براتون بنویسم از زندگی شخصیم...
از پسر...
از روزای معمولی زندگی...
از روزایی که من تا ۹شب سرکارم و عملا وقتی برای دیدنش ندارم، از طرفی هم سعی میکنم رعایت کنم و تا حدامکان از خونه خارج نشم.
از روزایی که اون سعی میکنه از نظر روحی بهم کمک کنه که تاب بیارم روزای پرفشار کاریم رو...
از پنهون نگه داشتن رابطهمون... از یواشکی بودنمون همچنان
از خودم و بلاتکلیف بودنم... از این همه سردرگمی و از این همه ترس برای انتخاب...
خیلی خجالتآوره ولی با خودم فکر میکنم من از انتخاب اون سینک پشیمون شدم، از کجا معلوم از انتخاب پسر پشیمون نشم؟
هاه، من همچین آدمیام
بالاخره کلید خونهش رو تحویل گرفت، بعد چند روز امروز رفتیم و خونه رو دیدیم، چشم خونه به جمالمون روشن شد.
در مورد خونه؟ قرار بود اینجا رو بفروشه و یه ماشین بهتر و یه خونه کوچیکتر بخره، یا با پولش یه کار جدید شروع کنه، اما وقتی آخرای کار بود مطمین بودم این کار رو نمیکنه... کدوم آدمی دلش میاد خونهش رو بفروشه و تبدیلش کنه به خونهی کوچیکتر؟ خلاصه نشد دیگه، نظر من فرق داشت با نظرش
من بلد نبودم جهت بدم به تصمیم پسر و الانم خوشحالم از خوشحالیش واقعا... از خونهای که الان بهش این همه حس داره، با اینکه میگه اصلا مثل خونهی ایدهآلش نشده... ولی میفهمم که چقدر دوسش داره
وقتی میگی پسر، یاد انیمیشن خانواده کرود میوفتم
چرا من یه اسم براش انتخاب نمیکنم خب؟
به به مبارکه ، ولی کار درستی کردند که خونه رو نفروختند چون ماشین هیچ وقت سرمایه حساب نمیشه خصوصا تو ایران ، الآن هم که قیمت ملک سیر سعودی داره در نتیجه بهترین کار اینه که حتی اگه یه واحد آپارتمان خریدید همون و نگه دارید و تبدیل به ماشین نکنید.
در کل امیدوارم روزهای خوبی و در کنار هم سپری کنید
الان خونه اونجا متری چند شده
خیلی اطلاع ندارم راستش
مبارک باشه :) تهیهٔ خونه توی این شرایط واقعاً کار سختیه، ایشالا بهترین روزای زندگیتون توش سپری شه :)
راستی یه سوالی: کامنتای من نمیان اینجا؟
خیلی سخته درسته
و خرید وسایل خونه هم همینطور
بله بله مترسک جان فقط اینجا یه کم دیر به دیر چک میشه
مطمئنم بهترین تصمیم را برای زندگی می گیری
بهترین ها واست آرزودارم مگی جان
مرسی بهامین
کاش واقعا بتونم بهترین تصمیم رو بگیرم
میگم یه هیجان قشنگی نداره؟ من حس میکنم هیجان و لذت تو این دوستی ها بیشتره تا بعد ازدواج
چرا نداره! دقیقا باهات موافقم همینشم گاهی نگرانم میکنه که نکنه بعدنا هیجانش کم شه من دووم نیارم
خوب بلاخره ترس که هست هم ترس از پشیمون شدن از انتخاب هم پشیمونی از انتخاب نکردن به نظرم اگه در کل نظرت مثبت نترس توکل کن امتحان کردم 18 سال پیش پشیمون نیستم تا الان از این به بعد هم خدا میدون