مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

بدو بدوهای این روزا...

همیشه با شروع فصل بهار، فعالیتم بیشتر میشه، تمایلم به سفر، به گردش با دوستا، به درس خوندن و کتاب خوندن حتی بیشتر میشه، تصمیم های خوبی می گیرم و خیلی زندگیم منظم تر و مفید تر میشه! (البته اینا دلیل نمیشه که بهار رو به بقیه ی فصل ها ترجیح بدمها!:دی)

خب فصل بهار که بود و ماه رجب هم که اومد و دیگه چی می خوام مگه من؟! حال دلم خیییلی خوشه؛) البته هنوز که هنوزه فکر می کنم: "قرار نیست طوری بشه، من هیچ پیشرفت خاصی قرار نیست تو درسم و تو هیچ زمینه ای داشته باشم و هرچقدرم تلاش کنم باز طور خاصی نمیشه و زندگیم همیشه روتینه!" :)) اما این باعث نمیشه که ناامید شم و دست از تلاش بردارم، یعنی نباید بشه، به همین دلیل قصد دارم وقتی از سفر دو روزه م برگشتم بشینم پای کارای دانشگاهم و تک تک پروژه هایی که باید انجام شن رو خط بزنم؛) کتاب های نخونده ی کتابخونه م رو هم کم کم تبدیل کنم به خونده ها!

اینجوری ذهنم آزاد میشه و می تونم با برنامه ریزی به رشته ی مورد علاقه م فکر کنم. اوم... چه فکر خوشی

گرچه کار کردن خیلی حس خوبی داره، اما خب برای منی که حاضر نیستم تدریس کنم هیچ راهی نمی مونه جز ادامه تحصیل و این گزینه انگار خوشحال ترم می کنه از کار کردن!!! باورم نمیشه که به درس خوندن علاقه مند شدم تو این یک سال اخیر...

---

روزه گرفتن تو ماه رجب همیشه خیلی بهم می چسبه و انگار راس راسی امروزم تونستم روزه باشم، شاید باورتون نشه که چقدر روزه گرفتن برای من هوسی(!) سخته، مدام هوس چیزهایی می کنم که دسترسی بهشون ممکن نیست، مثلا تابه کبابی رستوران کثیفای تبریز، مثلا اسپاگتی دلستان با سس سفید، یا حتی، حتی ماهیچه ی پسران کریم با اون سس پیاز محشرش... اوممم...

خدای بزرگم، میشه جایزه ی این همه سختی!!! کشیدن رو بدی؟

---

سفر مجردی قبلی خیلی جالب و یهویی پیش اومد، مثل همین سفر این بارم، هنوز نه هتلی رزرو کردیم، نه بلیت اتوبوسمون رو گرفتیم و... فقط انگار راس راسی داریم می ریم!!! و دو تایی از این جریان ذوق داریم، عکس هتل ها رو نگاه می کنیم و تختاشون رو زیر و بالا می زنیم و هی یکی پس از دیگری رد میشن و ماییم و کلی خاطرات خنده دار فقط از لحظات انتخاب هتلمون... 

امیدوارم همه چیز خوب پیش بره و عین سفر مشهدم که 4 روزه بود و ما دو تا 40 روز خاطره ازش داریم! و هر بار همو می بینیم یکی دو تا از خاطرات شیرین رو مرور می کنیم:دی

---

اینطور که بوش میاد سال 95 باید سال پر جنب و جوشی باشه، از همون اولش اینجوری شروع شد برام و هر روز که می گذره بیشتر باورم میشه که سال 95 خیلی پر انرژی تر از 94ه ؛) 

لطفا انرژی مثبتتون رو روونه ی راهم کنید که بتونم پست سفرنامه ایمون رو براتون بذاریم:)) 



نظرات 5 + ارسال نظر

:دی

مطهره 1395/01/21 ساعت 19:34 http://aban19.blogfa.com

من داشتم درس میخوندم ، گفتم بیام یکم اینجا انرژی مثبتمون فول شه !
سفرتون بی خطر :)

وای دوستم! مچکرم :))
خوشبحالت که درس می خونی

Mr writer 1395/01/21 ساعت 17:48 http://mrwriter.blogsky.com/

سفر خوش بگذره


همیشه پر انژی و شاد باشی
به ما هم روحیه خوب میدی

ایشالا که سفر خوبی باشه برات و کلی خوش بگذرونی و با کلی خاطره ی خوب و عکسای قشنگ قشنگ برگردی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد