امروز یکی از روزهای خوب روزگار بود که با تمام وجود حس می کردم مفیدم، جلسه کلاس زبان برادرک بود و به عنوان اولیاش رفتم و گفت پراجکت پسر عالی بود و تو کارهای تیمی شگفت انگیزه!-همین واژه رو به کار برد معلمش-هم گروهی هاش هیچ کاری انجام نداده بودن اما با رضایت کامل از طرف اونا هم کار کرد و بعد اسم 4نفرو غیر از خودش نوشت و در انتها بهشون تذکر داد که اینجوری پیش بره دیگه هیچ کس دوست نداره باهاتون هم گروه شه و سعی کرد ارشادشون کنه:دی
معلمش در عجب بود از آرامش و خونسردی برادرک و رفتار عاقلانه ش!
--
از امروز شروع کردیم به کارتون دیدن و به انتخاب برادرک فعلا تن تن می بینیم، هرجا رو متوجه نمیشه بر میگرده منو نگاه می کنه و با حرکت سر و ابرو ازم می خواد که بهش توضیح بدم. بهش میگم لطفا صحبت کن، میگه اوکی But let me tell you sth in Farsi ، میگم نوچ و میگه Okay I found my Answer Maggie :D نمی دونم چطور باید مجابش کنم به صحبت کردن، فعلا بهتره اذیتش نکنم و بذارم راحت باشه
--
بابا از زیارت مشهد برگشت امروز و وقتی رفتم بغلش احساس کردم و دلم می خواست تا ابد تو آغوشش بمونم، ما از اینایی نیستیم که دم به دقیقه بریم همو به آغوش بکشیم، بعد سفرها و به مناسبت ها این کارو می کنیم، همه ی اعضای خونواده با هم صمیمی هستن و همه به هم تو میگن و از هر دری با هم صحبت می کنن اما سر محبت کردن انگار شرم و حیای خاصی بینمون وجود داره. عجیبه واقعا و البته من عادت کردم و جو حاکم رو دوست دارم.
--
امروز از دور و بر 6 شروع کردیم به آشپزی و هر کدوم یه چیزی پختیم و رفتیم خونه ی مادربزرگ پدری و تا الان پیشش بودیم. گاهی چقدر دلم برای مادربزرگم و کنایه هاش تنگ میشه؛) چند حرف عجیب غریب زد و وقتی برگشتم دیدم مامانم داره براش میوه پوست می کنه و با تمام وجود بهش محبت کلامی می کنه خجالت کشیدم از خودم، ما هیچ کدوم به مادرم نرفتیم، چرا؟
--
اینم پای سیب من و خواهرم که نصف کاراشو اون کرد و نصفشو من، ولی خدا رو شکر نه شیرین بود و نه کم شیرین-آشپز که دو تا شه یا شور میشه یا بی نمک!؟- نه خیرم ما امتحان کردیم و اینطوری نشد؛)
چه پای سیبی
خوشگل درومده
ممنونم؛)
چشماتون قشنگ میبینه
وای چه عالی شده! واای واااای
وااای الا جدی میگی؟
خب چرا دوری؟ برات درست می کردم میاوردم یه کم
چه خوب شده . دلم خواست
:) پای سیب خیلی ساده ست پختش به نظرم، با هر دستوری درست می کنید توش عسل بریزید جای شکر...عجیب خوشمزه تر میشه:)
اولیش میشه باقالی پلو با ماهیچه
دومیش میشه بابا طاهر عریان!
عزیزکم؛) ممنونم
هر چی مگی مهربانو دستور بدن:))
♡ گلی شما
از قیافه ش معلومه خوشمزه س.
تا حالا این حسو نداشتم که اولیای کسی باشم. فکر کنم خیلی با نمک باشه!
شنیدی اینو؟ هر چند قدیمیه: with carpet rice with fish what
می دونی یعنی چی؟!
این یکی چی؟: with with clean without clothes
ممنونم، خیلی حس بی نظیریه اولیای کسی بودن
نمیدونم عزیزم...
هانی داداش کوچیکه رو گفتم!
:)))
مگی؟ مگی؟؟ مگی؟؟؟ تو چشمای من نیگا کن؛ خوب نیگا کن؛ آیا این کار درستیست که عکس خوراکی بذاری؟ نمیگی یه مترسک شیکمو از اینجا رد میشه؟ نه واقعاً، عایا این کار درستیست؟ عایا؟ آیا؟!
متر متر متررر... بذار بزرگ بشی زنت بدیم دعوتت میکنیم بیا خونمون که برات کیک و شیرینی و همه چی بپزم اصلا:)
سلام مگی جون خوبی
عکس پای سیب خوشمزه بهم یادآوری کرد نزدیک 1 سالی هست که دیگه هیچ کیک و دسری تهیه نکردم و سایل شیرینی پزیم یک سالی هست که دست نخورده.
پینوشت1:عزمم رو جزم کردم برای تولد همکارم براش کیک بپزم ببرم حالا تا 25 دی ببینم چی میشه شایدم از بیرون گرفتم .
پینوشت2:راجع به دلتنگی هیچی ندارم بگم همین.
پینوشت3:کیک های خامه ایم،تیرامیسو،چیز کیک،شیرینی تر و نون خامه ای هام طرفدار زیاد داشت و همه خوششون میامد ولی الان دیگه همه طعمشون یادشون رفت
سلام عزیزم♡
حتما بپز نذار حسای کدبانو گریت خاموش شه عزیزم
واسه من این مدلیشه که بابا خیلی وقتا بغلم میکنه بوسم میکنه و میگه که دوسم داره ولی من واقعا مشکل دارم تو ابراز محبت کردن بهش و اینجوری میشم
تا یه ساعت تو چشماش نیگاه نمیکنم 
مامان میگه مگه این دختر چی داره واسه بوسش اینقد دنبالش میکنید صداشو درمیارید؟!!!
نسبت به برادرامم همینجورم خیلی وقتا میوفتن دنبالم واسه یه بوس خخخخخخخ
ولی برعکس مامانو اینقد گاهوبیگاه میبوسمشو فشارش میدم که بابا حسودیش میشه
با دهه هفتادیا کمی متفاوت رفتار میشه، تو خونه ی ما هم همه برادرمو بغل می کنن و اونم گریزونه :)
من تا حالا پای سیب نخوردم:||| دختر تو معرکه ای من عمرا نمیتونم مث تو شیرینی و کیک بپزم،اشپزیم افتضاحه:(((
یعنی اینقدر پپسی وا کردی برام نتونستم این کامنتو جواب ندم!
بابا یه پای سیب که کاری نداره به خودت نگو بی هنر، لطفا، خب؟
به نظر خیلی خوشمزه میاد
دلم خواست
♡
هانی داداش کوچیکه رو میگم!!
هانی سلام داره خدمتتون آقا...
مشتری اصلی کیک ها و شیرینی خواهراشه ها:)
انصافانهس ما سر صپی بیایم اینجا و عکس کیک به این قشنگیو ببینیم؟ نه، انصافانهس؟
نوش جان هانی!
بله که انصافه:| تازه عکس تیرامیسو و کیک تزیین شده هم داشتم که نذاشتم اونا رو ترسیدم باردارها رد شن از این ور...!
من هانی نیستم خودتونید:دی
Good for you and your brother ؛)
But I wanna comment in Farsi :D
پس شما هم این اخلاق بیخود رو در خصوص بروز ندادن محبت دارین! فک کنم این بیماری مسری باشه! و اکثر خانوادهه درگیرش هستن. در این زمینه دکترا از من قطع امید کردن!
اما من این عکس کیکتون رو قبلا یجا دیگه تو اینترنت دیده بودما (الکی مثلا دارم یه دستی میزنم!)
ما این اخلاق بیخود رو داریم بله، مسخره ست.
به خودم قول میدم اگه بر فرض محال زیر بار مسولیت رفتم و خواستم بچه دار شم حتما قوانین خانه ی پدری رو زیر پا بذارم و هر زمان احساس کردم دلم برای کسی تنگ شده بغلش کنم و بهش بگم چقدر دوستش دارم! حتی جلوی بچه های احتمالیم:|
این کیک بی تزیین ساده رو هزار جا ممکنه دیده باشی اصلا؛) :دی
سلام
من پای سیب خونگی خوردم و واقعا خوشمزه اس اما دسپخت خودم نبوده بلکه دسپخت دو تا از خواهرزاده هامو خوردم ولی خب حقیقتا از پای سیب
خوشم نمیاد و کلا با مزه اش حال نمیکنم جز در یه مورد اونم هر چند ماه یکبار اونم فقط با چایی بخورمش :)
چون بهش متاسفانه آلرژی دارم.
+
الان زنده ای خوبی ؟ خوشی ؟
آره از قیافه تون واقعا معلومه که خوش اخلاق و مهربونی :*
سلام
دست خواهر زا ها درد نکنه؛)
منم دوس نداشتم هیچ وقت، یعنی هیچ وقت ها... الان دوس دارم ولی خیلی هم دوست دارم
چرا اینقدر عادات غذایی من ناپایداره؟
خوبم عزیزم:)
باز هم مگی و هنر آشپزیش...تو حرف نداری دختر.خوش به حال من که رفیقی مثل تو دارم :-*
هنررر...:/ و خوشبحال من با این همه تعریفای تو دختر
من تا به حال پای سیب خونگی نخوردم! :| باعث شدی به فکر برم و در معیار انتخاب همسر آیندم تجدید نظر کنم!
نه واقعا نخوردی؟ میتونم باهات شرط ببندم اگر بخوری به هیچ عنوان از بیرون نخواهی خریدش.
من خیلی پای سیب امتحان کردم! حتما تجدید نظر کن، خب؟:دی