مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

بالا روم، بالااا روم... :)

وای که چه حال خوشی میده اینا بهم... وای وای که چقدر شادم می کنن اینا و وای که چقدر مناسب حال این روزهامن

به نظرم انسان های با سلیقه(!) باید حتما اینا رو یک بار هم که شده گوش کرده باشن :-" پس گوش کنید که من بهتون برچسب با سلیقگی بزنم:)) درسته که پول ندادید بخرید و باید تنبیه شید، ولی چون من خیلی خوب و مهربونم جریمه تون نمی کنم. 


عروج

جاودانگی 


  دیروز روز خیلی سختی بود و اینه که امروز سعی دارم خیلی خوب باشم، زندگی همینه دیگه، هر روز خدافظی و هر روز سختی و ... خداحافظی از داشته ها، از دوست داشتنی ها و از چیزهایی که به بودنشون عادت کردیم. من ولی انگار تو همین مدت کوتاه یاد گرفتم از دست دادن رو، خدا یادم داد تو این یک سال میتونه ریز ریز جزئیات زندگیمو زیر نظر داشته باشه و سعی به گرفتن تک تک دلخوشیهام کنه... خدا با قصد خیر این کارو می کنه، من که یه روزی میرم زیر خاک و از دست میدم، چه فرقی داره 20سال دیگه یا امروز؟! من دوسش دارم این روزا، خیلی بیشتر از روزهای 24سالگیم، چون مطمئنم وقتی چیزی رو می گیره حکمتی داره و حکمت این گرفتن ها بزرگ کردن من بوده و چه باک؟ نمیگم سخت نیست چون گاهی به اندازه ی از دست دادن اعضای بدن عذاب می کشم از پر کشیدن داشته هام...

اما بزرگ تر شدم، حتی دیگه اونقدرا از حساب خالی شده م نمی ترسم و فقط نگرانیم شهریه ی دانشگاهمه که خدا می رسونه، قطعا تا اون روز دو نفری که بهم بدهکارن پس میدن پولمو، و خب باید بیشتر کار کنم دیگه... جان سالم داده بهم که کار کنم. نشدم خواهرم عین شیر پشتمه خدا حافظش باشه، همونجور که بهم میگه می خوام برات بهترین گوشی رو بخرم، چون بهت میاد اونو داشته باشی، می فرستمت سفر و ... می دونم اینجا هم پشتمه اگه دست مامان و بابام خالی باشه. واقعا چند تا خواهر می شناسید که حس کنن خواهر سه سال کوچیکترشون رو باید اینطوری حمایت کنن؟ خواهرم همیشه احساس می کرد نقش مادرمو ایفا می کنه و هنوزم همینه، تشویقم می کنه به خوندن و کار کردن، برام عطرهای خوب و کیف خوب می خره وقتی ازش حقوق نمی گیرم و اینا همه اتفاقای خوب و شانس های زندگی منه در کنار بدی ها و سختی ها، شاید هر کسی این نعمت رو نداشته باشه... واقعا مگه چی می خوایم ما ها از زندگی؟ جز دلخوشی؟

باید بی خیااال بود، بی خیال و در کنار بی خیالی، اندکی عذاب وجدان داشت و به سبب اون همت کرد و کار کرد و ...


+ دیروز یکی از وام های حامد تصفیه شد و بابا نفس راحتی کشید، البته که با از دست دادنها تونست صافش کنه و این برای هیچ کدوم از ما خوشحال کننده نیست، از همه بدتر که نگران روح حامدم و نگران عذابی که می کشه، ای کاش خدا کاری کنه اموالش به فروش بره و اونم روحش قرار بگیره، ما همین که سقفی بالای سرمونه و مجبور به فروشش نشدیم باید شاکر باشیم که الحمدلله هستیم. خدایا دوستت دارم خیلی... خیلی خیلی

دوستت دارم که بی دینم نمی کنی حتی تو سختی ها و ممنونم که خانواده ی خوبی دارم و ممنونم که عین بابام کم آفریدی توی دنیا و خیلی خیلی کم آفریدی ... خیلی ممنونم، خیلی... خدایا بابامو نگه دار برای ما، برای همه ی بچه هاش... برای دختر عمه که حالا دیگه برادرم نداره و حالش از پیش هم بدتره


+ یه مشکلی هست که بابای طفلکم پاش به دادگاه باز شده سرش، ربط به خودش نداره ها... ربط به همین اقساط و یه جریانی داره که هم پیچیده ست و از حوصله ی شما خارج، هم از توان من، پس میشه فقط ازتون بخوام دعاش کنید؟ خیلی پیر شده بابا، خیلی... دعا کنید خدا نظری کنه و حافظش باشه، خواهش می کنم.


+ من حس می کنم باید خوبی آدمها رو گفت، اما نه تو فامیل، هیچ کس نمیدونه پدر من درگیر این مشکلات شده و هیچ کس نمیدونه وام ها چطور تصفیه شد جز ما و عمه و شماها(!) بخدا قسم اصلا فکر نمی کنم شماها آدمهایی هستین از غیر ما، خیلی خنده داره ولی ازتون خواهش می کنم اینایی که می خونید رو فراموش کنید یه روزی :) نگرانم حامد منو نبخشه برای نوشتن اینها و این خیلی بده، ما گاها روح عزیزامونو تحت فشار و عذاب میذاریم بی اینکه عمدی در کار باشه


نظرات 3 + ارسال نظر
مهتاب 1395/09/02 ساعت 05:47

ساعاتی که موهای آدم درش سپید میشوند، فقط گذر عمر نیست که موجب میشود رنگها ماهیت خود را فراموش کنند گاهی یک شوک ، یک فشار بیش از حد، یک درون ریزی خارج از ظرفیت هم هنرش رادارد توراجوگندمی کند طوری نمیشود فقط پخته تر وباتجربه تر به نظر می آیی
پخته ،تلخ،سوخته،خاکستر،دود، فنا،عدم وسرمای هیچ تا برسی بدان پایه که کاش خلق نمیشدم تا بخواهم تجربه ای کنم ودراثرش موی سپید،
نقطه ی انجماد ، انجماد دل کو تا آفتابی دوباره؟ سرد و خاموش

.......

کنکوری خاموش 1395/08/25 ساعت 02:32

اگه در مورد امور دادگاهی کمک خواستی من میتونم کمکت کنم.اخه بابام تو این حوزه کار میکنه.
بد به دلت راه نده.هرچی خدا بخواد همون میشه

ممنونم عزیزم
خیلی لطف داری دختر خوب

مروئه 1395/08/24 ساعت 15:51

راستش خواهر منم مثل خواهر تو هست مگی پارسال اول گوشی منو عوض کردیم بعد خودش امسال گوشیشو عوض کرد هر چی که دوس داشته باشم خیلی کمک میکنه خیلی زیاد تا بتونم اونو بخرم حتی اگر خودش هم بخواد اون چیزرو اول کمک میکنه تا من تهیه کنمش مثلا همین چند روز پیش من تو یه سایتی یکی از طلافروشیهای که ازش خرید میکنیم یه گوشواره دیدم یه دل نه صد دل عاشقش شدم یه کوچولو پولم کم بود گفت سریع زنگ بزن برات فاکتور بکنه بفرسته گوشواره رو بقیشم هم از حساب من بردار آخه مگه داریم خواهر به این خوبی مگی جونم

عزیییزم خدا حافظ جفتتون باشه الهی...
الهی شکر برای وجود همه نعمات

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد