چند نکته از سفرم بگم و برم.
سفرهایی که بعد آکادمیک دارن بسیار سفرهای هیجان انگیز تری هستن، حتی اگه شب هتل نری و 10 ساعت توی راه باشی(رفت + برگشت)
اصلا هیجان انگیز نیست که من تو تهران هم آشنا ببینم، من آشناهای زیادی ندارم حقیقتا و وقتی هی آشنا می بینم(!) خیلی تعجب می کنم. رو چه حسابی من اینقد آشنا می بینم؟
قرار گذاشته بودم یکی از دوستای تهرانیمو ببینم و وقتی به پیشنهاد دوستم رفتیم پالادیوم، دیگه روم نشد بگم تا اونجا بیان و اونام احتمالا بخاطر من کلی از کار و زندگیشون افتادن و خیلی حالم گرفته شد. عمیقا حالم گرفته شد و حتی به همین دلیل(!) شاکی شدم و هرچقدر دوستم گفت بیا بریم خریدایی که داشتی رو بکن قبول نکردم و به سبک جناب کی روش(سوری لند) هی گفتم من قرم اصن! و هی به قهرم ادامه دادم و آخرشم خرید نکردم، با اینکه می دونستم رشت چیزی که می خوامو نداره و باید اینترنتی بگیرم و انتخابش خیلی برام سخت میشه.
+ نتیجه ی اخلاقی دیروز : خجالتی نباشیم، آدمای خجالتی اصولا آدما رو بیشتر اذیت می کنن و به عذاب میندازن! مثل من که دیروز دلمم می خواست دوستمو ببینم و روم نشد که بگم تا اونجا بیان و بلابلابلا...
هوف! هوووف! هوووووف!
+ خوب تولدمم تموم شه ایشالا(!) یه سفر قشنگ و الکی به تهران خواهم داشت با برنامه ی بی برنامگی، فقط یک روزش رو باید کارای درسی انجام بدم و باقیشو می خوام فقط استراحت و تفریح کنم. لطفا وقت کنم که برم خدا جون، مرسی اه
تولدتون مبارک :))
سلام
+
هستیم :دی
++
ایشالا
تولدت هم مبارک پیش پیش :)
+++
چرا بیداری ؟o_O
برو بخواب دختر ؛ )
سلام
خیلی خیلی ممنون باران جان