مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

مرداد سرد من

هوا خنکه ، خونه تاریک... آسمون پر از ابرای تیره ... ابرهای بغض کرده پر شدن تو آسمون ... باید ببینیشون و بغض نکنی ...

نماز عصر رو می خونی و به بی حوصلگیت پوزخند می زدی و با تمام وجود قصد می کنی آشپزخونه رو به بهترین حالت در بیاری ... 

آب روی گاز جوش میاد و از چای ایرانی خوشمزه ت تو قوری می ریزی و میذاری دم بیاد ... تا چای دم بکشه ظرفها همه شسته شدن ... تو این هوا چی بیشتر از یه گوشه ی دنج ، یه لیوان پر چای و کیک شکلاتی می چسبه ؟ 


+ من تو این هوا دارم نفس می کشم و از زندگیم لذت می برم ، حالا هرچقدرم مردادم سرد باشه ، هرچقدرم دلگیر ... :) 

+ دلم یه آش خوشمزه برای شام می خواد ... یا یه غذای پختنی گرم پر از سبزیجات خوشمزه ... خودم باید دست به کار شم ؟ خونه خالی از هرگونه سبزیجاتیه ... :) باید برم و لا به لای میوه فروشی ها قدم بزنم ؟ وااای خدای من ... ؛) این بهترین کار برای ساختن آخرین روز مردادمه !!! 

+ نگو سرده داره خورشید در میاد ، نگو تاریکه شب غم سر میاد !

نظرات 12 + ارسال نظر
غزال 1394/06/02 ساعت 09:33 http://yaldayeshab.blogsky.com

اینجا هوا افتضضضاحه.خوشا بحالت مگیی
مگی خیلی اینروزا حالم بده.اصلا حوصله نوشتنم ندارم.دیگه میخوام ننویسم. کاش روح بزرگی داشتم

......

چقدر اون جمله ی آخرت رو درک کردم . غزال ...
من مطمینم تو روح بزرگی داری ...تلاش کن دختر...باشه ؟

آفرین بهت مگ.
همیشه حالتو خوب کن. هر جور که میتونی و میشه

سپیده مشهدی 1394/06/01 ساعت 16:39

دروددددددددد به مگ مگ
مرداد ماه گرم بود
ولی
شهریور ماه از وقتی اومده خنکی آورده

پی نوشت: ولی هنوز میشه تا 4 بستنی خورد

مهران 1394/06/01 ساعت 16:27 http://mehran.blogsky.com

جدا هوا خیلی خوب شده. منم تو این هوا دارم نفس میکش. :)

بنفش 1394/06/01 ساعت 12:46 http://dancelife.blogsky.com

ایشالله هممون روزا و ماههامون گرم بشه
حالا آش پختی؟

سحر 1394/06/01 ساعت 11:09

کاش سر بیاد...
چه خوب...
چه آرامش داری مگی

مرداد سرده تو و مرداد بی خود من بالاخره تموم شد

شوخی کردم همه ی روزها و ماه ها قشنگن، خوش به حالت با اون همه حجم بارون و خوشی های قشنگت

خوشی هات مستدام :-*

چرا مرداد امسال یه جووووری بود ؟ در عین خوب بودنش و تجربه های خیر و خوشش !!
بله بله همه ی ماه هاااااا قشنگن !

عمو 1394/06/01 ساعت 09:01

شاد باشی

ممنونم عمو!

سلام
این سری اومدی مشهد
بگو برات زعفرون درجه یک هم جور کنم...به عنوان سوغات ببری
که موره دعا کِنی

سلام آقا
سپاس زیااااد ... چقدر خوبه داشتن دوستان جدید که انقدر محبت دارن :)
مو دعا مکنیم حالاشم ؛)

مریم 1394/06/01 ساعت 00:08 http://marmaraneh.blog sky.com

من هلاک آن قسمت چای و‌کیکم، همه قسمتهای خوب دیگه مال خودت، آن تکه مال من.

آخ آخ مریم ... ما با سپیده یادت کردیم تو مشهد که عاشق چااای هستی

آویشن 1394/05/31 ساعت 22:50

هوا خوب خنک شده،امیدوارم چند روزی موندگار بشه.
جای منم کیک شکلاتی بزن بر بدن

هوا هم چنااان عالیه ! الهی شکر واقعا ...
چشممم آویش جان ؛)

من 1394/05/31 ساعت 21:16

سلام


رنگ و عطـــــــــــــر.... و تازگی فضای میوه فروشی ها میگه زندگی و شادی سیال و جاری هست. همه جا :)
برای همراهی با اینهمه زندگی و شادی ، شنا بلد بودن نیاز نیست... فقط کافیه مثل همون آب بازی، بلد باشیم روی این زندگی سر بخوریم!
گاهی میریم توی جاهای عمیق تا شنا کنیم یا حداقل دوچرخه بزنیم تا غرق نشیم.... اما این حال همیشه جذاب نیست. گاهی فقط خسته کننده ست


غصه ها، دردها و مشکلات، به هوا شباهت دارن.... چه توی یه بادکنک، چه توی یک اتاق... همیشه کل فضا رو پر میکنن!
گاهی یه مشکل و دغدغه ی کوچیک یا فشرده که توی یه بادکنک هم جا میشه، میترکه و همه ی فضا رو پر میکنه
شاید به همین دلیله که همیشه یه عده ، مشکلات دیگرون رو کوچیک میبینن
بله.. شاید غلظتش کم باشه، اما وقتی بترکه، کل فضای فکر و دل رو پر میکنه....
دلت خیلی هم بزرگه ... فقط اون بادکنک یهو دلش خواست بترکه! ;)


اونهمه زندگی که نه میشه فشرده ش کرد، نه توی بادکنک جاش داد ، خیلی بیشتر و غلیظ تر از مشکلاتن.... اما فقط توی ظرفی قرار میگیرن که خودمون بریزیم

یه شیرجه ی جانانه توی کنسرت، توی نسیم اتاق و نم نم بارووون، توی میوه فروشی و وقت ظرف شستن و ... روح آدم رو خیس شادی و رضایت میکنه :X .... اما قرار نیست همیشه اون تو بمونیم!


عاشق شدن لذت بخش ترین واقعه ست ، اما مابین واقعه های لذت بخش دیگه!
مقدمه ها و موخره های این واقعه هستن که بهش ارزش میدن ، وگرنه چیزی بجز یک قلیان موقت نیست!
البته این واژه اونقدر دستمالی شده و اونقدر برای هرچیز و هرجا و نابجا بکار برده شده که دیگه معنا و اصالتی نداره... به همین دلیل، باید برای اون واقعه ی واقعی،حقیقی، شیرین، عزیز، تکامل بخش و محترم ، یک واژه ی دیگه انتخاب کرد و اینبار نذاریم توی دستمالی ها تخریب و تحریف بشه ... منم براش معادل و واژه ی اختصاصی و محرمانه ی خودم رو دارم و حفظش میکنم :) .. تا دیگه اون رو از زبون هرکس و در هر موقعیت نابجایی نشنوم و حرص نخورم که این عزیز اینجا چکار میکنه؟؟



و یه نکته ی کوچولو...
توی مراودات دو جنس مقابل ، توجه به اثر و نتیجه ی هر عمل و عکس العمل خیلی مهمه ...
شاید دو دوست همجنس بتونن بدون دغدغه و نگرانی از برداشتها یا قضاوتها، با هم حرف بزنن، شوخی کنن، فحش بدن و تیک بندازن و یک ذره هم به خودشون نگرانی راه ندن ، اما توی مراوده ی دو جنس ، اینکار خیلی اشتباهه

کسی که متن، شعر، ترانه یا هدیه ای میده که میتونه حال آدمو دگرگون کنه ، یا منظور داره، یا نداره!.. اگر داره، یا خیره، یا شر! و اگر نداره، دوست نامناسبه! چون متوجه نشده که میتونه آسیب برسونه و خاله خرسه، حتی اگر قصد خیر هم داشته باشه، شر خواهد رسوند!


و یک نکته ی دیگه...
کسی که دارایی بزرگ "تعلق خاطر به خانواده" رو نداره ، شاید درک نکنه توجه به آرامش و رضایت والدین چه حسن بزرگیه... شاید متوجه نشه که لحاظ کردن دغدغه ها و نگرانی های والدین(حتی اگر گاهی ایراد داشته باشند) ، پر از خیر و برکته
کار خیلی خوبه ... اما از راه خودش باید جلو رفت. قدم به قدم و با اثبات عدم صحت بعضی نگرانی هاشون
شاید بتونیم راه خوبی پیدا کنیم

آخ این کامنت چقدر خوب بود اصلا !!! چقدر توجه بود توش به تک تک پست ها اصلا ...
ممنووونم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد