مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

بلای ناگهان...

همش احساس می کنم یه اتفاق وحشتناک رخ داده و من یادم رفته، باز یادش میفتم و چشمام تر میشه... این پست ساعت 2شب نگارش شده.



+ واقعا خوشحالم که هیچ مردی تو زندگیم نیست، تو ارتباط با هم جنسهام شکست می خورم، وای به حال غیر همجنسام... فکر کنم تنها موفقیتم تو این 25 سال همین شروع نکردن یک ارتباط بوده...(اگه از گذشته ی کودکانه فاکتور بگیرم که این اشتباه رو کردم)