مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

بچه به مامانش میره! مفهومه ؟!


حرف از بچه سیاه پوسته ! 

مستاصل میگه مگی من اصلا دوس ندارم بچه سیاه پوستا رو ... 

میگم نکنه یه وقت مجبور شی دایی یه بچه سیاه پوست شی ... 

میگه نه امکان نداره بشم که !تو به این سفیدی ...

میگم خب اگه باباش سیاه پوست باشه چی ؟! 

میگه خب به باباش ربطی نداره که!!! مامانش به دنیاش میاره ، پس حتما سفید میشه!! 

اونقدر با جدیت میگه که ضعف میره دلم براش ... 

میگم خب انگار راس میگیا چه معنی داره مامانش به دنیاش بیاره و بعد شبیه باباش شه ؟ 


+ بعد از یک ساعت پردازش وسط سحری خوردن با لج پرسید مگهان ؟! پس من چرا شبیه بابا شدم ؟!؟! 

+ جدیدا همش ازم می پرسه پس کی عروسی می کنی مگی ؟ نمی دونم دلش می خواد که ازدواج کنم یا نه ... ولی چندین بار ازم پرسیده ... 

+ حس می کنم محیط بزرگ شدنش زیادی سالم بوده و از سنش عقبه... چیزی به پایان دوازده سالگیش نمونده ! 

نظرات 29 + ارسال نظر
rejection 1394/04/05 ساعت 18:25

من عاشق بچه سیاه پوستام مخصوصا تپل مو فرفری هاشون
اصن من یکی عقلم نمیرسه محیط پاستوریزه خوبه برای بچه یا غیر پاستوریزه و یکم آزاد کلا نمیدونم بسته به آدمش واکنش های مختلف نشون میدن خیلی سخته :/

خب عروس شو زود

مریم 1394/04/04 ساعت 16:02 http://marmaraneh.blog sky.com

عزیزم، چه برادر با نمکی داری، انشالا که رابطتون همیشه خوب و شیرین باشه.

ممنونم مریمی...
انشالله... همیشه که از برادرکت می نویسی تصور می کنم خودم 35 ساله ام و برادرم هم سن الان من و 24 ساله... حس جالبیه برام...:)

آدم دوست داشتنی رو، باید دوست داشت و هواش رو هم داشت

لطف دارید شما :)

آویشن 1394/04/04 ساعت 00:10

متوجه میشم چی میگم.
نه منزوی چرا؟فقط شما نیستین که خونواده های دیگه ای هم هستن این سیکی.تازه بره دبیرستان و دانشگاه درست میشه.نگران نباش خواهر بزرگه

نمی دونم ...
ایشالا که دوستان نیکی سر راهش قرار بگیرن و نگرانی از این بابت برامون پیش نیاد...

سلام توی وبلاگ نگار دیدمتون و خوندمتون میشه در مورد اشپزی و تزیینات و اسرار مگوش من رو هم راهنمایی کنید لطف میکنید.درضمن خوشم میاد که با برادرتون خوبید اصلا از خواهرای بزرگتر مهربون خوشم میاد

عزیزم ...
اصرار خاصی نیست البته :)
اما چیزایی هست که درست کردنش ساده باشه و هم جدید باشه. هم اینکه یه زیتون ساده نباشه مثلا :)
مچکرم ... منم همیشه خوشم می اومد

چوپان 1394/04/03 ساعت 22:18

http://photos-d.ak.instagram.com/hphotos-ak-xfp1/t51.2885-15/11098321_1160053970686947_182798213_n.jpg
.
حتا روح های کوچک.

... لینک باز نشد برام عزیز دلم :)

سلام
فکر کنم خودش به موقعش میفهمه. نباید به فکرِ این جور چیزا باشید؛ شما همین جوری فقط از دور مواظبش باش
+ برادر مگهان، یه دونه‎ست
+ راستی، خیلی خوبه که بهترید؛ خدا رو شکر

سلام مجید عزیز
بله قطعا همینطوره و می فهمه ، چشم :)
+چقدر شما طرفدار این برادر فسقلی مایی ؛)!
+واقعا شکر ، خود بد خلقمو نمی تونم تحمل کنم اصلا

آره خیلی بده تو دنیای مجازی یکی ازت ناراحت باشه، میفهمم حرفتو

فااااجعه ست !

خیلی باحال بود ! یعنی قوانین وراثت مندل رو زیر سوال برد

ما خانوادگی همه قوانین و زیر پا میذاریم داداش ! اینکه چیزی نیست

خدا حفظش کنه داداشتونو. یه جورایی کن خیلی خوب میفهممش.
و مراقبش باش چون موفقیتش به شما وابسته اس.
قبلا هم گفتم بازم میگم.
بعد از پدر و مادر! خواهر بهترین هدیه خدا به آدمهاست.
البته خوب بستگی به نوع روابط و تربیت خانوادگی داره.

خوبی آقا :) ؟ امروز تو فکر بودم بیام یه التماس دعایی بگم ...
چشم تمام تلاشم رو می کنم براش.
خوشحالم که انقدر برادر قدردانی هستی ... خدا حفظت کنه
درست میگی

باران 1394/04/03 ساعت 17:15

خدا داداشتو حفظ کنه
حالا اگر گفتی چرا پرسیده مگی کی عروس میکنی ؟!

شاید چون وابسته ست .

شایدم دوس داره ازدواج کنم و تجربه ی جدیدی پیدا کنه!

باران 1394/04/03 ساعت 17:08

سلام
مگی ناراحت نباش من ازت دلخور نیستم راحت باش عزیز :-D

+مگی اینجا پیام خصوصی نداره میخوام رمز پست هام بهت بدم ولی
تیک خصوصی نداری:((

سلام
از دست تو باران جااان

+ عزیزم تماس با من رو بزن و برام کامنت بذار خصوصی :)

آخییی چه وابسته

شایدم نباشه ...

nila69 1394/04/03 ساعت 14:11 http://10188.mihanblog.com/

منم خیلی وقته دلم مشهد میخواد ام قسمت نمیشه یجورایی !
+ پاسخ کامنتت رو مفصل دادم :-) بیا بخون :-)

من 11 ماه پیش اونجا بودم و در آستانه ی یک سال شدنه ... ایشالا که قسمت شه

nila69 1394/04/03 ساعت 14:09 http://10188.mihanblog.com/

آخی ... من ی خواهر کوچیکتر دارم ! اما گاهی اوقات اونقدر لوس ُ نچسب میشه که حد نداره !
من دلم میخواد دخدرم شبیه خودم باشه :) پسرم شبیه باباش !
فک کن چه اوردری میدم خخخخ

من آرزو داشتم خواهر کوچولو داشته باشم ولی هربار با دخترای این سنی معاشرت می کنم سجده شکر به جا میارم . پسرا خیلی بانمک ترن تو اکثر سن ها ...بگذریم که هنوزم برای خودم دختر دوس دارم:دی

بله خدا باید دقت کنه گویا :دی شبیه هردو میشه ایشالا بهترین ژن رو از هرکدوم بگیره:دی

در رابطه با پست بالا ، پس من خیلی بیچارم !

واقعا :| ¿ واااقعا

ای جانم لابد سنش بالاست ولی طرز فکرش معصومه که اینطوری حرف میزنه و گوگولیه :)

بله!
اوهوم و اینکه معلومه میدونه یه چیزایی رو ولی بهشون فک نمی کنه

Bluish 1394/04/03 ساعت 13:11

عااااالی بود این پست...
خب داداشت راست میگه :)

:))) ممنون دخترم
آره خب رااااست میگه!!! بچه اصلا ربطی به باباش نداره که

چقدر شیرینه داداشت. همیشه دلم یه خواهر یا برادر کوچیک تر از خودم میخواست.
راس میگه دیگه، اکثر بچه ها شبیه مادر میشن مخصوصا دخترا.

ممنونم ! چه جالب... منم دوس داشتم که خدا بهم داد خدا رو شکر و خوشحالم براش...اکه نبود معلوم نیست از صبح تا شب چی می کردم تو خونه

ما بیشتر شبیه بابامونیم هرسه ؛)

پری 1394/04/03 ساعت 12:11

یعنی تو اینقد سرحالی که وسط سحری خوردن وارد مذاکره میشی؟؟؟؟
خوش به حالت
منو باید ببینی چطو یه چشم باز یکی بسته سحری می خورم

اینو میگییی ؟!
مامانم میگه شما انقدر انرژی و هیجان دارین که همسایه ها رو بیدار می کنین انقد میگیم می خندیم دوتایی ...
خواهرم فقط میگه هیسسسسس ساکت بخورید!!:)))
قبلا منم عین تو بودما

سید 1394/04/03 ساعت 10:34 http://www.land-afg.blogsky.com

بزار بچگی کنه
این خوبه که نگران اونی!
منم یه داداش دارم که میخوام اوج خودخواهی رو نشون بدم و تو ۱۵ سالگی دامادش کنم
من میخوام هرچه زودتر عمو بشم

هاها ...
اوج خودخواهی رو نشون بدین . خواهر منم دوس داره منو بندازه تو هچل و خاله شه...
ایشالا اول خودتون آقا ... :) من قبلا یه همسایه ی افغان تو وبلاگ قبلیم داشتم
خوش اومدین ...

خورشید 1394/04/03 ساعت 09:58

مگهان مهربان،
کامنتاتو توی وبلاگ های دوستان دیدم.
الان سر زدم به درامافون..
دیدم واقعا دلم می خواد برم پیش مگهان و بگم که با همه ی دلم دعا می کنم که خدا صدای دل مهربونتو بشنوه.

می شنوه..

یا ارحم الراحمین

سلام خورشید عزبز .
آخ چقدررر چسبید این کامنت ... بهم لطف دارین خورشید عزیز خیلی لطف کردید.
واقعا با خوندن این کامنت اشک تو چشمام جمع شد ...

انشالله

آویشن 1394/04/03 ساعت 09:56 http://dittany.blogsky.com

فک میکنم با وجود تو ،وقتی بزرگتر بشه از لحاظ سنی خودش به اون حد فکری که میخوای میرسه.
تازه زیاد نگران نباش.خوبه که مثل پسرای الان دنبال خیلی چیزا نیست و داره از بچگیش لذت میبره. همه چیز و بسپر به زمان و بعدا هروقت ازت سوالی پرسید بسته به موقعیت جوابشو طوری بده که واسش قابل درک باشه.
خیلی خوبه که به فکرشی و نگرانش اونم تو این جامعه با این سیستم تربیتی جدید که خونواده تربیت بچه رو ول کردن و گذاشتن به عهده ی اجتماع.

ایشالا میرسه به وقتش:)
خونواده ی ما خیلی قانون مند عمل می کردن همیشه ما اصلا اجازه ی بازی با بچه های کوچه رو نداشتیم. من گاهی با شیطنت می تونستم برم با همسایه های مامانیم بازی کنم ولی کلا این اجازه رو نداشتیم.
برادرکمم به همین دلیل همش همراه منه چون بیرون نمیره. امیدوارم منزوی نشه فقط...

اف 1394/04/03 ساعت 09:28

می فهمم چی می گی
اما بدترش اینه که رابطه ت خوب نباشه و مجبور بشی یه کارایی بکنی!
خوب برادرمه
دوسش دارم
اما نمی شه .. هر کاری من می کنم نمی شه!

چقدر خوبه که تو انقدررر دوسش داری و هی تلاش می کنی برای نزدیک شدن بهش

بجه شیطونیه ها برادرت ...
موافقم باهات ... و از ته دلم دعا می کنم حالا که انقدر اهمیت داره برات این قضیه همه چیز اونجوری که می خوای بشه

سیمای 1394/04/03 ساعت 09:27

من که شبیه بابامم
داداشم هم شبیه بابامه
عروش شو دیگه مگی اَه

ما هر سه ادغامی از مامان و بابا هستیم و تو فامیل اختلافه که مگهان شبیه مامانشه یا باباش :دی هنوز بحث مورد علاقه ی فامیله...
مادری ها میگن فوتوی مامانتی و پدرتی ها میگن عین عین باباتی :)))))
با کی ؟! با چی عروسی کنم خب :))

آلبا 1394/04/03 ساعت 09:22 http://dailylady.blogsky.com/

سلام عزیزم

ممنون از دعای خیرت

خواهش می کنم.

جانی 1394/04/03 ساعت 08:56 http://john-f.blogsky.com/

دو سال دیگه قشنگ میرسه به اون سن ذهنی که مد نظرتونه. نگران نباشین.

جانی !!! (این اسم رو میگم هی می خوام بگم ببخشید انگار فحشی چیزی دادم:-" )
خلاصه ببخشید :دی
من سنی مدنظرم نیست دوس دارم دیرتر برسه فقط می ترسم بهره هوشیش پایین باشه !!

اف 1394/04/03 ساعت 08:55

وایی من عااااشقِ بچه ی سیاه پوستام
خیلی خوبن
نمکدوووونن

خدا حفظ کنه برادرت رو
چقدر رابطه تون قشنگه مگی

این مساله تا ابد یکی از حسرتهای زندگی من باقی خواهد موند

منم دوسشون دارممم خیلی :)))
ولی پوستشون یه بوی خاصی میده می دونستی :| ¿ عرقشون با سفید پوستا فرق داره

افروززز ... خیلی خوبه ها ...راضیم نمی خوام نا شکری کنم . ولی می دونی من چقدر مشکل دارم ؟! می خوام برم صبحونه همش دلم خونه ست که این دوس داره و می فهمه دلش می خواد...
می خوام برم بیرون تو خونه تنهاست مجبور می شم ببرمش سر جهازیمه!!! خب شاید دوستام دوس نداشته باشن من برادرمو ببرم بیرون باهاشون :| واسه این نمی برمش و خودشم خجالتیه خدا رو شکر...

عزیزم خدا حفظش کنه.بهتر. بلاخره وارد محیط اصلی جامعه میشه دیر یا زود.

می ترسم فهمیدن یهویی باعث بد شدن اوضاع شه راستش :|
ایشالا نمیشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد