوندن وخم راست شدن نذری دادن و...... نیست خیلی موارد دیگه هم کنار اینا باید باشه که بشه گفت مومن
مومن بودن به دله نه به ظاهر

: )
من گفتم مومن نیستم خودم . به همون دلیل . منم نگفتم اینا کامل می کنه یک آدمو.گفتم دوس دارم این ویژگی ها رو داشته باشه . همین. اول اخلاق و خیلی چیزای دیگه ملاک هست. تعریف مومن برای من تو دلم مشخصه

mika 1393/10/11 ساعت 23:44 http://mika-majd.blogfa.com

میگم مگی من روزی روزگاری احیانا یه کامنت اینجا نزاشتم؟؟؟!!!!

منم تایید کردم هرچی که بود : (

نیکادل 1393/10/11 ساعت 22:23

عزیزم تو دختر بسیار عاقلی هستی و داشتن یک همسر خداشناس بهترین چیزیه که خدا میتونه نصیب یک نفر کنه

بحث اینجاس که مرد خدا شناسی که منو قبول داشته باشه چند تا تو دنیا هست ؟ : (
ممنونم نیکادلم

اماسیس 1393/10/11 ساعت 21:26

چه پستی!ایشالله که برسی

میشه حدس بزنم چجوری هستی؟

بعدم تو مومن بودن رو چی میبینی؟

بله !
می تونی حدس بزنی !
خوب بودن + نماز خون بودن و اینا .

خیلی هم عالی 1393/10/11 ساعت 20:17

من یه برنامه ای توی گوشیم ریختم به نام باد صبا و زمان اذان ها اذان میگه خیلی عالیه یه جورایی حتی وقتی حس و حال نداری یه جورایی شارژت میکنه صدای اذانش خیلی قشنگه! بیشتر از شوهر آینده شارژت میکنه از سایت بازار دانلودش کردم در کنارش کلی امکانات دیگه هم داره
منم خیلی مومن نیستم مثل خودتم حتی حجاب درستی هم ندارم
یه جورایی مثل خودت دلم میخواد خیلی بهتر از این باشم
برای همین برات نوشتم یه جورایی با نوشتت ارتباط برقرار کردم

: ) ممنونم . من مشکلم این نیست که نماز خون نباشم و بخوام کسی بیدارم کنه حالا این جزیی از علایقم و ایده آل هام بود . همین : )
مامان و بابا دارن بادصبا رو ... برنامه ی خوبیه . من دوس ندارم با صدای اذان پاشم ولی ... اصلاً بحث بیدار شدن برای نماز نیست و قرار نیست استفاده ی ابزاری از آقای آینده کنم. فقط می خوام از صدای نماز خوندنش کیف کنم و همین...
انشالله مثل من نباشید : ) و خیلی بهترید اینطور که از حرفاتون فهمیدم.

baran 1393/10/11 ساعت 20:04

سلام، تازه وبتو پیدا کردم، نمیدونم از تو پیوندای کدوم وبلاگ ولی خوشحالم که پیدات کردم، احساس میکنم که خیلی به هم شبیه هستیم!!! هم مشکلاتمون تا حدودی هم خیلی چیزای دیگه...دوست دارم بخونمت خیلی ، زمانی که داشتم آرشیوتو می خوندم خیلی وقتا ذوق زده میشدم که یکی دیگه هم هست که دغدغه هاش از نوع مال منه!!! همه ی اینا رو گفتم که بگم روزی چند بار به وبت سر میزنمو احساس خیلی خوبی دارم و ازت خیییلی انرژی می گیرم

سلام : ) خیلی خوش اومدید و مهم نیست از کجا اومدید . ممنونم برای این همه پیگیری !
چه جالب مثلاً کدوم دغدغه ها ؟ می گفتی خب ...
ممنووونم و خوشحااالم منم از شما انرژی می گیرممم

مری 1393/10/11 ساعت 19:36

هی رفیق من حدس زدم اون دلتنگیت واسه چی بود ! بگم؟
باوشه می گم
دلتنگیت واسه بچه اته!؟؟ آخه خیلی از احساساتت عین خودمه این که می گم اغراق نمی کنم به خدا عین خودم تموم احساسات منو می نویسی البته ظاهر و اعتقاداتت 180درجه فرق می کنه!!!!درست گفتم؟؟؟
من اون رمز پست پایینی رو می خوام

من تا حالا تو دو تا پست دیگه نوشتم که دلم برای بچه م تنگه !
اینش که خیلی به نظرم آسون بود
اما چیز دیگه ای بود که یه نفر تونست حدس بزنه : ) !
بگووو ظاهرت چطوره و اعتقاداتت ؟ از اینجا چجور آدمی به نظر میام ؟!

خورشید 1393/10/11 ساعت 18:50

پسر خاله من کی گفته یافت نمیشه با اینکه اونور اب زندگی میکنه خصوصیات اخلاقیش عین تصویر ذهنی جنابعالیه یه بار ماه رمضون پیشش بودم از اینکه هنوز خودش بود وهیچ تغییری نکرده بود تعجب کردم با بنده خدایی شرط بسته بودم که این پاش برسه اونور اب از این رو به اون رو می شه ولی نشده ونخواهد شد

خب عموما اینطوریه که اگه هم وجود داشته باشن اینجور آدما من رو قبول ندارن. و عقایدشون خیلی محکمه و سخته کنار اومدن باهاشون ...اینم مشکلیه برا خودش : (
چه خوب که اینقدر ایمانش قوی بود...خوش بحالش : )

mika 1393/10/11 ساعت 18:30 http://mika-majd.blogfa.com

ایده های خوبی داری و همچنین هم دور از ذهن نیستن ولی خب معمولا بیشتر کسایی که اینجور شخصیتی دارن حدود سختی دارن و باید با بعضی شروط دیگشون هم کنار بیای و بنظرم شاید واسه تو که خیلی آزادی داشتی سخت باشه شایدم نه باهاش کنار بیای بهرحال خدا هرچیزی رو که دوست داری ایشالا بهت بده

من هزار و یک فاکتور دیگه هم هست که ایده آلم باشه . کسی که اینجوری باشه اون ویژگی ها رو نداره قطعاً
من دلم یه آدم عین خودم می خواد خیلی عادی و یه کم مومن نه اینجوری که من پیشش بشم لامذهب و فاسد و اینا :)) دقیقاً آدم راحتی باید باشه که بتونم کنارش باشم دوستم !

من از کسی یا چیزی ناراحت نیستم مگی خب هر کس یه تصوراتی داره. حتی اگه دربارع منم کسی تصور درستی نداشته باشه تو این دنیای مجازی نیازی نمیبینم که اصلاحش کنم. من که خودمو میشناسم و کارنامه من عمل منه...
نمیدونم والا دخترا دوست ندارن از خودشون و احساساتشون زیاد در ملا عام حرف بزنن و تو در این زمینه انقلابی محسوب میشی واسه همینه که دوس ندارن رفتارت رو حتما!
در مورد تصاویر ذهنیت نمیدونم چی بگم! آخه یه آدم مومن با یه آدم باز و اجتماعی خیلی جور در نمیاد! اصلا یه آدم اونقدر مومن به قول تو تو رو جزو گزینه هاش قرار میده!؟ چون اونجور آدما معمولا خیلی رفتار بسته ای دارن اگه طرفشون یکم بخواد آزادی داشته باشه احتمالا به مشکل بر میخورن! البته من تو رو از نزدیک ندیدم ولی از حرفات به نظرم رفتار و افکار بازی داری که با شناختم از آدمای مذهبی زیاد تو یه سیستم با هم جور در نمیاید!!!
همه کامت ها رو نوشتی تو پستت؟ که کی چی گفته؟ بده بخونیم ببیننیم بقیه چی گفتن

راستی 1393/10/11 ساعت 18:25

یه جمله دیگه؟! میدونی چرا آرزوش رو داری؟
چون خداوند بهت عنایت و توجه داره این نور رو در قلبت روشن کرده که همچین احساس و گرایشی داشته باشی

مثل همون نماز خوندن که نوشتم برات تا خدا عنایت نکنه هیچ امری اتفاق نمی افته حتی اگه 100 نفر صبح جلوت نماز بخونن تو خودت به خواب خواهی زد و اگه حتی کسی نباشه سر ساعت چشمات باز می شه اگه همه خواب هم باشن تو نمازت میخونی
یعنی این اتصال از درون صورت میگیره نه از بیرون
این دلیل چرایی که نوشتی

ممنونم از کامنتتون : ) یه چیزی بگم ؟! من نماز می خونم . نماز صبح خواب می مونم ! چون خوابم سنگینه !!! ولی وقتی صدای نماز خوندن کسی میاد از خواب می پرم!
از اون ورم یه چیز دیگه بگم ؟! یه ماجرایی بود ! اگه بتونم پیداش کنم براتون می ذارم .
ولی یه داستانی بود که میگفت یه یارویی میره از کشیش می پرسه آیا من اجازه دارم وقتی دارم خدا رو عبادت می کنم سیگار بکشم ؟ کشیش میگه خیررر! بعد یوالشو یه جور دیگه می پرسه ! میگه خب من می تونم وقتی دارم سیگار می کشم خدا رو هم عبادت کنم ؟!
حالا حکایت این قضیه هست . من پرسیدم اینم که میگم. ماه رمضون قبل خواب یه صفحه قرآن گوش می کنم و می خوابم : ) ! دراز کشم هستم اتفاقاً !

یک خواننده تصادفی 1393/10/11 ساعت 18:17

ببخشید یه کمی وارد فانتزی هاتون شدم
وقتی کسی قران میخونه بسیار زشت و توهین آمیز که کسی پاشو دراز کنه چه برسه بخوابه براش قران بخونن این دیگه آخرشه (خود شیفتگی)
شما نماز خون بودنتون رو یا شدنتون رو فقط مدیون خداوند هستید نه کسی دیگه و مطمئن باشید با این چیزا نه کسی نماز خون میشه نه .... از خدا بخواین تا خدا کمک کنکنه با این بهانه ها کسی نماز خون نمیشه
در مورد روزه گرفتن
اگه نماز خون باشه وقتی اذان صبح بیدار می شه ولی اگه مجبور باشه خودش رو با شما اینجوری هماهنگ کنه به نظر می رسه اسیر آوردی برای خودت بیچاره مرد مومن آینده شما
تا اون موقع عکس هم می گیرید
من توی مکه زوج های جوانی رو دیدم این فانتزی زیبایی بود تحسینت می کنم
دیگه بقیه اش تا آخرش قشنگ بود
ان شالله به همه آرزوهات برسی

عه ! شرمنده که اون بالا نوشتم جوابتون و بخونید : ) ! خب جا داره خدا رو شکر کنم که دوس دارم موقع خوابم با آرامش کلامش بخوابم !
من نماز خون هستم و اما آدم محکمی نیستم و به همین دلیل دوست دارم همسفر زندگیم نماز خون باشه که دوتایی این کارو انجام بدیم !
بیچاره مرد مومن : ))! نگران نباشید مرد مومن بنده رو به همسری بر نمی گزینه !
ممنونم ... منم زیاد دیدم تو مکه ... ممنوووونم : )

زری 1393/10/11 ساعت 18:02 http://zary-tanasob.blogfa.com

ایشااله به همه رویاهات برسی عزیزم
رمز رو هم بده لطفا

ممنونم به همش که نمیشه چند تاش هم خوبه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد