مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

صبح ها که بیدار میشم تا ٢ ظهر تنهای تنهام، از این ساعتهای تنهاییم هیچ استفاده ی مثبتی نمی کنم و ساعات اوج تنبلیمه... 

دارم فکر می کنم شاید باشگاهی چیزی ثبت نام کنم برام بهتر باشه! 

--- 

امروز ظهر بود که عیدیِ رفیق جانم بالاخره! به دستش رسید. یک سال با خودم عهد کرده بودم اگرعمری بود برای اکثر دوستانم کارت پستال بفرستم دم عید که از گشادی زیادم بود یا چی! این کار رو نکردم طبق معمول... انگار اکثر آدمها با هدیه دادن حالشون بیشتر از هدیه گرفتن خوش میشه! نه:)؟ پیشترها اینطور فکر نمی کردم.

---

دیشب قبل خواب خبر رسید که عطر بهار نارنج داره از شیراز به سمتِ ما روانه میشه(مثه اونجایی که ابی می خوند جاده پر از غزل بودبه سوی تو روانه!) و خلاصه با کیفِ کوک خوابیدم بعد مدتها... من تو دو حال شبها خیلی خوب می خوابم، با هیجان و امید به آینده ی خوب(مثلِ همین مسافری که تو راه داریم:*)

و حالت دیگه تو خستگی خیییلی زیاد ناشی از بدو بدوهای فراوان روزانه ست.

اخیرا کمی بد خواب شدم و دلیلش فقط و فقط بی کاری و بی عاریمه! بیکار نیستما، اما اجازه دارم صبح ها دستِ کم تا ٩ بخوابم و کارهامو به ظهر و عصور موکول کنم و این هیچ براى موجود تنبلی مثل من خوب نیست!

--- 

بعضى روزا که از خواب بیدار میشم قصد مى کنم با خودم فکر کنم اگر الان تو غربت بودم چه حسى داشتم؟ چه کارهایى مى کردم؟ و هربار بیشتر به این نتیجه مى رسم که من آدمِ رفتن نیستم، براى پیشرفت هم حاضر نیستم از دلبستگى هام بکنم... امروز با خودم فکر مى کردم الان ساکن یه شهر مثلِ شیرازم و هیچ کس رو ندارم دور و برم! با این تفکرات یهو حالم بد شد و قلبم فشرده و نزدیک بود از دلتنگى براى هانى و خواهرم بشینم اشک بریزم، همون لحظه به مامانم زنگ زدم و ازش سوالات بی مورد پرسیدم و سر حوصله جوابم رو داد و خداحافظی کرد. آره من همینقدر ابلهم... 

نظرات 5 + ارسال نظر
x 1396/02/15 ساعت 14:46 http://malakiti.blogfa.com

مگی جان وب خودته و صاحب اختیاری !! اما میخوام نظرمو بگم!! خیلی ازین اخلاقت که دیر کامنت ها رو تایید می کنی بدم میاد : آیکون کتک زدن !

واى خدا چقدر خندیدم
ببخشید ببخشید حق داری

x 1396/02/13 ساعت 16:32 http://malakiti.blogfa.com

استاد داشت نظریه ی دسته بندی ادم ها به دو گروه x و y رو می گفت و من مطمئن شدم که به خاطر تنبلیم و تلاش نکردن در عین خواستن چیزی ٬ قطعا از گروه x هام .
حالا میخوتم بهت بگم سلام مگی ایکسی :))

من زیاد ایکس نیستم ولی یه کم چرا هستم
مگى ایکسى:)))
یه دوست داشتیم عادت داشت به هر کى جذاب بود بگه س///ک///سى! دعواش کرده بودم دیگه میگفت ایکسى
کلی به این جریان خندیدم خلاصه

بانو میم 1396/02/13 ساعت 08:30

منم فکر میکردم آدم رفتن نیستم...
بعد الان میبینم آدم برگشتن نیستم دیگه :)))
خل اخه رشت و ول میکنن میرن شیرازر؟؟ البته شیراز کلم پلو داره ولی من غذاهای رشتی رو ترجیح میدم :)))

آدم برگشتن نبودنت عالی بود:))
آدم عادت مى کنه به محیطى که توش رشد کرده
تو اونجا و توی تنهاییت رشد کردی
از دست تو!!! شیراز خییییلی خوبه، گرچه رشتم خوبه
ضمنا بنده مثال زدم
شما بخون تبریز، بخون اصفهان جای شیراز یا حتی تهران

عزیزکمممم
دختر قشنگ و مهربونم. یه سوال!
چراتو انقدر خوبی؟

بوشووو کُر:دی
یعنی برو دختر برووو! تو که نباید از این حرفها بزنی

هانی 1396/02/11 ساعت 23:35

من میگم برای اینکه از ساعات تنهاییت استفاده کنی تا ساعت دو بخواب. حیف نیست این هوا؟

ممنونم ازت هانی گرامی!
به ذهنم نرسیده بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد