مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

خونه ی بی جونی که بوی عید نمیده...

امسال خونه ی ما هیچ بوی عید نمیده و حامدم نیست که عید دیدنیش خلاصه میشد تو خونه ی ما و خاله ش... هفت سینی هم نمی چینیم و موندم باز کسی روش میشه بیاد خونه مون؟ کاش یه امسال کسی نره و نیاد... بی اندازه منزوی شدیم، می دونم

ولی کاش دیگه... کاش

هر بار که یادم میفته تحویل سال ٩٦م تو قبرستونه دلم از غم می ترکه و عین روزای اول اشک می ریزم، چقدر منتظر ٩٦ت بودم خدا،یادته؟ حتی امسالم دلم خوش نیست، امسال حتی اندازه ی سال قبلم دلم خوش نیست، دلت نسوخت به حالمون خدا نه؟ چه دل بزرگی داری آخه... 

انتخاب من نیست رفتن یا نرفتن سر خاک، جوون بوده و همه سال اول اونجان، کاش خواهرش دوباره مثل روزای اول نشه، تازه سر سوزنی به روزای بهترش برگشته و میتونه باهامون حرف بزنه


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد