مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

من برنگشتما! :-"

یه بار چوپان تصمیم گرفته بود که برای مدتی ننویسه، بعد یه روز اومد نوشت سلام، من برنگشتم هااا فقط خواستم فلان اتفاق رو ثبت کنم، خلاصه تهدید وار برگشته بود.

حالا حکایت منه، امروز از صبح تا حالا همش درگیر بودم، انشالله ختم به خیر شه و طوری نباشه، با دکتر اصلیم تماس گرفتم و آرومم کرد، گفت فقط صبوری کن تا جواب بیاد و سونو هم برو تا برگردم رشت... که خب میرم.

---

این بین اتفاقات بامزه ای هم افتاد که دوس داشتم ثبتشون کنم، 

خانمی که ازم آزمایش گرفت بهم گفت چهره ت چه معصوم و خوبه بی آرایش(با آرایشم رو ندیده ها)، ازم خواست یادش بدم شالش رو مثل من محجبه طور ببنده، منم با اینکه بی حال و مضطرب بودم یادش دادم و گفت اینجوری می بندم فردا و یادت می کنم. 

تو آزمایشگاه یه پیر زنی کنارم نشست و خونشو گرفتن، نگاهم کرد گفت من بمیرم الهی، جوون طفل معصوم خدا الهی شفات بده، تو دیگه چرا، تو که سنی نداری هم سن و سال نوه کویچک منی... مهگل من هم سن توعه، و از ته دل داد میزد خدا این بچه رو شفا بده و هرچی اون خانوم پرستار بهش میگفت ایشون طوریشون نیست اهمیت نمیداد و طلب شفا می کرد از خدا و منم به پرستاره گفتم خب شاید طوریم باشه و ما که نمی دونیم. گفت ایشالا که نیست ولی راس میگیها... بذار دعاشو کنه

از اونجایی که روزه بودم خب دستشویی نداشتم و آزمایش قند و اینا هم داده بود دکترم، به مدت یک ساعت و اندی نشستم تو آزمایشگاه بلکه دستشوییم بگیره و آخرشم خانومه گفت این مقدار کمه(!) یه کم دیگه بشین بیشترش کن و گفتم خانوم تو رو خدا چونه نزن و خودم مردم از خنده، بله یه همچو روحیه ی جالبی دارم من، حالا از درون دارم سکته می کنم که طوریم باشه ها... 

جالبترین اتفاق امروز این بود که...

رفتم دفترچه م رو گذاشتم واسه پذیرش گفت آزمایش بارداریه؟! و باعث شد کلی خیال پردازی کنم که یه روزی ممکنه منم برای همچو چیزی برم آزمایشگاه و خب کمی حالم بهتر از قبل شد.

+ این دفترچه بیخودا رو هیچ دوس ندارم، هر بار مریض میشم اعتبار نداره و باید تمدید شه، الانم 7روز مونده به اتمام اعتبارش... بعد سوالم اینه که آزمایشی که با این بشه 100تومن، بدون این چند میشه واقعا و چرا اینقدر خدمات درمانی گرونه؟ تازه این هزینه ی یه آزمایش خون خیلی ساده بود.

نظرات 9 + ارسال نظر
سمیرا جدید 1395/03/24 ساعت 19:43

مگی جونم زود زود خوب شو عززززیزم

گاهی ادم متعجب میشه این نظام پزشکی ما چطور تافته جدابافته شد یهو!؟
اون سوگندهایی که میخورن پیشکش خودشون ...اصلا بخاطر پول با جون مردم بازی کنن...ولی اینهمه تفاوت حقوق و رفاه با بقیه تعجب اوره...یه استاد دانشگاه شریف خواب این حقوقهارو هم نمیبینه...
و مثل همیشه مردم عادی هستن که پاسوز بقیه میشن.کجاست اونی که میگفت ما میخاهیم مملکتی بسازیم که خانواده بیمار جز رنج بیمارداری رنج دیگری نکشند؟!

حالا بیخیال بحث راه ننداز برادر من...
البته که منم میگم درآمد اساتید دانشگاهای خوب(!) باید بالاتر باشه...

بچه ها همه با هم بلند: خدا این بچه رو شفا بده! عقلشو میگما، که نذاره بره :دی

"بشین بیشترش کن" خیلی خوب بود =))))))) انگار یارانه س که بیشترش کنن :دی

خدا شاهده دو سه بار اصرار کرد:|

عنوان پست عالی بود!
همیشه برنگرد لطفا حداقل روزی دوبار
عایا چوپان وبلاگ نویس است؟
ببین اون دفترچه هزینه کمی رو روی بیمه حساب می کنه مثلا ممکنه 30 تومن بدون دفترچه بیمه اضافه بشه به 100 تومن البیته بستگی به جایی هم که رفتی داره که چه قراردادی داشته باشه و دولتی باشه یا خصوصی
خب چکار کنم من باتو! ها!!!!
خودت رجوع کن به عنوان پست بعدیت!

:*
چقد خوبی شما آخه
هعی

من دعا میکنم که بنویسی که هیچی نبوده
حالت خوبه
عالی هستی
و خیلی زود هم ببینم برای اون ازمایش رویایی رفتی
خیالپردازیش هم خوبه

ایشالا ایشالا ^-^
خیلی زود نه البته واقعا:|

شبنم 1395/03/23 ساعت 03:41

ان شاالله که چیزی نیست مگی جون

انشالله مامان جون خوشگل

نل 1395/03/22 ساعت 23:31

خداروشکر خداحافظیتو نخونده بودما.وگرنه سکته میکردم:(
انشالله همه چی خوبه و انشالله تندتنداتفاقات خوب خوب بیفته که تندتند بیای پست بزاری دوست جونیه من:)
بغل گندهههههههههه

عزیزکم:( ...
الهی آمین

delaram 1395/03/22 ساعت 22:50

To salemi dokhmal
Natars
Negaran nabash

ایشالا نیست :) ممنونم

می سا 1395/03/22 ساعت 22:12

خوب باش

:*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد