بعضى اتفاقا واقعا چقد حال خوب کنن، بازى خوبه، شمام بازى کنید دور هم باشیم:))
هرکی بازی کرد بهم اطلاع بده بیام ببینم و ذوق کنم:))
چند روز پیش خبر رسید که تو وبلاگ هولدن اسم برده شده ازم و گویا به بازى دعوتم، سه نفر! بله سه نفر از دوستان خیلى زود خبرشو برام آوردن و مام که تنبل و بى اینترنت، قرار شد این پست رو بذارم چون به نظرم همیشه نوشته هاى اول کتاب تقریبا به اندازه ى خود کتاب اهمیت داره
اخیرا کلى کتاب خوب هدیه گرفتم که نانوشته مونده صفحه اولش و همه شون رو گذاشتم که سر فرصت برم امضا بگیرم:دى
قرار بود این پست ادیت بشه و حتى یه سرى عکس دیگه بهش اضافه بشه به همین دلیل چندین و چند روز تو چرکنویس ها بود، درست تا همین الان که لا به لای کارام فکر کردم بی خیال ادیت بشم و آپ کنمش، به قولى کاچى بهتر از هیچى، آخیششششش دلم تنگ وبلاگم شده بود! ضمنا اگه اینجا هنوز کسی هست لطفا بازى کنه، به من یا به خود ترتیب دهنده ى بازی اطلاع بده^_^
عکس اول بدون شرحه:-" ایموجی سوت بلبلی
پرند، پرند کوچولوی شیطون... واقعا کلاس آلمانی برای من چقدر خوب بود، از یه کلاس کوتاه مدت بیرون کشیدن ۴ تا دوست کم چیزیه؟ پرند رشتی نیست(دلیل تاکیدش رو واژه رشت):دی
این یهویی ترین و قشنگ ترین کتابی بود که ممکن بود ازت بگیرم... اسم کتاب؟ به کسی مربوط نیست:)
خط خوش آقا ضابطیان عزیز، آخ این شبیه بودن اسم هامون خواهر،آخ
مهربونی آدمها از خطشون معلوم نیست واقعا؟هست، هست...
مبارکا باشه!
صد سال به این چیزا
به به:)))
کتابخون جمع
مگهان جان خیلی وقت بود برات کامنت نذاشته بودم. از وقتی فهمیدم اسمت مرضیست کلی بهت علاقمندتر شدم.
چقدر جالب که همه مرضیه ها خوبند.
عزیز دلم...
همه مرضیه ها خوب نیستن البته، مثلا اینطور که شما خوبى و من نه ؛)
ممنون که منم خوشحال کردى:*
یه دوستی داشتم که کتاب نمیخوند ینی همش کتابای پی دی اف مسخره میخوند تصمیم گرفتم کتاب خونش کنم اول کتابای خودمو بهش قرض میدادم و لای صفحه ها رو کاغذای رنگی براش یادداشت میذاشتم بعد اول اولین کتابی که براش خریدم که مال خود خودش باشه نوشتم :
برای امروز و برای شب هایی دورتر از حالا تا وقتی در کنج تنهایی خودت و کتاب هایت بودی به یاد من و خاطره های خوانداری مشترکمان بیفتی
واى خدا
چه دوست هیجان انگیزی هستى شما، دلمون خواس
یکی از اولین عروسکاى من اسمش دیانا بود
اسمت مرضیه ست؟
بله نگار عزیز
و البته اسم دختر عموم نگاره؛) هاها
عالی عالی :))
:)))
آخییییی چه بازی قشنگی!
چه نوشته های خووووبی!
اون به تو مربوط نیست خیلی باحال بود!
حالا اگه گذاشتید من از وبلاگ نویسی خدا حافظی کنم!!!
منم شرکت می کنم در چند روز آینده!!!
امیدوارم چیزای خوبی داشته باشم
خییییییلی خیلی خوبه بهسا
بازى کن، دوستاى ثابتت حداقل ماهی یه بار وبلاگتو باز می کنن
نرووو از خونه ت
منتظرم
:دی
:|
:دى
چه پست خوبی بود!
همزمان با خوندن این پست «آشفته حالی» مرضیه هم پخش میشد و کل حس و حال نوستالژیک بود!
چه بامزه!
خیلی خوب بود، با اینکه مرضیه گوش بکن نیستم اما دلم خواست برم گوش کنم یه دور
چقدر خوبن اینا
خیلی خوبن، خاطره ن ها، خااااطره
لبخندت مگى عزیزم
مرى:)
Mishe adressi bezari mam az in neveshte dara befrestim barat
?
Kheili bazi khoobie kheili
ممنون علی آقا
محبت دارید، من الان باز بپرسم شما کدوم على آقایید؟ از نگارشتون حدس میزنم ولى شک دارم.
شمام بازى کنیدش(برید صفحه هاى اول رو نگاه کنید ببینید کى هدیه شده بهتون مثلا) :دى
چقدر این آخریه خوش خط نوشته شده:)
+دنیاییه واسه خودش این صفحات اول کتاب!
آررره واقعااا
خب من که اینستا ندارم دیگر همینجا دنبالتون میکنم
همینجا هستم بابا