مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

سلام به ادامه‌دهنده‌ی بحث‌ها تا سر حد مرگ


از صفات حسنه‌م بخوام نام ببرم که پایانی براش نیست، ولی یکی از زیباترین کارایی که اخیرا می‌کنم اینه که تا یه بحثی داره تموم میشه یه بشکه نفت میریزم تا دوباره دعوا شعله‌ور شه! ته ماجرا هم همش شاکی‌ام که اه، روزام داره به دلخوری میگذره و حیف و حیف و صدحیف از این روزا که داره به دلخوری میگذره


+ خاک تو سرم نکنن که یه قطره گذشت تو وجودم نیست.

+ قهر کردن کار بچه‌هاست ما قهر نمی‌کنیم ولی هی موضوعی که باعث رنجشمون شده رو به طرف مقابل یادآوری میکنیم و هی دلخوری رو پررنگ و پررنگ‌ترش می‌کنیم.

یه مناسبت قشنگم بسازیم برای خودمون تو خرداد

سالها بعد برای بچه‌ش تعریف میکنم

“هفده خرداد بود که دختر بزرگ خونه رو عروس کردیم و رفت:)”



+ هیجان‌ دارم برای عروس کردن دختره، اصلا فکر نمی‌کردم استرس و هیجان داشته باشم اما انگار منم آررره:)