مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

درد دل...

چشمهامو می بندم، به تمام کارهایی که کردم فکر می کنم. به ظهر و اون آفتاب داغ روز جمعه فکر می کنم، به آب آوردنها و شستن قبرش و قبرهای اطرافش، به حرفهایی خواهرش فکر می کنم. به دردی که می کشم و هیچ چیز تسکینش نداد امروز فکر می کنم، به زندگی احمقانه فکر می کنم، هر بار به هر کدوم از دوست داشتنیهام نگاه می کنم با خودم میگم شاید آخرین بار باشه که می بینمشون... زندگی رو پوچ و عبث می بینم. من با ایمانم؟ 

نه قطعا نه، انگیزه م برای زندگی به نزدیکی های صفر رسیده، دلتنگیم برای اتفاقات خوش کم شده و احساس می کنم خوشی های فانی رو نمی خوام. احساس می کنم خدا با اتفاقات اخیر خواسته بزرگی و اقتدارش رو نشونمون بده که دلم می خواد بهش بگم ابدا نیازی به این همه اتفاقات دردناک نبوده... دلم می خواد ازش بپرسم واقعا دلیل اومدنمون به این دنیا رنج کشیدنه؟ بپرسم تو ازم پرسیدی می خوام به این دنیا بیام و بپرسم به اون "قالو بلی" ی قرآنت ایمان داشته باشم؟ من راضی بودم که به این دنیا بیام؟ آیا می دونستم چه راه پر پیچ و خمی سر راهمه؟ 

من ایمانم ضعیف بود خدا، تو برنده ای... تو بردی این بار هم، تو قادری و تو توانایی و تو زنده ای و حق داری بمیرانی... تمام

همه ی حق ها با تو، من خیلی حقیرم، خودت یه کاری برام بکن. من تاب این همه درد رو کنار هم ندارم، خدایا ندارم ندارم ندااارممم. 


+ به بابا گفتم الهی پیشمرگت بشم، گفت چقدر خودخواهی تو دختر، چقدر... من جانی بهم مونده که خدا دوباره ازم بگیره؟ و دیدم راست میگه، من خیلی خودخواهم. زندگی خیلی بد و کثیفه که همیشه باید نگران از دست دادن عزیزات باشی... 


+ وقتی به ازدواج فکر می کنم بیشتر باورم میشه که آدمش نیستم. کس تازه ای رو اندازه ی جونم دوست داشته باشم و منتظر باشم ازم بگیردش؟ واقعا چرا آخه؟ .........

نظرات 3 + ارسال نظر

خیلی سخته راست میگی ..
هر چه بی تابی کنی حق داری ..
اما خداوند مهربان تر از مادره میشه صبر کنی تا زیبایی های پشت پرده حکمت را بهت نشون بده، پشت اون پرده خبرهاست که من و تو نمی دونیم ..
قران میگه ان مع العسر یسرا.. با هر سختی اسانی است..
برات ارامش و نشاط ارزو دارم ..

خدا سختی هاشو داره نشونمون میده
به آسونیشم دلخوش نیستم.

khorshid 1395/05/16 ساعت 09:13

سلام مگ عزیز
این چند روز فقط خوندمت.چند بار.چی میتونم بگم؟از خدای مهربون برای همگیتون صبر و صبر و صبر میخوام اونهم از نوع جمیلش ان شالله.
در پناه خدا

... شما هم در پناه حق باشید.......

میخوام یکم پوست کنده باهات حرف بزنم.. به عنوان کسی که چند سال پیش بدتر از این داغ رو دیده.. اگه خودت به خودت کمک نکنی از نظر روحی هر روز بدتر و بدتر میشی. همیشه قبول حقیقت تلخه و این تلخترین واقعیت دنیاست. راهی رو که همه ما داریم میریم و دیر یا زود نوبت هر کدوم ما میرسه . مراقب افسردگی باش که در کمینته.

...
بدبختی ما چند طرفه ست، حتما خیری بوده البته ولی با این همه دردهای مختلف اگر افسرده نشیم حیوانیم احتمالا
دردها رو نمیشه اینجا بازگو کرد و بخشیش راز هستن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد