مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

همیشه که نباید بخندیم خب...

صدای خنده ها و شوخیهامون تا دو تا ساختمون اون ور تر میرفت که تلفن زنگ خورد، همه سکوت کردیم و مامان با چند تا بله، خواهش می کنم، این چه حرفیه؟ صحبت رو تموم کرد و رو به ما گفت مهمون داریم.

مهمونی که با شنیدن اسمش واکنش اعضای خانواده این بود... مگهان بغض کرد و سکوت، خواهر گفت ما خونه نمی مونیم، برادرگفت من درس دارم مامان، بابا گفت خب خانوم میگفتی ما نیستیم، مگه قرار نبود شام بریم بیرون؟! 

مامانم حیرون و افسرده گفت نپرسید هستین یا نه، فقط گفت ما امشب میایم. میدونیم برنامه دارید پنج شنبه ها ولی میایم دیدار تازه کنیم. سه هفته ست که میگیم نیستیم واقعا زشته و با بغض و غصه و چشمای اشکی رفت تو آشپزخونه... گفت فامیل من که نیستن... کاش من بر نمی داشتم تلفنو


+ تا نیم ساعت همه در بهت و ناباوری به هم نگاه می کردن و آه می کشیدن. همیشه یکی هست که خوشیهاتون رو به ناخوشی تبدیل کنه، پس خیلی ناراحت نباشید اگه خواهر یا برادر ناسازگار دارید، در غیر اون صورت ناسازگاری به اقوام دورتر میرسه و زهر کردن لحظات به دست این عزیزان میسر میشه. 

+ دسته چک بابا روی میزه، طفلک...

+ و من چقدر بی ایمانم، بنده ی خدام رو دوست ندارم و انتظار دارم دوستم داشته باشه. هرچقدر ظالم، من حق ندارم اینقدر بی مهر باشم نسبت به اقوامم...

نظرات 9 + ارسال نظر
سهیلا 1394/09/06 ساعت 17:35 http://nanehadi.blogsky.com

چه اصرار هم دارن که بیان دیدار تازه کنن.مگه دیدار کهنه چه عیبی داره.
بدان را دوست دارید ای عزیزان
که خوبان هر کجا باشند عزیزند

بدبختی اینجاست که اصلا دلیلشون تازه کردن دیدار نیست سهیلای عزیزم، دلایل دیگری پشتشه و ما از اون بابت ناراحت میشیم

Ella 1394/09/06 ساعت 10:48 http://oceanic.blogsky.com

کش مکش های اقوام.. فکر کنم اغلب باهاش درگیرن! متاسفانه! تعداد معدودی از آدمهایی که میشناسم در صلح و صفای کاامل با خانواده و فامیل دور و نزدیک هستند..
می دونی کجا عجیب و ناراجت کننده است؟! اونجا که این آدمها هم خون تو هستند و نزدیکترین شباهت ژنوم رو به تو دارن اما از هم دووووریم

میدونی جالبیش اینجاست که ما با همه در ارتباطیم... و خییییلی خیلی کنار میایم با همگی مامانم به شدت سازگاره هیچ کدوم از جاری هاش با فامیلای همسر رابطه ای ندارن
خواهرا هم با برادرا در ارتباط نیستن:| ولی ما با اکثرشون رفت و آمد داریم
ولی بااااز نخاله هایی هستن که هیچ رقمه نمیشه باهاشون کنار اومد

آناهیتا 1394/09/05 ساعت 22:24

چقدر خوبی تو...
من به یه سری اقوام واقعا حس نفرت دارم و اصلا هم ازین بابت احساس گناه نمی کنم :(

حتی یبار با مامانم دعوای وحشتناک کردیم بابت اینکه اون موقه که مامانم مکه بود چن دفه یهویی زنگ زده بودن گفته بودن ما نزدیک خونه تونیم پن دقه دیگه درو باز کن... و یکی از چیزایی که واقعا قابل تحمل نیس برام مهمون سرزده س. حالا هرکی میخواد باشه. بعد مامانم طرف اونارو می گرفت :| :| فک کن :|

ولی خب می دونی... خانواده و اقوام افرادی ن که تا آخر عمرت اسمشون به دنبالت هست.. هیچکاریشون نمی تونی بکنی مگه اینکه باهاشون کنار بیای وگرنه خود آدم بیشتر از همه اذیت می شه

من خوب نیستم که آنا کو خوبیم؟!
در کل جو منزلتون بسیور باید شبیه جو خانه و خانوادگی ما باشه
سرزده اومدناشون ما رو هم فنا کرد، من همش آماده باش بودم

رعنا 1394/09/05 ساعت 21:59

سلام.
خوش حالم که ماهی وسیله ای شد که با شما اشنا بشم.از اونجاییکه من وب ندارم ماهی گفتن که از طریق ایمیل از شما رمز بگیرم.اگه زحمتی نیست به ادرسی که براتون گذاشتم ایمیل کنید.

سلام...
قدمتون خیر بانو...به روی چشم رحمته :)

هوم 1394/09/05 ساعت 21:39

چقدر جالب دیروز یه سری از اقوام ما هم زنگ زدن و خودشون رو دعوت کردن خونمون. من حساب کردم بی اغراق، طی 8 9 سال گذشته همیشه مضمون تلفن این بوده که میایم خونتون! نشد یه بار! بگن تشریف بیارید مثلا!

+ من به شخصه به جز فامیل نزدیک، بقیه ی فامیلم رو نمی تونم تحمل کنم!تجدید دیدار اقوام دور خیلی رسمه توی فرهنگ ما در صورتی که من تا به حال ندیدم کسی دلش زیاد از این موضوع خوش باشه! بعد کلی هم افتخار می کنن که ببینید خارجیا کانون خانوادشون قوی نیست با هم زیاد رفت و آمد نمی کنن!

میشه در گوشی بگم اقوام نزدیکن:|¿
خیلی نزدیک...
به ما میگن بیاین، ولی هیچ میل نداریم ببینیمشون، طفلی ها خودشون میان!!! واسه دیدارم نمیان واسه امر دیگه ای میان... که دیگه واضح گفتنش زشته

خب دسته چک بابا رو از رو میز بردار:| به مهمونه ربط داره دسته چکه؟ من نفمیدم گمونم:))

خیلی نامحسوس نوشتم ولی کاملا ربط داره...
میاد برای کاری و نه دیدار و این حرفها...
هعییی ویرگولشنم

انشاالله که خیری تو این مهمونی
تورو هم بنده های خدا دوست دارن هم مطمئنا خود خدا

امیدوارم روزای بهتری در راه باشه:)
خیر چی آخه؟! بی خیال...

علی 1394/09/05 ساعت 20:50

دردناک بود این پست
همه جا دنیا همین رنگه گاهی حس میشه زندگی شما بی دغدغه خوش و مملو از آرامشه ولی گویا اینطور نیست

واقعا زندگی من بی دغدغه نیست، اما عموم مردم اینطور تصور می کنن زندگیمو

omid 1394/09/05 ساعت 20:46

سیامک عباسی :دچار
یعنی بگین سیا میا گوش نمیدم

اینو دوست دارم:)
گوشم میدم! سپاس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد