امروز یکی از همکلاسیهای آقام که واسه خودش زن و زندگی داره:دی اومد دم خونهمون و ازم کتاب قرض گرفت.
پرت شدم به سالهای دور دورمون و شبهای امتحان که با هم درس میخوندیم و با هم ترجمه میکردیم و اوه... چه روزهایی بود.
وقتی رسید خونه برای تشکر یه پیام فرستاد و آخرش رو با ۲حرف تموم کرد، اون ۲حرف، حروف اول دو کلمهی رازآلود بودن
مثل
ش.ن
بهش گفتم فلان کتاب رو خوندی؟ گفت نه، گفتم پس بخون تا بفهمی این دو تا حرف از کجا اومده و بدونی دقیقا چرا وارد دایره لغات من و بعدتر دوستام شده
خوشا به حال کسایی که لینک من هستند از غم دوجهان کشککی جستند گرچه از دست بی اف و جی افهای خود خستند ولی دل به وب با حال من بستند دست و روی خو را بشستند شبانه روز تو وب من نشستند گرتو هم خواهی ببینی روی آسایش و خوشی را حرف الکی نزن و لینک بکن سارای موش موشی را منتظر جواب لینکت هستم پیشاپیش از خرید رژ لب و پنکک مست مستم
مگی بعضی پستات منو یادِ پستای ۳ سال پیش خودم میندازه.
این پست نه .. چون ازش چیزی نفهمیدم :))
البته که ازت کوچیکترم، اما یه جاهایی حس یه پستایی برام تداعی کنندهٔ اون وقتاست!
چه بامزه:دی
دد
حکایتی عشقی بی شین بی قاف بی نقطه
خوشحالَ م روتین وار مینویسی !