مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

یواشکی بگم؟!

یواشکی بگم که اوضاع مالیم به شدت به هم ریخته ست. 

دو تا سفر پشت هم برای من پر خرج !!! کم چیزی نیست. امید که بتونم کمر راست کنم به زودی ... 

امروز پاشدم برم یوگا و ببینم چه روزایی کلاس دایره و ثبت نام کنم . دیدم واقعا بودجه ی دو تا باشگاه مختلف رفتن رو ندارم !!! 

احمقانه ست ... بیکاری و بی پولی چرند ترین دردای دنیان ... 


+ خدا هیچ کس رو گرفتار نکنه . ازش ممنونم که گاهی باعث میشه یادم بیاد ممکنه منم به چنین روزی بیفتم . سخته...خیلی..

+ این پست عمو رو خیلی دوس داشتم! واسه من که صحت داره .

نظرات 22 + ارسال نظر
pi 1394/09/11 ساعت 18:38

uhum

:) جواب نوت بعدی ارسال شد.

pi 1394/09/11 ساعت 18:21

ye kari ke az marzhay taerifi khodet ham rad shode bashi

به یاد ندارم واقعا...
شاید ملاقاتم با آقایی بود، اگر الان بود قبول نمی کردم دعوتشون رو.

pi 1394/09/11 ساعت 16:34

ye kar yehoee ajib ke anjam dadid ro mishe begid

یه کار عجیب... یه بار یه روز که برفم بود یه آبنبات چوبی خریدم که شکل Schnuller بود و خوردم

pi 1394/09/11 ساعت 16:18

delchasb bud

:)

pi 1394/09/11 ساعت 16:09

merc

خواهش می کنم.

pi 1394/09/11 ساعت 15:56

yek museghi pishnahad midi gush konim

بله حتما... خموش باش- همایون شجریان :)

سپیده 1394/05/27 ساعت 13:44

من همیشه گفتم امیدم به تو وچوپانه به شماها پشتم گرمههههه

خواهر من پشتت به چی ما گرمه :))) ؟!
عجبااا ... فعلا تو اسم پسرخاله جان رو بهتر از ما بلدی که:)) ما اهل تلاش نیستیم خودت باید آستین بالا بزنی برا خودت... امیدت به خودت و خدات باشه :)))))

سپیده 1394/05/27 ساعت 10:08

مگی ینی تو اومدی از خیابون ما رد شدیییییی دوتا خیابون بالاتر از نوریم البته جمعه عروسی بودیم
خوش اومدی خوش رفتی عزیز دلم ....
بابا مهندس وا نمیده که

اوووه بله بله ! از خیابون شما رد شدم. امروزم بابا جان برای خوندن صورتجلسه ها اومده شهر شما...4.5 صبح حرکت کردن ! و الان اون ورااان
بابا مهندس خسیسه!! تو تلاشتو بکن پسرخاله ها گویا زیادم هستن به قول چوپان! تو می توووونی

باران (نبض احساس ) 1394/05/27 ساعت 00:10

مگی از حرفای من دلخور شدی ؟!:((
جدی ؟!
اگر آره ببخشید .
باشه دیگه اینجا آفتابی نمیشم فقط از ته دل حلال کن !
خداحافظی :))

نه عزیزم!
کدوم حرف آخه ؟!
ای بابا... آفتابی نمیشم چیه...ولی شما ناراحت نشو که من وقت نمی کنم بخونم:(

باران 1394/05/26 ساعت 22:06 http://baran-94.blogsky.com/

سلام
مگی جان خوبی ؟!
درکت میکنم :(
چون خودم به این دردی که گفتی الان دچارم شدید :دیییی
ولی از قدیم گفتن در ناامیدی بسی امید است :))

سلام
مچکرم دخترم!
واااای از این درد بی پولی ...اه اه اه

راستش چون بابام منو مثل یه مرد تربیت کرده و به چشم یه دختر بهم نگاه نمیکنه و کار واسه مردا عار نیست مشکل تو واسه انتخاب شغل که باب طبع خانوادم باشه ندارم از منشی مطب دکتر تا تدریس خصوصی و خیلی چیزای دیگه رو امتحان کردم و به این نتیجه رسیدم تدریس واسه من مناسبتره خدا رو شکر میکنم که طرز فکر خانوادم اینطوریه بخاطر همین شاید درک کردنت یکم برام سخت باشه به هر حال ممنونم اینکه نظرامو خوندی سر نماز برات دعا میکنم کار مناسب و باب طبع خانوادت گیرت بیاد از این بلاتکلیفی در بیای هم تو هم همه جوونای بیکار مملکت

ممنووووونم برای دعا :)
خب خونواده ی من ازم دلگیر میشن اگه هرجایی کار کنم . به شدت محتاج دعام و شرایط طوریه که ممکنه اتفاق های خوبی پیش روم باشه... دعام کن خورشید جان ... ممنونم

آویشن 1394/05/26 ساعت 16:11

امیدوارم مشکلات زودتر حل بشن و پول بیاد به حسابت.
وای گفتی.واقعا بیکاری رو مغزه.
کاش میشد جفتمون یه کار مناسب پیدا کنیم.با همون دفتره کنار پنجره که میزشو برات چیده بودم اگه یادت مونده باشه

مچکرم! پول میاد و میره عزیزکم... سالم باشیم فقط همین فقططط سلامتی
یادمه یادمه :))) آخه رشته هامون ربط نداره ها خیلی بعیده اتاقمون یه جا باشه و کارمون و اینا :دی

گاهی ادم مجبوره کاری رو بکنه که دوست نداره تا به چیزی برسه که میخواد پس اگه تدریس دوست نداری از بی پولیم شکایت نکن
اونقدر تو تدریس زبان یا هر رشته دیگه پول هست که احتیاجات یه دختر مجرد رو ّراورده کنه تازه پس اندازم کنی این بستگی به خودت و مدیرت زندگیت داره
من با حقوق ماهی سیصد هزارتومن از راه تدریس خصوصی ریاضی هم پس انداز کردم هم زندگی حالا که متاهلم شرایطم فرق داره وگرنه تا مجرد بودم کلی حال میکردم با همین در آمد کم کلی پول هم به بابام قرض میدادم حتی تو ساختن خونه برادرم هم کمک کردم
این فقط نظرمنه امیدوارم ناراحتت نکنه و جبهه گیری نکنی تو شغل با کلاس میخوای نه شغل آبرومند وگرنه تو شهر من زنی رو می شناسم که لیف می بافه و میاره تو بازار می فروشه جارو درست میکنه می فروشه همه شغلا تا زمانی که خلاف نباشنو پول حلال بیارن سر سفرت آبرومندن بیرون کار کردن باعث رشد ادم میشه وگرنه هر پدری قد خودش بچشو تامین میکنه
بله شغل با کلاس واسه من با تجربه سیزده سال تدریس هم وجود نداره چه برسه شما

چشم شکایت نمی کنم ؛)
منظورم از آبرومند برای خانواده م بود. من و شما که نمی تونیم بگیم چی تو خونواده ی ما غلطه چی درست. یه سری قوانین هست که حالا غلطم باشه من حق ندارم ازش سر پیچی کنم . بگذریم که خودمم دوس ندارم
برای مثال من عاااشق فروشندگی هستم! تو یه مغازه ی لباس بچه فروشی ... حس می کنم بهترین کار دنیاااست اصلا
ولی از نظر خونواده م اینطور نیست پس منم هرگز دنبالش نمی رم :)
مامان منم مثل شما آزاد تدریس میکنه با یه حقوق خیلی خیلی کم ...که اونم به کسی می بخشه :)ولی خب دوست داره کار بیرونش رو ...

سحر 1394/05/26 ساعت 13:48

مگی؟توام زبان خوندی؟عجب....
بابا برای زبانم کاری که توش پول باشه نیست

اوهوم زبان خوندم و ارشدمم مدیریت بازرگانیه!
به قول بابام زبان خوندی باید بری تدریس کنی دیگه ؛)

سپیده 1394/05/26 ساعت 13:31

واقعااااا کییییییییی

جمعهههه :)
راستی اون پروژه رو به کجا رسوندی ؛) ؟! پسرخاله و این حرفها:))))

سپیده 1394/05/26 ساعت 13:08

نه دیگه همون اششک خودمون خوبه

:))) اومدم پاساژ نورتون سپیده...
رفتیم روژ واسه ناهار ... جات خالی سالاداش رو دوس داشتم! و تمام مدت به یاد تو و چوپان بودم .
چوپان چرا ؟! چون عاشق مناظر بالاست. هر رستوران و کافه ای که بالا باشه رو دوست داره و یاد تو هم که چون تو شهرت بودم :)

سپیده 1394/05/26 ساعت 12:58

بی پولی خر است

الاغ چطور ؟! قاطر ؟!

کلوچه 1394/05/26 ساعت 12:47

فقر مادر همه بدبختی هاست...مگی معتاد نشی..تحمل کن چیزی ب اول ماه نمونده..

من حدودا 7 م اینطورا پول به حسابم واریز میشه:(
دیره دیر...

سلام خب یه مسافرت کافی بود دومیشم که رفتی نگاه به جیبت می کردی اینکه ناراحتی نداره
من هر وقت میرم خرید نگاه به جیبم میکنم قبلش کرایه تاکسیمو جدا میکنم یه مقدار پولم واسه اینکه کیفم خالی نباشه نگه میدارم با بقیش خرید میکنم خداییش مگه ادم چقدر لباس ولوازم آرایش و کیف و کفش نیاز داره برو چمدون بنفشه رو نگاه کن می فهمی چی میگم
سعی کن پول وهزینه هاتو مدیریت کن بی پولی نه فاجعه است نه چیز بدی اتفاقا خیلیم خوبه خلاقیتت رو رشد میده باعث میشه فکر کنی که یه جوری منبع در آمد داشته باشی
اگر هم با هر کاری کردن وهر جایی کار کردن خانوادت مشکل دارن بشین باهاشون صحبت کن وقانعشون کن
ادمی که رشتش زبان انگلیسیه چرا باید بیکار و بی پول بمونه کلاس خصوصی زبان بگیر خدا تومن پول میره تو جیبت نشد ترجمه بگیر
نشد آموزشگاه زبان برو کار کن و .........

سلام
روزی که از سفر اول برگشتم فهمیدم برنامه ها چیده شده و نرسیده و لباسای قبلی حتی شسته نشده! رفتم به سفر بعدی ... چون اینجا رسم نیست خونه بمونی و بقیه اعضای خانواده برن سفر
دیگه اینجوری توفیقی بود اجباری...
اما درباره ی خرج کردن باید بگم زیاده روی کردم و اینو خودمم می دونم ...
درباره ی کار کردنم که مشکل دارن و مشکلات حل شدنی نیست . بگذریم که کار آبرومند هم برای من بی تجربه اصلا وجود نداره ...
تدریس ؟ علاقه ندارم ... معلمی یکی از شغل هایی هست که دوسش ندارم واقعا به چند دلیل ...
فقط تدریس به کودکان رو دوست دارم که اونم خب ... درآمدی نداره :(

منم دیروز کف حساب دفترو جارو کردم، الانم یادم اومد نزدیک سر برج و وقت اجارست. ولی خوشال و خندان نشستم منتظر که خدا یه پول قلمبه برامون بفرسته که نات اونلی باش اجاره و بیمه بدیم، بات آلسو تبلیغ هم بکنیم.
خیلیم ریلکس به جای کار کردن دارم نت گردی می کنم.

خدا منو واسه رهیسم حفظ کنه :)

بذار یواشکی بگم سفر ارزششو داره به نظرم.
ایشالا همیشه برای خوشی و شادی هزینه کنی

آفرین بر جارو کنندگان !!! منم حساب اولم دیروز خالی شده بود برای باشگاه از اون یکی حسابم استفاده کردم . احتمالا تا اول شهریور این یکی هم 0 شه موجودیش ... اوووف
خدا حفظت کنه:دی
واقعا ارزش داره اووون همه خرج ؟!
البته به من خیلییی خوش میگذره و بشه بازممم میرم

مرضیه 1394/05/26 ساعت 11:43

چرا از مامان و بابات کمک نمیگیری عزیزم؟

چقدر کمک بگیرم خب :) ؟!
من یه مقدار ماهانه مشخصی دارم عین حقوق ریخته میشه به حسابم ... باید با همون سر کنم تا یاد بگیرم که مقدار مشخصی منبع دارم و بیش از اون حق مصرف ندارم دیگه !

+ راستی اسمتون رو دوست دارم من :)

سحر 1394/05/26 ساعت 11:40

مگی بی پولی فاجعه است...

فاجعههه !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد