مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

ساعت سه ی بامداد است.


شبای امتحان اکثرا بیدارم و تازه ساعت 12 شروع می کنم به خوندن ، این یه اعتراف احمقانه اما واقعی بود . 


+ دلم می خواست الان مثلا دیروز بود ... 

+ من بی استعداد نیستم، پس چرا انقدر از درس فراریم ؟! کسی میدونه؟ 

نظرات 20 + ارسال نظر
آویشن 1394/03/27 ساعت 13:50 http://dittany.blogsky.com

ما نیز درست است خود دستی در هنر نداریم ولی میدانیم ژوژمان چیست و چه کسانی با آن سر و کار دارند
مثلا خواستم بگم دوست هنرمند زیاد دارم

آفرین بر تو :دی

منم همین مشکلو دارمممممم!!!

خیلی مشکل بدیه :|

صابر 1394/03/21 ساعت 01:48

نکته اصلی یادم رفت ؛
عکست خیلی قشنگه ... حس خوبی داره !
آرزو میکنم یروز وقتی میرم بیرون همه چهره ها اینجوری باشن ...
نه اینجوری
### شادزی ###

نکته اصلیت چه شادم کرد...
چه حس و آرزوی خوبی ... واقعا ای کاش اقلا 90 درصد مردم اینجوری باشن

شادزی صابر آرام

صابر 1394/03/21 ساعت 01:45

خوبم شکر ...
من همیشه همین دور و برا میچرخم ... تقریبا همه ی پست هات رو میخونم ولی خب اصلا نوشتنم نمیاد ، نه پست ، نه کامنت ...
فقط اینو بدون برادر کوچیکه جویای حال و احوال خواهرش میباشد هر دم ...
راستی تغییر رشته دادم ، ترم بعد همین دانشگاه روانشانسی میخونم ...خیلی خوشحالم که از دست علوم صیاثی راحت میشم!
پ.ن: من نیز میدانم ژوژمان چیست ، مهرداد آسوده بخواب همه ژوژمان شناسند ...

خیلی خوشحالم کردی پسر ... خیلییی خوشحالم !
من از ته دل برات خوشحالم که از ترم دیگه وارد رشته ی مورد علاقه ت میشی ...
به خواهر پیر خوشحالت قول بده موفق شی ! باشه :) ؟

پ.ن : مهرداد جان ؟ با شمان ها... انگار دنیا روی خوشش رو نشونت داده و خواننده های من باهوشن و میدونن همگی ژوژمان چیه

درس خوندن سخته! درس خوندن خره!!!

خییییلی سخته!
صبح پاشدن از اونم سخت تر تررر

یا اصلا درسی که باید بخونی نیست
یا حجمش واسه یه شب و با استرسی که به صورت طبیعی پیش میاد زیاده

احتمالا اونی که باید بخونم نیست !

و قطعا حجمش هم خیلی بیش از حد تصورم بود ...

عارفه 1394/03/20 ساعت 15:34

تو دوران دبیرستان کم و بیش منم همین حالت بودم به خصوص به امتحان های اخر که می رسید همون دور و بر 11 شروع می کردم و تا صبح بیدار بودم بعد می اومدم می خوابیدم
اما تجربه ی دو ترمه ی دانشگاهم مثبت تر است دیگه تا 2 /3 تموم می کنم.
بعد وقتی بیداری این قدر خوبه یکی دیگه از خانواده ات هم بیدار باشه

به به !
چه تغییر مثبتی خوشمان آمد ببینم منم می تونم این عادت بدم رو تغییر بدم ؟

صابر 1394/03/20 ساعت 12:00

سلام دختر خل خندان سرخوش ...
تو خوبی ، من دیشب ساعت 2 شروع کردم بخدا ...برای اولین بار باز کردم جزوه رو ...
4 خوابیدم ، 6 بیدار شدم ! 1 ساعت وقت برد که با هزار ترفند خوابم رو پرندوم ، 1 ساعت دیگه هم خوندم ... بی هیچ شکی 20 میشم این درس ، دست آخر یه جمله خشکل هم برای استاد نوشتم فارغ از چاپلوسی
فقط وقتی مطمئنم بیس میشم واسه استاد ها کامنت میزارم ...

صاااابر عزیز برادر جان کوچکم ...
خوبین ؟
چقدر این چند وقت دلم می خواست از طریقی یافت می کنمت پسر...
خب در هوش شما که هیچ شکی نیست . خوشحالم که میگی 20میشی

سپیده 1394/03/20 ساعت 10:33

مگهان اگه بگم تو این فرجه ها هیچ غلطی نکردم دروغ نگفتم
اخه بابا این امتحان توهین به شعور دانشجوئه

بدبختی اینجاست منم هیج غلطی نکردن دیگه!!!

هیچ غلطی یعنی ها

این که چیزی نیست... تازه منم میدونم ژوژمان چیه!!!! ببین امشب چه شبیه که منِ بیسواد هم میدونم چی به چیه
+ برو مگی عزیز...
یه کم بخون.... میخوام فردا چنان بخوابونی تو گوشِ امتحان که صدای "شَتَرق"ش همه رو از جا بپرونه ها!!! برو ببینم چه میکنی

فردا رو اگه بخوابونم در گوشش پس فردا امتحان می خوابونه در گوشم :|
آمار دارم و هیچی رسما ازش بلد نیستم و هیچی هم نخوندم تازه !!! :|

+ شما بسیاررر هم با سوادی نفرما جناب

غزال 1394/03/20 ساعت 04:09

اوهوووم واقعا خوشبحالموون
من دیگه برم کم کم اماده شم واسه خواب. توام برو بخواب دیگه دوست گلی
شب بخیررر

صبححح بخیر بانو :-*

من میرم یه ساعت دیگه بخونم و بخوابم ؛)

غزال 1394/03/20 ساعت 03:57

یادش بخیرر...ازین شبای دورهمی دوستانه زمان دانشجوییم زیاد،داستم.اصلا میشه گفت اونموقعها ما ساعت خوابمون کمه کم ۴صبح بود.چه کیفی میداد...

هووووم ... من خیلی قبل دانشجو شدنم از این شبا داشتم ! واقعا اون روزا فراموش نشدنین :)
خوشحالم که اقلا تجربه ی این یک قلم خوشی رو داشتیم شاید خیلی ها این امکان رو هم نداشتن.

غزال 1394/03/20 ساعت 03:55

راستی مگی منم زمانه دانشجوییم یه همخونه داشتم که اونم ژوژمان داشتو شبای ژوژمانش تا صبح بیدار بودیمو کلیم کیف میداد

به به !

یک غزال ژوژمان بشناس !
آقا مهرداد از شانس خوبتون همه درک کردن شب های ژوژمان رو

غزال 1394/03/20 ساعت 03:52 http://yaldayeshab.blogsky.com

همون کتابه معرفی شده شمااا:*
مگی چای بخوریم بعدم بریم نماز جماعت باهمی:))

:))))
عالی بود ! هعی ... یاد یکی از فانتزی های دوران بزرگسالیم افتادم :))

+ اینجا فک کنم 4.5 دقیقه باید اذون بگن !
+ من عاشق شبایی هستم که فامیلی دوستی پیشم باشه و تا صبح کتاب بخونیم و حرف بزنیم و بخوریم !

غزال 1394/03/20 ساعت 03:46 http://yaldayeshab.blogsky.com

اوه اووه چقد،دوست شب زنده دار مگییی
اره کتاب میخونم. اصلانم خوابم نمیاد
ایشالا امتحانتو بییییست بشی

بیستتتت آخه دختر درس خووووون :))) ؟
آخه 20 دیگه ؟
چه کتابی می خونی عروس جان ؟
ولی من خوابم میاد ... برم چای بریزم با هم بخوریم ؟

درس ندارم که ، من الآن ی پشت سربازی ام :دی
بعد اینکه ، قرص فقط فِسَم میکنه ، خوابم نمیبره -__-

خودم می دونم :|
ولی درس تنها چیزیه که می تونه باعث شه در صدم ثانیه خوابت بگیره...
پشت سربازی :))) !
فس :))) !!!!!
خندوندی ما رو پهلون هنرمند

خوابم میاد، نمیبره ! دکتر هم میگفت امکان اینکه یهویی سکته کنی زیاده، برای بیخوابی :|
بعد اینکه، مرسی که میدونستید ژوژمان چیه ، معمولن باید توضیح بدم اینو ، اصن حسش نبود تو این ساعت ژوژمان رو شرح بدم :دی

ای بابا... ببره دیگه :| طوریت نمیشه زبون دکترت لال شه پسر جوانم :)
عرشیا جانم خوبه ؟
قرص بخورین خب !نمیشه ؟... نه دوای دردت پیش منه البته
یه کم درس بخون الکی بی هدف حتی چنان خواااب بر تو مستولی می گردد که فکرش در ذهن نگنجد .
ژوژمان چیز خوبیه و دقیقا برام جالب بود که این واژه رو دیدم . من هم هربار این واژه رو به کار می بردم جماعتی با دهان باز نگاهمون می کردن :دی ... شانس آوردین غریبه نیستم اصلا با دنیای هنر :دی

چون با استعدادی.... چون برات مثلِ یه چیز کشف شده و بی هیجان!
من به جز اواخر تحصیلم که واقعا به موضوع پایان نامه م و چند تا چیز مرتبط باهاش علاقه مند دشم، اصلا درس خوندن نبودم....
وقتی هم که علاقه مند شدم، باز درس خون نبودم(مثلا واسه کنکور دکترا) اما به تحقیق و بیشتر دونستن درباره‎‏ش علاقه مند بودم و حتی ساعت ها هم بهش میپرداختم...
+من امشب خوابم نمیبره... احتمالا یه دوره‎ی جدید بحرانِ خوابم شروع شده...
با خودم گفتم یه سر به خونه ی شما بزنم...
+ایشالله امتحان هم خوب میشه مگهانِ دوست؛ من که دلم روشنه

وای !
چه هیجان انگیز که من این همه دوست شب زنده دار دارم امشب !
از ته دل دعا می کردم وقتی میام کسی برام چند خط نوشته باشه
+ مجید عزیز اونقدرا هم با استعداد نیستم که ، فقط آدم خسته ای هستم و تلاش برای هیچ کاری برام معنا نداره :|
+ ایشالا ، اینکه دلتون روشنه منو روشن می کنه اصلا ... خب الان چقدر انرژیم بیشتر شده واسه ادامه ی خوندن:دی

غزال 1394/03/20 ساعت 03:27 http://yaldayeshab.blogsky.com

بیداری مگی؟منم بیدارم....

چه حس خوووبی که بیداری !
کتاب می خونی غزااالم :) ؟

منم همیشه شبای ژوژمان تا صبح بیدار بودم...
ینی خطِ بالا رو یجوری نوشتم که خودم باورم شد شبای دیگه زود میخوابم !

همینو بگو :|
تو از من هم بدتری و شب امتحان و غیر امتحان نداره ...
همیشه بیدار ! جغد عزیز منو یاد شب های ژوژمان خواهرم انداختی که ما هم باید همراهیش می کردیم ... چه شب های پر استرسی هم بود!!! :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد