مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

روز اول خانوم خونه شدن!

از صبح که بیدار شدم شب بود ، هوا گرفته و دل من هم ... 

سیم کارت اعتباری بابا رو صد تومن شارژ کردم . بدون اینکه چک کنم خط وصل شده یا نه ... هزار تا ماجرا پیش اومد بالاخره یه سیم کارت دیگه بهش دادم و الان اون سیم کارت با صد تومن شارژ دست منه :) ... 

تلفن ها مدام زنگ میزد و التماس دعاها بود که هی به گوش می رسید و من غمگین تر می شدم . واقعا سخته ببینی این همه گرفتاری تو دنیا وجود داره . من از همه ی شماها معذرت می خوام ، اما این امکان نیست که از خونواده بخوام به ذکر نام دعا کنن. ازشون خواستم برای دوست های مگهان ویژه دعا کنن . دیگه التماس دعا نگید و مطمین باشید خدای من اونقدر وسعت دید داره که تک تک دوستانم رو تو دعاهای خیر مادرم شریک کنه . 

قبل از رفتن به فرودگاه یک سری از گروه فامیل جلوی در خونه بودن برای خداحافظی... با اینکه اصلا ساعت رفتن رو نگفته بودیم ، و تلفن پشت تلفن از همه ها که از 9 صبح!!! رفته بودن فرودگاه و دو تا ماشین از انزلی اومده بودن و خیلییی ماشین از رشت ... و ما واقعا تو اون بارون که عین دوش حموم می بارید ، اصلا انتظار دیدن هیچ کس رو نداشتیم . اقوام دور ... همکارا ... اینکه کی خبر داده بود بهشون هنوز مجهوله ؛) 

با فامیلا گفتیم خندیدیم ، بابا اینا آخرین مسافرایی بودن که رفتن سمت ترانزیت ... سخت بود . اون لحظه ها اصلا نمی گذشت انگار...

ظهر خیلی غریبانه برگشتیم خونه و من با دیدن کفشای جلوی در مامان و بابا به هق هق افتادم . خیلی ابلهانه !گریه کردم ... 

بمیرم برای اونایی که عزیزاشون رو از دست دادن . 

--- 

شب حالم خوب شده بود ، خواهرم برای دایی جان شام درست کرد. عمه کوچیکه اومدن دنبالمون و شام رو بیرون خوردیم. دلم کشف جاهای جدید می خواست. استیک چوبی رو انتخاب کردیم. بهترین استیک عمرم رو خوردم. من !! من گوشت گریز ... 

--- 

من و برادرک تنهاییم ، ناهار می خوام زرشک پلو درست کنم . کسی نمیاد این طرفا ؛) ؟!

نظرات 5 + ارسال نظر
زهرا 1394/06/11 ساعت 22:44

مگهان یه اشکی حلقه زده تو چشمام..خدا را شکر که عزیزات هستن
ولی من چی

...
عزیزای شما کجان زهرا جان ؟
کاش باعث حلقه زدن اشک تو چشم دوستم نمی شدم ... برام بنویس اگر دوست داری

سپیده مشهدی 1394/06/11 ساعت 14:20

من بهشون گفته بودمگفتم اگه لوم بدین...میگم واستون سوغاتی نیارن

مگی در واکن مویم پشت در واکن مویوم
این چه در واکردنه این زاقبال منه

وااای من عاشق این آهنگه م:)))))) در وا کردم بفرمایین سپیده جان ...هرچی باشه شمام فامیلی دیگه. سرزده میای :دی

آویشن 1394/06/11 ساعت 13:10

نوش جوونت

ممنونم! :*

چوپان 1394/06/11 ساعت 12:57

عه! زرشک پلو؟
فندق ما عاشقشه ک.حیف که مسابقه داره امروز.وگرنه میاوردمش

اوهوم زرشک پلو ... اما زرشک پلوی بد مزه!!
بمیرم.دوس داشتم بیام مسابقه ش رو ببینم چوپان جان... حیف که مامان خونه ام و مسولیت دارم:( ببوسش از طرف من

آفرین 1394/06/11 ساعت 12:16

جاشون سبز!

ممنونم آفرین عزیزم :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد