مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

همه ی امروز من


امروز ساعت 3 به فاطمه اس ام اس دادم و گفتم که هیچ خبری از دوست مشترکمون ندارم و اگه خبری داره بهم بگه . زنگ زد و گفت گوشی کل خانواده خاموشه و گویا باید صبر کنیم ببینیم چی میشه . دو روز پیش شوهر دوستم آخرین اس ام اسی که بهم داد تشکر بود واسه همه ی کمک ها و خوبی هایی که در حق خودش و دوستم کردم و نوشته بود که مشکل حل شده . من هم در جواب ابراز خوشحالی کردم که انگار مسئله حل شده و خوشحالم کردین با این اس ام اس. برای من مثل روز روشن بود این اس ام اس صرفاً برای آروم نشون دادن وضعیت بود و بس ... و اینکه فکر کرد شاید من اصرار زیادی واسه ی ادامه ی زندگیشون دارم و ترجیح داد تصمیم نهایی با خودش باشه . نگرانشونم ... امیدوارم آرامش بگیرن هردو . به نظرم اگه به زندگی مشترک ادامه بدن هم هیچ چیز درست نمی شه . حرمت ها شکسته شده ... متاسفانه : (

---

همون ساعت 3 که به فاطمه اس ام اس دادم گفت هستی غروب بیام پیشت ؟ گفتم ممکنه دوست خواهرم بیاد پیشم و بخوایم بریم خرید با هم . اگه می خوای بیای الان بیا پیشم ... گفت خوبه . پاشدم خونه رو مرتب کردم و یه جارو دیگه م کشیدم (دیروز خونه رو جارو کرده بودم )و یه سری تنقلات گذاشتم تو کاسه های چوبی آفریقاییم ! آب رو گذاشتم بجوشه و گل گاو زبون گذاشتم . رفتم نمازمو بخونم که فاطمه رسید . همه ی این کارا رو در عرض نیم ساعت انجام دادم .

اومد بالا و کلی ذوق کردیم از دیدن هم! گل گاو زبون و ریختم تو استکان و توش عناب انداختم ! من عاشق ترکیب گل گاو زبون و عنابم ، محشر میشه . با شکلات های اتریشی آوردم رو میز ! و گفتم می رم نماز بخونم تا دیر نشده . دوستم اومد تو اتاق نگام کرد تا نمازم تموم شد گفت : مگی!!! تو واسه خودتم عین سجاده ی من خریدی ؟ (امسال برای این دوستم از مشهد عین جانماز خودم آوردم : ) ! ) و کلی ذوق کرد که عین هم هست جا نمازامون و گفت در سفرش به فرنگ جانمازش همراهش بوده ، می گفت امکان نداره جانمازمو ببینم و دلم نخواد پاشم روش نماز بخونم!:دی

بعد از نماز رفتیم گل گاو زدیم و من سوغاتی هامو باز کردم و کلی دوس داشتم لباسامو . دوستم میگه مگ! من خیلی گشتم تا لباس سایزت پیدا کنم. تو کی می خوای بزرگ شی :)) ؟ جمله ی معروف بابام ! هربار برام سوغات میاره به این نتیجه میرسه که من خیلی بیبی موندم و باید رشد کنم تا بشه از لباس فروشی های بزرگ سال برام خرید کرد ! در حال حاضر من 2 عدد کاپشن و کلی تی شرت و بافت دارم که قرار هست وقتی بزرگ شدم بپوشمشون !!!!!!!!:)) همشونم سوغاتی هایی هست که توسط بابا خریداری شده ! خدا رو شکر در سفر آخر تفهیمش کردیم عطر و شکلات و جوراب بخره جای لباس:))

---

امروز یه درد عجیبی داشتم از وقتی پاشدم ... همش با خودم فکر کردم که این درد مال چیه ؟ این درد یه هفته ست که همراهمه اما امروز شدت پیدا کرد یهو ... از وقتی فاطمه رفت باشگاه دردم شدید شده :( اینقدر دکتر رفتنم رو به تعویق انداختم که الان روم نمیشه برم پیشش ... لطفاً دعا کنید مشکل خاصی نباشه . خیلی استرس دارم.










نظرات 7 + ارسال نظر

ایشالا که مشکل خاصی نیست. ولی خب دکتر رو حتما برو. یوقتایی ی چیزای کوچیکی رو آدم محل نمیده بعد واسش مشکل ساز میشه.
کجای فرنگ؟ شفاف سازی نمیکنیا
راستی یه سوال بی ربط. تو آلمانی رو عشقی میخونی یعنی واسه دل خودت یا کلا واسه آلمان رفتن؟ و چند وقته الان داری میخونی؟

دوستم مدتی اسپانیا و ایتالیا بوده فرزندم این هم شفاف سازی برای آقا محمد
باید برم دکتر !!! گرچه من خودم دکترم و می دونم مشکلم چیه !!!
سوال بی ربط رو دقیق تر جواب دادم . اینجا هم میگم من عشقی می خونم ولی بقیه هم کلاسا همه رفتنی هستن الا یک نفر
همه قصدشون رفتن به آلمان و اتریش هست یکی هم سویس که داییش اونجاس

امین 1393/09/18 ساعت 06:23

سلام
دعا دعا ایشالا که چیزی نیست
منم مثل توام توی این مورد یه سری لباسها دارم مثل اینکه هیچوقت قرار نیست اندازم بشه

ممنونم از دعات !
ای بابا ... فکر کنم وقتش رسیده این لباس های اندازه نشده رو بدیم به کسایی که لازمشون دارن

نیکادل 1393/09/17 ساعت 23:05

من شوخی کردم
خیلی دوستت دارم.خودتو...قیافه تو..قلب مهربونتو..مامانتو..شهرتو
بازم بنویس

شوخی کردی ؟! نیکااا قدمت مبارک به اینجا
هیچ کامنت دیگه ای ندارم که بانو... چی رو شوخی کردی پس ؟
تو خیلی ماهی... خیلی...

رویا 1393/09/17 ساعت 22:38 http://khoshbakhti1393

رفتی دکتر

نه هنوز رویا : (

هدی32 1393/09/17 ساعت 14:49

سلام خسته نباشی عزیزم
گل گاوزبون واقعا برا اعصاب خوبه ان شا الله مشکلی نیست حتما دکتر برید برا چکاپ

آره ... من عاشق گل گاو زبون شدم 2 ساله ... نباشه حس می کنم یه چیزی کمه : )
چشم می رم ایشالا این هفته

رویا 1393/09/16 ساعت 22:30 http://khoshbakhti1393

عزیزم ان شاالله که هیچی نیست ولی حتما به دکتر مراجعه کن
موفق باشی مگ جان

سعی می کنم برم ... نمی دونم چرا اینقدر فراری شدم از آزمایش دادن و دکتر رفتن ...
ممنونم رویا جون

شیما 1393/09/16 ساعت 21:35 http://man-bi-to.blogsky.com

ایشالا که چیزی نیست نگران نبااااااش

ایشالا ... ایشالا که نباشه : (

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد