مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

  پاطمه میگه بریم اصفهان و من خیلی مرددم... نمی دونم چرا؟ 

باز دلم شیراز می خواست انگار، حافظیه و شاهچراغ، دلم جنوب می خواست، دلم تهران می خواست... نمی دونم چرا سر اصفهان تردید دارم، شاید دلیلش این باشه که سری قبل خاطره ی خیلی خوشی تو این سفر رقم نخورد برام:( کاش این سری اگه میریم خوش تر بگذره!


+ یکی از دلایل تردید مسایل مالیست که سعی دارم نادیده بگیرمش، چون احتمالا سفر ارزونی خواهیم داشت. هتل نمی ریم احتمالا... 

+ پاطمه از اون دوستاست که هزار تا چاقو می سازه یکیش دسته نداره، بهش گفتم وقتی تصمیممت رو گرفتی و رفتنی شدی 3روز قبلش بهم اطلاع بده. نه زودتر 

+ اگر قطعی شد ازتون می خوام که بهم آدرس چند تا خوردنی خوب شهرتون رو بدید. 

نظرات 9 + ارسال نظر

"وای جدی میگین؟! چه خوراکی خوشمزه ای؟ بستنی طلاب=))؟"
بله جدا؛اوهوم بستنی طلاب
میخواستم ببینم میتونم توی تهران پیدا کنم جایی که داشته باشش ولی نیافتم

"کنجکاوم کردین، ساعت کی بود؟ دست من یعنی :/؟"
ساعت شما دیگه،دست شما بود (صندل هم پاتون بود)، فکر کنم همون پستی که درباره سفر مجردی تون با دوست وبلاگی تون که الان اسمشون در خاطر نیست بود همون سفری که پیاده هم نصفه شب گز کرده بودید از خونه ی دوست دوستون به سمت محل اقامت!

از خونه ی دوست دوستم نبود بابا، از کافه فنجون می رفتیم خونه ای که مال شرکت دوستم اینا بود و توش اقامت گزیده بودیم، فلکه تختی که طلاب هم سرش بود!

ساده خان 1395/04/23 ساعت 22:04

شبهای پل خاجو رو از دست ندین!
آخر شب ترجیحا ک خلوت باشه، ی گوشش خلوت کنین احساس فوق العاده ای بهتون میده

وای وای وای این عالیه... تجربه ش رو بسیاااار دارم.

سلام
دنبال ی عکسی توی نت میگشتم (ی خوردنی خوشمزه) بعد ب ی عکسی برخوردم! دیدم چقدر ساعت دست دختره آشناست!
دور میدون خواجو (پل خواجو) یه بستنی فروشیه که اگه اشتباه نکنم اسمش مشتاق هست، بستنی فالوده های خوبی داره
اگه رفتید و خوردید ی عکس هم از اون بگیرید و اینجا درباره ش بنویسید مثل همون بستنی طلاب مشهد!!!

سلام
وای جدی میگین؟! چه خوراکی خوشمزه ای؟ بستنی طلاب=))؟
کنجکاوم کردین، ساعت کی بود؟ دست من یعنی :/؟
چشم ایشالا اگه اگه رفتم حالااااا
حتما...این سری طلاب نرفتم:((

نانا 1395/04/23 ساعت 17:27

من شیرازی ام می دونسی؟

نه نانا جان
من خوب نمی شناسم اصلا شما رو که:(
وبلاگی چیزی داری؟

من سفر نمیرم. سفر منو می بره با خودش!

بعله کاملا متوجهم...
منم همچو وضعیتی دارم انگار

واقعا من ذوق اومدن را در شما زنده کردم؟

معلومه، اینکه دوستام یه جایی هستن حس خوبی بهم میده دیدن شهرشون...
راستی من اون سری که اومدم اصفهان حال جسمی و روحیم زیاد خوب نبود. به همین دلیل خوش نگذشته بود و ایراد از شهر شما نبوده :)

علی 1395/04/23 ساعت 13:27

برخورد اصفهانیای عزیزمون بهتر میشد بهتر بود
برید و خوش بگذرونید. ما دوست اصفهانی زیاد داریم توشون دو تا خوبم هست می تونن میزبانتون باشن بانو

خوبن بابا... همه جا خوب و بد هست. رشتم هست...
فقط شاید اصفهانیا از مهمونای زیاد خسته شونه مثلا
مچکرم ازتون، لطف کردید که گفتید.

منم در سند چشم انداز تابستونم اصفهان دارم. و البته دفعه قبلی که رفتم اصهفان با اینکه در زمان و حال خاصی بود خیلی خوش گذشت. جز قسمتی که دنبال جای خواب می گشتیم!!

جدی؟ شما چقدر سفر میرید:|
تازه برگشتین از شیراز که...
قسمت جای خواب:))))

یادت باشه که من اصفهانیم

یاااادمه! *_*
اصلا یکی از مسایل ذوق انگیز برای سفر به اصفهان تو بودی تیلو :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد