من از اونام که خیلی دغدغهی خونواده دارم، اصلا همینم باعث میشد با پسر درگیر شم همین که خیلی خیلی خیلی زمان برای خونوادهش میذاره… و منم تا حدودی همینطورم(نه به حد و اندازهی پسر، از دید من اون خیلی بیشتر از حد ظرفیتش مسئولیت خونواده رو به عهده گرفته!) نگرانی همیشهم این بود که چه وقتی برای هم داریم پس؟ ساعت کاری هر دو مون که طولانیه و بقیهش هم که خونواده… خودمون چی میشیم؟
الان که این پست رو مینویسن تهرانیم و منتظریم که مامان عمل شه… همش یاد اون روزیام که عمل داشت و عملش طولانی شده بود و چقدررر ترسیده بودم… پسر مدام با پیامهاش دلداریم میداد و همراهیم میکرد، با اینکه اصلا آدم معتقدی نیست برام چند تا آیه نوشته بود که اینا رو بخون و گفته بود قبل عملش مامانش بهش گفته بود بخونه… شب اومد و برام یه باکس گل آورد با گلهای صورتی و بنفش:)
دلم برای روزای معمولی زندگی تنگ شده، همون روزا که پسر هی پیام میداد برنامهت چیه؟ ساعت چند ببینمت؟ کدوم ور بریم؟ و چند ساعت بعدش میدیدیم لاهیجانیم، رسیدیم حوالی ماسوله و یا کنار ساحل نشستیم و چای میخوریم…
کاش برگردن روزای معمولیمون… حتی اگه قرار نیست روزای خوب بیان
مگی مامان چطورن ؟ پست بالا رو خوندم و احتمال میدم مرخص شدن ولی درد نداره؟
روزهای سخت نشونه اینه که راحتی بعدش هم در راهه ، شک نکن…
ممنونم از احوالپرسیت عزیزم خیلی بهتره ولی خب همچنان نیاز به مراقبت داره
ای جانم
ان شاءالله روزهای خوب و عالی برگرده معمولی ها همم لابه لاش
ممنونم مهربون از دعای شما انشالله
خدا رو شکر که اگه دردی هست درمانی هم هست ، با آرزوی بهبودی سریع مادرتون
الهی سلامتی قرین تک تک لحظاتت باشه ..
این روزها هم می گذرن و شما صبور تر خواهی شد ، چه خوب که الان با خانواده این مراحل رو می گذرونی ، حضورشون برات همیشگی باشه ان شاالله
الهی شکر واقعا همش به خودم یادآوری میکنم که تا درد هست از این دردا باشه
امیدوارم صبورتر و بهتر بشم
تسلیت میگم مگهان جانم
امیدوارم عمل مامانت خوب بوده باشه.
امیدوارم روزهای خوب بیاد برات....
ممنونم نل مهربونم
دلم برای خیابونای شهرتون تنگ شده سلام بهش برسون
انشالله که عمل مامانت با موفقیت انجام میشه . و شرایط خودتون هم بزودی بهتر میشه و دوباره در کنار هم خواهید بود . صبور باش.
ممنون عزیزم
مامان عمل شده و با اینکه الان خیلی درد داره و اذیته اما من خوشحالم از اینکه یک مرحله رو پشت سر گذاشتیم
منم مدتهاست آرزوم اینه که روزای معمولیمون برگردن...
آخ تیلو جان پیامت رو خوندم دلم خواست بغلت کنم و بگم از ته دلم میفهممت…بیا گریه کنیم سبک شیم