مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

۲۴ اسفند ۱۴۰۲

 

شب نمی‌خوابم، حتی یک ساعت… صبح میاد دنبالم و میریم خاکسپاری، یه کم تو راه گریه می‌کنم. درباره‌ش حرف می‌زنیم و میگه خیلی خوشحاله که تونسته تا زنده بوده بیاد خونه‌مون و ببینن همدیگه رو…

خیلی همراهه پسر، خیلی با دلم راه میاد، منتظر میمونه ببینه چی کمکم میکنه و در حدی که براش ممکنه تلاش می‌کنه. شاید یه هزارم دوست‌پسر یا شوهرهای شما هم نباشه تلاشش و اینو نمیگم که کسی دلش بخواد/نخواد… فقط میگم چون با خودش مقایسه‌ش می‌کنم نه هیچ کس دیگه

بعد مراسم میریم خونه پدری شوهر خواهرم، چقدر خاطره دارم از این خونه و بچگیامون… آخ خدا… یه کمی میشینیم و من به بهونه‌ی حموم بلند میشم و پسر رو راضی میکنم بریم رشت…(خونه پسرخاله‌ی بابام که من اینجا بهش میگم عمو انزلیه) بین راه بهش میگم بریم یه ناهار بهت بدم؟ تولدته مثلا و نه نمیگه

نمیشد روزه باشیم چون صبح تا عصر رو انزلی بودیم دیگه… پیشنهاد میدم بریم رستوران ارکیده که تو مسیره یا بریم منطقه‌آزاد، میریم ارکیده و اولین باره اینجاییم و احتمالا همیشه یادم میمونه که اولین‌ تولدش بعد نامزدی اینجا بودیم.

ماهی سفارش میدم و باقالی‌پلو و سیب‌زمینی… با اینکه قصد ندارم زیاد سفارش بدم باز حس میکنم زیاد بوده سفارشمون و در نهایت سیب‌زمینی‌ها تعدادیش میمونه

اونجا هم باز یاد ماجرایی میفتم و گریه می‌کنم، میگم رسما کوفتت کردم و میگه اینطور نیست و این حال روحیت طبیعیه راحت باش، مهم اینه با هم باشیم تو روزهای شادمون یا روزهای سخت و غمگینمون… میگه درکت می‌کنم.

خدا میدونه چقدر خسته بودم و خدا میدونه چقدر نیاز داشتم جای ناهار بریم رشت و دو ساعتی بخوابم بعد برگردم باز انزلی، اما برای اینکه یه خاطره کوچولویی بسازم براش به جبران اینکه روز تولدش اومده خاکسپاری پیشنهاد دادم و احساس می‌کنم از این بابت قدردانه و خستگی‌هام تا حد زیادی در میره… البته که برای خودمم خاطره میشه و خوشحالم از تصمیمی که گرفتم.

چندین بار خواستم اینجا عکس بذارم اما شاید باورتون نشه که بلد نیستم، حالا به مناسبت تولدش تصمیم گرفتم یه عکس از خودم در روز بله‌برون بذارم طبق قولی که به دو سه تاتون داده بودم:)  ایشالا دستم راه بیفته و باز گاهی عکس بذارم

 https://s30.picofile.com/file/8473563676/E8A7AA7B_19E2_4BF9_B125_CC61D51ADFA6.jpeg




نظرات 18 + ارسال نظر
سرن 1403/01/15 ساعت 19:41

چقدر قشنگی تو

شما قشنگتری والا

فروردینی 1403/01/14 ساعت 18:32

سلام مگی عزیز نماز و روزه هات قبول. چه عکس قشنگی چه لبخند و صورت دوست داشتنی و زیبایی چه لباس و انگشتر قشنگی
به مبارکی و عاقبت بخیری!

سلام مهربون
راستی تولدت مبارک فروردینی قشنگم هیچ‌وقت چهره قشنگت از ذهنم دور نمیشه و عکسی که برام فرستاده بودی رو خوب یادمه

محدثه 1403/01/05 ساعت 09:02

مگی… من الان عکس دیدم…. امیدوارم خوشبخت بشی… چقدر اخه تو قشنگی

قربونت برم من محدثه جونم
قشنگتر خودتی

الهام 1403/01/05 ساعت 01:46

عروس قشنگ الهی که خوشبخت باشی*~*
امیدوارم غم از دلتون دور باشه
روح رفتگان شاد

خیلی ممنون الهام عزیز
خودتون قشنگین

سلام.به خوشی کنار هم پیر بشید ، خیلی زیبا و جذابی .

سلام
شما زیبا میبینید مهربون

مهتا 1403/01/04 ساعت 13:10

تولدشون مبارک باشه
عزیزم خیلی ناز و خانومی
امیدوارم همیشه لبخند به لب هات باشه
مرسی که به فکر ما خاموشا بودی

مرسی نهال جان
ممنون که به عنوان یک عدد دوست خاموش واکنش نشون دادی
شما ناز میبینی

omid 1403/01/02 ساعت 09:21

سال نو مبارک
ایشالا درکنار خانواده و پسر سال قشنگی رو پیش رو داشته باشید

خیلی ممنون آق امید گل

آسمان 1402/12/29 ساعت 07:13 http://avare.blog.ir

عکس بسیار زیبا بود
حظ کردم
خوشبخت باشید

قربون شما بشم

تو هم آسمان جانم

هانی 1402/12/28 ساعت 21:26

این خیییییلی خوبه که حواستون به دل همدیگه و حال و هوای هم هست‌.
+چقد عکستون قشنگهههههههه

مرسی هانی جان، شما قشنگ میبینی

یه دوره کارآموزی باید بیایم پیش شما و همسر گلت

تسلیت میگم عزیزم، روحشون در آرامش

ممنون بابت عکس. خیلی قشنگید

ممنونم عزیز دلم
سال نوت مبارک راستی، از دیدن اسمت خوشحال شدم

یادداشت های روزمرگی 1402/12/27 ساعت 11:25

مبارک باشه عزیزم کنار هم باشید به دلخوشی و آرامش.

روح عزیز از دست رفته تونم غریق رحمت و آرامش باشه.

خیلی ممنون مهربون

انشالله تو هم دلت خوش باشه و روزهای آرومی داشته باشی تو سال جدید

تیلوتیلو 1402/12/27 ساعت 00:30

لبخندت، ظرافتت و زیبایی...
همون چیزایی که از قبل هم یادم بود
و البته جناب جوگندمی....
برای هم بمونید و خوشبخت باشید

عزیز دلم… مهربونی شما
بله حسابی جوگندمیه ریش کچل خان
مرسی عزیز دلم شما و یار راه دورتون هم

آویشن 1402/12/27 ساعت 00:27 http://Dittany.blogsky.com

اول از همه روح فامیلتون شاد باشه. واقعا آدم نمی دونه چی بگه....
امیدوارم دیگه فقط روزهای خوب در کنار هم داشته باشید.
چه کار خوبی کردی عکس گذاشتی، یادگاری قشنگیه. خوشبخت باشی همیشه

هعی آویش جان
منم نمیدونم چی بگم… خیلی خیلی سخته از دست دادن، روح مامان گلت شاد باشه عزیزم
مرسی

خدا رحمت کنه عمو رو
روحشون شاد
چه با ذوقی آفرین
ای جانم چه عکسی خوشبخت باشید

ممنونم نسترن جان
شما هم خوشبخت و سلامت باشید

مهر 1402/12/26 ساعت 20:30

تولد پسر مبارک خوشبخت ترین باشین مگی جان
عکس زیبایی بود همیشه بخندی عزیزم.
روح پسرخاله پدرتون شاد

مرسی مهر عزیزم
زیبا میبینی
سال نوت هم مبارک

دختر بزرگه 1402/12/26 ساعت 12:11

سلام
آرزوی خوشبختی و آرامش در کنار هم براتون دارم

سلام مامان صفای قشنگم، مرسی از دعای شما مهربون
ایشالا

خوشبخت بشی ننه . مگی جونم

مرسی سارا جانم

maryam_gorjie@yahoo.com 1402/12/26 ساعت 08:42

خیلی قشنگی که
امیدوارم شادیت بی پایان و عمر غمت کوتاه باشه

شما قشنگ میبینی مریم جانم
چه دعای قشنگی… برای خودت همینها رو میخوام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد