مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

رفتم و بار سفر بستم ... با تو هستم هر کجا هستم...


اونجایی که علیرضا قربانی می خونه ...

اگر مراد ما برآید چه شود شب فراق ما سر آید چه شود ... به خدا کس ز حال من حبر نشد ... که به جز غم نصیبم از سفر نشد ...

نروی یک نفس ز پیش چشم من ... که به چشمم به جز تو جلوه گر نشد ...

من شدیدا احساس مستی می کنم ... یه جور عجیبی با این تیکه ی آهنگ کیف می کنم... یه جور خیلی عجیبی .................