مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

آخرین روز دانشگاهم !



امروز به افتخار آخرین روز دانشگاهم زنگ زدم به نورا و گفتم حاضر شو کلاسم تموم شه میام دنبالت بریم صبحونه ! نذاشتم بگه نه :))) دیگه ساعت 9.5 کلاسم تموم شد و رفتم دنبال نورا ! گفت آبمون قطع شده و من صورتمم نشستم آب آشامیدنی هم نداریم حتی ! بردمش خونه مامانی دستشویی رفت و صورتش و شست و پیش به سووووی صبحونه ! رفتیم دیدیم به به !!! جا نیست و 4 تا میزم رزرو کردن قبل از ما ! دیگه شماره دادیم و رفتیم پارک پیاده روی کردیم ! مردم و نگاه کردیم ، چقدررر زندگی جریان داره ، با اینکه دلم گرفته بود ، ولی واقعاً احساس کردم زنده شدم از دیدن مردم !

یه سوال ، چرا خانوم هایی که تو پارک می دون اون مدلی می دون ؟! سرا جلو پشت عقب !!! تن تاکم که پاشون محشر بودن اصن : )))))) رفتیم نشستیم رو صندلی رو به روی پارک بچه کوچولوها، 4 تا بابا بچه هاشون و آورده بودن پارک جدا از هم بودن البته . بچه هاشونم 2 3 ساله بودن همه! عشق کردم باهاشون! دوس داشتم برم با تمام وجووود ازشون تشکر کنم که اینقدر خوبن با بچه هاشون ! ولی ته دلم گرفته بود که چرا مامانشون نیست ؟ نمی دونم چرا همش دوس دارم مامان و بابای بچه ها با هم باشن. دوست دارم خونواده کامل باشه ! نورا میگه تو مامان خیلی خوبی میشی. و اگه مامان بشی زن خیلی خوبی هم میشی واسه شوهرت ! رو چه حسابی میگه نمی دونم !(یعنی من اگه مامان نشم زنِ خوبی نمی شم :))) ! )

داشتیم دو تایی حرف های خوب خوب می زدیم که سردم شد گفتم بریم سمت ماشین ! همون لحظه زنگ زدن میز خالی شده و تشریف بیارین!

صبحونه عاااالی بود : ) می خواستم صبحونه رشتی بخورم که نورا رایمو زد گفت مگی چقدر تو ناسیونالیستی ! چقد آخه ! یه چیز متفاوت بخور !!!

دیگه من صبحونه انگلیسی گرفتم، نورا آمریکایی ! (قبلاً مکزیکی و آلمانیشم خورده بودم که این دوتاش به نظرم از انگلیسی بهتر بود!)

آب پرتقالش هم عالی بود ! اونقدر که من 2 لیوان خوردم و الانم حالم بده ! : (

عکس ها رو هم الان آپلود می کنم و می ذارم واستون !

× موقع صرف صبحونه همش تو فکر عمو سیبیلو بودم : ) از بس ایشون رو صبحونه خوردن تاکید دارن


آلمانی

انگلیسی

این هم منو ! به املت رشتی توجه فرمایید لطفاً : ))


+

دیروز ناهار و اینجا خوردیم !    

بزرگترین مزیتش اینه که کنار هم می تونید هر چی دوست دارید میل کنید ! کباب ! پیتزا ! پاستا ! اگه خلافکارم بینتون باشه می تونین سفارش قلیونم بدید : دی ! صاحب این رستوران یک آقای جوون مشهدیِ ... ولی نمی دونم چرا کباب مشهدیش خوب نبود ! فکر می کنم گوشت مشهد هست که کبابش رو لذیذ می کنه !








نظرات 17 + ارسال نظر
بانو 1397/03/11 ساعت 02:52 http://www.sadominrouz.blogfa

تا الان بیدار موندم و خیلی از پست هاتو خوندم حیف که باید بخوابم و چند ساعت دیگه بیدار شم خونه رو تمیز کنم که مامانم از سفر برمیگرده.. ولی بقیشونو حتما بعدا میخونم
به نظرم دختر خیلی مهربون و خوبی هستی که هر دختری مثل من آرزویه دوستی باهاتو داره

اف 1393/10/03 ساعت 12:39 http://darhamnevesht.blogsky.com

به به
میگم مگی
یه چیزی
ینی یه خواهش
ببین من معمولن وبای منفی رو اصلا نمی خونم
lگه یکی دو مورد خاص رو
وبلاگ تو رو هم خیلی دست دست می کردم واسه خوندنش به خاطر اسمش
فک می کردم از اوناس که همه ش چسناله می نویسن!

یه لطفی بکن اون "تلخ" و بردار
به خودت هم انرژی منفیش منتقل میشه
بذار همیشه لبخندت شیرین باشه
اول تو ذهن خودت بعد واسه دیگران
آفرین دختر پر شرو شور و مثبت

ممنوووونم از پیشنهادت ... راستش این وبلاگ و من مرداد ساختم و اوج غم وغصه هام بود ...گرچه هیچ کدوم رو اینجا ننوشتم به اون صورت ....
ولی تو فکرش بودم که عوضش کنم حتماً آخه هیچ تناسبی بین نوشته ها و تلخی لبخندم نیست !!!!

بهسا 1393/10/03 ساعت 09:06

من عاشق صبحانه ام! بدون هر نوع توضیح اضافی محبوب ترین وعده غذایی منه!
من مطمئنم که تو مادر فوق العاده ای میشی!

صبحانه های منم که زبانزد خاص و عامه !!!! از بس عشق صبحونه م ! تا مدت ها شامم صبحونه می خوردم!!!!!!!! فک کن

ممنوووونم....امید دارم که همین طور باشه

خورشبد 1393/10/02 ساعت 07:46

خوب حالا چی می گی باز از جتوبیا نا امید شدم وقتی تز زندگی خودتم همینه؟ پس حتما باید زن یکی از همشهری های من بشی حالا باز اگه نگی دوستای متاهلم میخوان به زور شوهرم بدن ومن قصد ازدواج ندارم

:-)))
صبح بخیر بانوووو :-*
خب از خودمونم نا امیدم آخه :))) !!! گفتم ؟! نگفتم ؟! یه آقای قشمی بود به بنده علاقه مند شده بود ؟! سنی بود ؟! نوشته بودم درباره ش خیلی وقت پیش:دی !
دوست متاهل کیست ؟ دوستی است که چشم دیدن خوشی و تجرد دوستش را ندارد و سعی بر این دارد که او را نیز به هچل بیندازد :-)))))

خورشید 1393/10/01 ساعت 22:27

بابا بیخیال مگه چیه خیلی خوبه که زندگی در لحظه است
بقول استاد روانشناسیمون اکنون جاودانه را دریاب
تازه فکر میکنم سبک زندگی خوبیه ادم باید همون لحظه خوش باشه وخوب زندگی کنه
خوب می گردن خوب می پوشن خوب می خورن هر کدوم یه خونه واسه زندگیم دارن ماشین خوب وخیلی چیزای دیگه ولی مثل داستان مورچه انبار نمی کنن یکی دیگه بخوره خودشون لذت می برن
پس انداز کنی واسه روز مبادا که معلوم نیست میاد یا نه
البته حساب بانکی هاشونم توپ پره اطمینان دارم من گفتم خسیس نیستن واسه خودشون

منم تزم واسه زندگی همینه : )
واقعاً لازم نیست جمع کنیم من از بابام یاد گرفتم اینجوری زندگی کنم. به نظر خیلی ها شیوه ی درستی نیست . ولی ما اینجوری بطرگ شدیم و به نظرم همینم باعث میشه روحیه ی بهتری داشته باشی تو زندگی

خورشید 1393/10/01 ساعت 21:28

از چی نا امید شدی بگو تا امیدوارت کنم

نا امید شدم که پولشونو اینجووووری خرج می کنن : ))

خورشید 1393/10/01 ساعت 20:51

دختر جان من چند رگه هستم از کجاش بگم فقط همینقد شهری باحال توجنوب که خواننده های لس انجلسی واسش زیاد ترانه خوندن
یه رگ بندری یکمی لر و...........بقول خان داداش معجونی از قومیتهای مختلف که تهش نمی دونیم به کجا می رسه
پوشاک وغذا مختص گیلک ها نیست جنوبی ها هم خستی واسه لباس وخوراک صفا سیتی ندارن مخصوصا صفا

از جنوبی هام نا امید شدم که پس :-)))))))))
عزیزم ! معجون لاحالی هم هستینا :دی

غزال 1393/10/01 ساعت 20:41 http://15421542.blogfa.com

وای مگی اگه ازین صبونه ها به من بدنااا قول میدم هرروز صبحونه ناهارو شاممو صبونه بخورم
اخرین روز دانشگاه برای من خیلی غم انگیز بود.خدافظی کردن با یه عمر خاطره تلخ. با جا موندن توی تک تک راهروها و راه مخفیای دانشگا...با خداافظی ازون شهر شمالی که عاشقش بودم و توش تلخه تلخ زندگی کردم...

غزال جان من اشتباه نوشتممممم... روز آخر از ترم اول بود تازه ؛ )))
اوممم بیا بهت صبحونه خم میدیییم....
روز آخر منم خیلی بد و غمناک بود :(
آخ ... یادم انداختی

چه رستوران شیکی !
نوش جان
همیشه به تفریح و شادی بگذرونی

: )
متشکر ! تفریح یا همیشه به بخور بخور... واقعاً همه ی تفریح من در لمباندن خلاصه می شه ؟

asmani 1393/10/01 ساعت 19:48 http://asmani1111.blogsky.com/

سلام
به سلامتی درس تموم
نمیدونم خانوما چه اصراری دارن با کفش پیاده روی دو هم برن آخه فیزیک این کفش مناسب دو نیست این استیلشون هم که توضیح دادی سر جلو ... فکر کنم بخاطر این کفشه شاید هم یاد پرنده های مهاجر میفتن میخوان هوا رو بشکافن اصطحکاک کمتر بشه
خب بحث شیرین صبحونه این آلمانی ها یعنی اینقدر وضعیت غذایشون بد شده واسه صبحانه ناگت و سوسیس میخورن در ضمن امروز که صبحانه آمریکایی خوردید عکسش کو؟؟ ولی تو منو از صبحونه رشتی خوشم اومد به به به عرق ملی

منظورم این ترم بودددد عاموووو ! آخرین روز نبود !
اینا الکی اسم گذاری شده فکر می کنم ! فقط رشتیش درسته ! دوس می دارم املت رشتی رو!
آمریکایی رو یادم رفت بذارم ! بعد دیگه تنبلیم اجازه آپلود عکس نداد بهم !!!
عرق ملی شدیدی دارم من ! دوستام همه میگن !
پیاده روی خانوم ها اصلاً محشره بخدا! چندین مورد دیدیم همه یک جور یک شکل! به دوستم میگم یعنی یه روزی ما هم به این روز میفتیم :-)) ؟

خورشید 1393/10/01 ساعت 19:40

سلام
هر چی خوردی نوش جان گوشت بشه به تنت
خصلت شما رشتی ها تو غذا خوردن به همشهری های ما شبیه
یه چیزی بین خودمون هست که می گیم اگه ما به جایی نمی رسیم بخاطر اینه که همه در آمدموت تو شکممونه
ملت باغ وخونه وویلا رو از یکی به چند تا می رسونن همشهریهای ما به فکر خوردن بهترین غذای فلان رستوران و.... هستن
فکر کن خاله جانم بره اصفهان اولین جایی که بره کجاست؟ اگه بگی جاهای دیدنی اشتباهه رستوران ایتالیایی بعدشم هر چی رستوران تو اصفهان یافت می شود به طوری که دیگه وقتی برای دیدن اصفهان نداشتن اما با یه شوقی از طعم ومزه غذاها حرف می زد که انگار غذای بهشتی خوردن

شهر شما کجاست ؟
تبریزی هایی که من باهاشون در رفت و آمد بودم هم خیلی شکمووو بودن! حالا تو غذا کمتر تو شیرینی جات خیلی بیشتررر...
اما گیلک ها احساس می کنم خیلی بحث غذا واسشون جدیه ! خیلی زیاد ... دقیقاً پوشاک هم همینطوره. پوشاک غذا همه ی در آمدشون رو می گیره !
عزیزم :))) بگو خاله بیان رشت ببرمشون رستوران و همش جاهای شکم پرستانه !!!
منم با اینکه کم غذام اما دوستام میگن وقتی غذا می خوری انگار مستی :))))))))))

mika 1393/10/01 ساعت 19:23 http://mika-majd.blogfa.com

دستت درد نکنه مگه خودم نمیتونم برم !!!هی دخترا هم دختررررای قدیم مهمون نواز بودننه دیگه اینجوری شد نمیام
من عذر میخوام تو کامنت قبل جای رشت نوشتم رشد کلا معنیش عوض شد

نه خب مهمون شهرمونی میکا! من باید مهمونت کنم دیگه !!!
خواهش می کنم رشد رشتتتت رااااشت هم یکی از دوستان نوشته تازه : ))))))

pari 1393/10/01 ساعت 18:27

همیشه به گردش مگی جان
تونیک سرمه ای با دکمه های زرشکی خیلی خوشگل بود.همینجا گرفتی؟
راستی یه تولد دعوتم..میخوام یه نظر سنجی ازت بگیرم در مورد لباسم..

ممنوووونم همشهری جاااان :-*
نه از اینجا نخریدم متاسفانه : (از مشهد خیابون سجاد خریدم ! از لی Lee coopee خریدم !
به سلامتی همیشه به خوشی دوستم . بپرس هر کمکی ازم بر بیاد دریغ نمی کنم :-)

mika 1393/10/01 ساعت 14:54 http://mika-majd.blogfa.com

سلام علیکم
هی میری میخوری اونوقت میگی منکه چیزی نمیخورمبمیرم پس اینا چیه؟؟؟بابا اینا همون نیمرو خودمونه یکم مخلفات قاطیش کردن اسمشو می پیچونن
آماده باش که وقتی اومدم رشد ببریم این رستوران قشنگه

سلام دختر ! شما تشریف بیاری به صورت نا محسوس یه جا بهتر برات میز رزرو می کنم به حساب من بری صبحونه بزنی :دی
اینجوری ممم شناخته نمی شم:))) حالا شما بیا یه کاریش می کنیم .
میکا من یه سوم صبحونه م رو خوردم و بقیه رو نورا خورد ! بازم اضافه آوردم تازه !!!

مریم 1393/10/01 ساعت 13:57 http://marmaraneh.blogfa.com

نوش جان دخترک رشتی، بسیار دلم خواست. چرا عکسها باز نمیشه؟

نمی دونم که : (
چرا واقعاً ؟ راستی شما رمز نداری نه ؟ هی وای : (

عمو سیبیلو 1393/10/01 ساعت 13:31

دخترم، جای عمویت را خالی کردی ؟!
آخ آخ ... عجب صبحانه ای
خیلی خوبه که از زندگی لذت می برین
شاد باشین


خیلی عمو جان خیلی ! باور کنین کلاً دیگه صبحونه که می بینم یاد عمو جانم میفتم !
ایشالا شمام از زندگی و همین چیزای کوچیکش لذت ببرین عمو

امین 1393/10/01 ساعت 13:19

من که نفهمیدم چی شد
بدو عکسا رو بزار تا متوجه بشم
خخخخ
بدووووووو مگ

گذاشتم : )

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد